"بینالملل" بازخوانی سینمایی بحران مالی
۱۳۸۷ بهمن ۱۸, جمعهزمانیکه برای نخستین بار تام تیکور، کارگردان فیلم "بینالملل" به برلیناله آمد، تنها شانزده سال داشت. در آن زمان یعنی در سال ۱۹۸۱ او در شهر "ووپرتال" آپاراتچی بود. او به خواست رئیس خود برای کسب تجربه به جشنواره برلین آمد. تیکور خود نقل میکند، که درآن سال حداقل ۸ تا ۱۰ فیلم را روزانه تماشا میکرد. اما دیری نپایید که او با فیلم "بهشت"، برلینالهی سال ۲۰۰۲ را افتتاح کرد. از فیلمهای موفق تیکور میتوان به "لولا میدود" و "عطر" اشاره کرد. در برلیناله امسال به جز "بینالملل"، فیلم دیگری نیز با عنوان "آلمان ۰۹" به نمایش گذاشته خواهد شد که با همکاری تیکور و گروهی دیگر از فیلمسازان آلمانی ساختهشده است. این فیلم در ۱۳ بخش به وضعیت آلمان در سال ۲۰۰۹ میپردازد. اما هر دو فیلم تیکور خارج از رقابتها در جشنواره امسال شرکت جستهاند.
بازگشت به ریشهها
فیلم "بینالملل" معتلق به ژانر فیلمهای جنایی-سیاسی است. نخستین مولفه چنین ژانری، وجود پارانویا در فیلم است. پارانویا شک و بیاعتمادی بیمارگونهای است که در پس هر اتفاق، توطئهای برنامهریزی شده را میبیند. اما برای فیلمهای جنایی-سیاسی این بیاعتمادی عاری از حقیقت نیست. لوئیس سالینجر (با بازیگری "کلایو اوئن") مامور پلیس بینالمللی است که در آغاز فیلم در پس مرگ همکار خود توطئهای پنهان را حدس میزند. در هر گامی این حدس بیش از پیش تقویت میشود و در نهایت به یقین میانجامد. دومین مولفه برای فیلمهایی از این دست، برانگیختن حس کنجکاوی تماشاچیان تا لحظهی آخر فیلم است. هیچکس به درستی نمیداند که تار وپود شبکه توطئه چگونه به هم بافته شده است. دستهای بسیاری پنهان هستند. تماشاچیان از صحنهای به صحنهای دیگر پرتاپ میشوند، تا از هیجان و الهتاب آنان کاسته نشود.
به لحاظ سبکی، تیکور به کار استادان فیلمسازی آمریکا، نظیر کوپولا، شلزینجر و پولاک در دههای ۱۹۶۰و ۱۹۷۰ نزدیک میشود و از فیلمهای جنایی-سیاسی معمول هالیودی فاصله میگیرد، اما به لحاظ قوام داستانی، فیلم دارای ضعفهایی جدی است. دیالوگها در سطح در جریانند. به درستی نمیتوان ارتباطی منطقی میان گفتهها برقرار کرد. تنها به موضوعات، اشارهای گذرا میشود. در این فیلم، ایران، سوریه و حزبالله در کنار سازمان جاسوسی آمریکا، "سیا"، بانکهای فاسد اروپایی، مافیا و کشورهایی نظیراسراییل و چین قرار میگیرند، تا ابعاد جهانی فساد و تبهکاری مالی و سیاسی برجستهتر شود.
اشاره درست به کشتار مردم توسط سلاحهای سبک در جهان، بازتابی منطقی در فیلم نمییابد. اشارهها در فیلم کلیاند و تنها با کمک گمانهزنی میتوان خلاءهای داستانی را پر کرد.
در یک صحنهی بازجویی، ویلهلم وکسلر (با بازیگری آرمین مولر اشتال) به سالینجر میگوید: «تخیل و حقیقت دو چیز متفاوتاند. تخیل همیشه باید معنایی داشته باشد.» اما به راستی سرنوشت حقیقت در این میان چگونه است؟
داستان فیلم
داستان فیلم درباره فساد مالی بانکها و دخالتهای غیرقانونی و تبهکارانه آنان در امور سیاسی جهان، به ویژه در کشورهای جهان سوم است. سالینجر بهعنوان مامور پلیس بینالمللی، با ثابتقدمی اخلاقی و شجاعت خود از یکسو و بیاعتمادی خللناپذیراش از سوی دیگر، دست به تعقیب مدیران بانکها و افشای اعمال آنان میزند. در این فیلم، مدیران آراسته و ظاهراً معقول، جنایتکارانی بیرحماند که برای حفظ منافع خود از هیچ کاری ابا ندارند. معاملههای تسلیحاتی با چین، ایران و سوریه، همانقدر مجاز است که قتل مخالفان و برپایی شورش در کشورهای آفریقایی.
"بینالملل"، برخلاف اغلب فیلمهای "اکشن" هالیودی، پایانی خوش ندارد. از میان برداشتن مدیر تبهکار یک بانک در لوکزامبورگ، به معنای پایان فساد در سیستم سرمایهداری جهانی و رفع تخلفات از سوی بانکها نیست.
در تیراندازی ۱۳ دقیقهای در موزه "گوگنهایم" در نیویورک، معیارهای دیگری برای اتحادهای موقت میان دشمنان و جنگ "هرکس علیه دیگری" نهاده میشود. در این صحنه تیراندازی، ظاهراً نیمی از سالن اصلی موزه، بنای مورد علاقه تیکور، ویران میشود. اما تمامی این صحنه در استودیو "بابلزبرگ" در نزدیکی برلین فیلمبرداری شده است. تنها با دقت زیاد یا اطلاعات بیرونی میتوان به صحنهآرایی استادانه پی برد. بنا به گفته تیکور، برای بازسازی موزه گوگنهایم در استودیو بابلزبرگ، نیاز به یک سال کار تدارکی و ۱۶ هفته طراحی داخلی بوده، در حالی که ساخت نسخه اصلی در نیویورک ۱۶ سال طول کشیده است.
متروپلهای جهان
یکی از جنبههای قوی، حرکت نرم و انعطافپذیر دوربین در این فیلم مهیج است. به طور کلی، سرعت در این فیلم کمتر از نمونههای رایج است. یکی از برجستگیهای فیلم، حضور آگاهانه موسیقی برای تشدید تاثیر صحنهها بر تماشاچیان است. گرچه این تکنیک به طور کلی در اغلب فیلمها بکار گرفته میشود، اما این تلفیق در فیلم "بینالملل" موفق بوده است.
شاید به علت علاقه وافر تیکور به معماری، بیننده در این فیلم شاهد صحنههایی منحصربه فرد از ساختمانهای مشهور اروپاست. فیلمبرداری از ارتفاع محدود از ساختمانها، خیابانها و پلها در برلین، پاریس، نیویورک، میلان و استانبول، جنبههای پنهان این شهرهای بزرگ را جلوهای دیگر میبخشد. انتخاب ساختمانها نه تنها جنبه زیباییشناختی فیلم را تقویت میکند، بلکه در موارد مشخصی کمکی به محتوای داستان دارد. عظمت وشکوه ساختمانها، هرچه بیشتر ناتوانی یک فرد برای تغییرات ریشهای در جامعه را آشکار میکند.
فیلم "بینالملل" گرچه ریشهها و روند بحران کنونی مالی را به درستی برنمیتاباند، اما در قالب سینما، شکواییهای انتقادی نسبت به سیستم فاسد مالی و نظام سرمایهداری جهانی است.