1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

”تا چه بارانى بر زمين من ببارد”

مريم انصارى۱۳۸۴ مرداد ۲۰, پنجشنبه

تلفيق موسيقى پاپ و راك با اشعار عرفانى، و ارائه آنها در قالب هايى متفاوت از موسيقى سنتى، نوآورى است كه در ميان جوانان طرفداران زيادى پيدا كرده. اما آيا موسيقى پاپ و راك تنها چهارچوب هايى است كه ميتواند جاى اشعار عرفانى را در ميان شنوندگان جوان باز كند؟

https://p.dw.com/p/A6SV
عکس: DW

نسترن خسروى يكى از هنرمندانى است كه سالها در اين زمينه كار كرده و تلاش دارد اين اشعار را با سبكى جديد به ميان جوانان ببرد. نتيجه سالها كار و جستجو براى پيدا كردن آن ”سبكى” كه در پى آن بوده از زبان خودش:

”من هشت، نه سال از زندگيم رو روى اين گذاشتم كه ببينم زيباترين و لطيف ترين شكل خوندن چيه و از كجا بايد خواند.در امتداد همين سوال به معلم هاى مختلف در فرانسه رجوع كردم و تلاش كردم به اون چيزى كه اونها ميگن عمل كنم و نهايتا در لابراتور خودم تونستم به اون صدايى كه ميخوام دست پيدا كنم.”

نسترن در اين باره كه چرا براى موسيقى اش به اشعار عرفانى روى آورده ميگويد:

” ما با يك اقيانوسى از معرفت، از عشق، از فلسفه در قالب شعر در ايران مواجهيم،‌ مثل معادن طلا و الماس كه در ايران به وفور هست، در ادبيات هم با همين چيزى مواجهيم و خيلى دلم ميخواد كه غير از فرم سنتى، كه روش كار شده و به حق هم زياد كار شده و زيبا كار شده، غير از اين چهارچوب، چهارچوب هاى ديگر و فرم هاى ديگرى هم پيدا بشه كه بتوان براى شنونده به اشكال مختلف، حتى به سبك اپرا قابل شنيدن و شناخت بشه.”

كار نسترن با گروه هاى ديگرى در ايران كه آنها هم به تركيبى از اشعار عرفانى با ملودى هاى جديد روى آورده اند چه تفاوتى دارد؟ نسترن:

” سوال خيلى خوبيه و سوال خيلى مشكليه، چون واقعا نميتوم هيچ اسمى روى سبك كار خودم بگذارم. تنها كارى كه من تونستم بكنم، و يا هدفم بوده، اين بوده كه از چهارچوبهاى پاپ و راك و سنتى دربيام، و ببينم كه به ساده ترين شكل و نافذ ترين ملودى كه پيدا ميكنم براى سبك صدايى كه دارم چه چيزييه و اون رو پياده كنم روى گيتارى كه خودم نوازنده اش هستم، و بخاطر همين هم من از باخ تا سيما بينا رو گوش دادم و بعد رها كردم ببينم كه چه چيزى براى من مياد، چه بارونى روى زمين من ميشينه و چه گياهى روى اين زمين رشد ميكنه. من اين كاررو كردم، و نميتونم بگم كارم پاپ يا موسيقى كلاسيكه، بعضى وقتها نزديك به كارهاى ”ماياناژه” يا حتى نزديك ملودى هاى قرون وسطاست. ولى اسم خاصى براش نتونستم بزارم. البته فقط ميتونم بگم سنتى نيست.

از نسترن ميپرسم كه آيا شانسى براى ارائه موسيقى اش ميبيند؟ چرا كه تا بحال گروه هايى كه در ايران براى جوانها كار كرده اند، به جز چند تايى، آنقدر دست و بالشان براى ارائه كارشان باز نبوده.

”تا اونجايى كه من ديدم اگر مثلا جوونها، البته زنها را كه اصلا بگذاريم كنار، بريم سر مردها، پسرها يا گروهى از بچه ها بخوان موزيكى كه مدنظر خودشون هست كه خارج از سيستم سنتى هست پياده كنند، با اين سوالها برخورد ميكنند كه اشعارتون چيه؟ چى ميخواين بگين؟ چه موزيكى هست؟ آيا اين موزيك ميتونه انحراف بوجود بياره يا نه، چون اين عقيده هست كه بعضى از اصوات آدم رو از راه بدر ميكنن، اينه كه اين شكل از گروه ها مجبورن كه به شكل خصوصى، دربسته و مخفى كارهايى رو كه ميخوان اجرا كنن. البته خود جمهورى اسلامى الان داره از پاپ به نهايت استفاده ميكنه كه البته اين هم فكر بدى نيستش، منتها با خواننده هاى خودش، با تيپ لباس پوشيدن خودش و با اشعارى كه خودشون زيرنظر دارن و تاييد ميكنن.”

آخرين سوال از نسترن اين بود كه در مورد شانس موسيقى خودش چه فكر ميكند، با همان سبكى كه به قول خودش نميتواند اسمى روى آن بگذارد. آيا كارهايش ميتواند جايى در ميان جوانها باز كند؟

” ما آنقدر نداريم كه هركارى روى صحنه بره واقعا ازش استقبال ميشه. از اشعار من از گروه سنى بيست به بالا استقبال شده ولى فكر ميكنم اين از آن زمينه هاى مساعدى هست كه خيلى مورد استقبال قرار خواهد گرفت براى اينكه همه خيلى تشنه هستند.”