بيانيهی فعالان فرهنگی سياسی <br> "سخنى با ملت، هشدارى به حاكميت"
۱۳۸۴ آبان ۲۵, چهارشنبهكه خارج از هرم قدرت هستند، كارى بشود.
گزارشى در اين مورد با توضيحات سه نفر از امضاء كنندگان بيانيه خانمها سيمين بهبهانى ، فريبا داوودى مهاجر و روزبه رياضى.
امضا كنندگان اين بيانيه امنيتى شدن فضاى سياسى و كاربرد تهديد و خشونت در عرصه داخلى از جمله سركوب در خوزستان و كردستان و ايجاد تنش در روبط خارجى را نكوهش كرده و به ويژه ندانمكارى و پنهان كارى كاربدستان در پرونده فعاليتهاى هستهاى را كه اينك چون شمشير داموكلس فراز سر ايرانيان قرار گرفته، به پرسش كشيدهاند. آنها با بر شمردن خطراتى كه سياستهاى ويرانگر حاكميت متوجه تماميت ارضى، آزادى و امنيت ايران میكند، مردم را به تلاش براى جلوگيرى از خسارتهاى جبران ناپذير در فرصت باقيمانده فراخواندهاند.
خانم سيمين بهبهانى شاعر و عضو هيات دبيران كانون نويسندگان كه نامش ذيل اين بيانيه به چشم میخورد، پاسخ به اين پرسش را كه نگرانىهاى اهل قلم و نويسندگان از سياستهاى دولت جديد چيستند، اينگونه میدهد:
”والله من نمیخواهم كسى را نوميد كرده يا ايجاد وحشت كنم اما بهر حال آنچه در اين اعلاميه آمده اعم از اين كه مربوط به قلم يا غيرقلم باشد، مربوط به فقر و فحشا باشد، مربوط به نارضايتى مردم باشد، همه به نويسندگان ايران ربط دارد. آنچه در كشورى میگذرد، با قلم و ديد و زندگى نويسنده سرو كار دارد. اينكه نوشتهها بايد با اصول مذهب و شئون مملكت باشد ما ۲۷ سال است میشنويم. هر روز سختتر میشود ولى نويسندگان از نوشتن دست بر نمىدارند. زندانها پراست. شكنجه است، همه چيز هست ولى خوب بهر حال يك نويسنده قلم زدن برايش مثل نفس كشيدن است. نفساش را میكشد حالا اگر بند بگذارند، طناب بگذارند، پنجره بگذارند، بهر حال تا نزديك مرگ كار خود را مىكند.“
بيانيه به مراكز قدرت فراقانونى، روحيه حاكميت فردى و فقهايي آميخته با سرشت خودكامگى اشاره میكند كه با وجود آنها خواستهاى انقلاب ميسر نمیشوند. تبليغ يكسويه و كسل كننده رسانههاى همگانى دولتى در تمجيد از حاكميت را ياد آور میشود و سانسور دولتى براندك روزنامههاى موجود را مرور میكند. سئوالى كه از آقاى روزبه رياضى فعال سياسى دانشجويى میكنيم اينست كه آيا با چنين شرايطى، فراخوانهايى از اين دست قادرند تكانى به جامعه بدهند يا مخاطباناش تنها روشنفكران و تعداد اندكى باقى میمانند؟
”من پاسخ به اين سوال را از منظر ديگرى ميل دارم آغاز كنم كه نامش را ”سياست اميد“ میگذارم. بيانيههايي اين چنينى و هر عمل سياسى ديگر از نظر كلى چنانچه يك پشتوانه اجتماعى فعال حول موضوع مشخصى نداشته باشند، شايد نتوانند در راستاى سياست اميد گام بردارند و چه بسا استفاده بيش از حد و مكرر از قالبهاى يكسان بجاى آفريدن اميد به فرسوده شدن آن قالبها منجر شود. اگر اين پروژه بخواهد انجام شود، بايد هوشمندى به خرج داده شود، اين كه در چه موقعيت زمانى انجام شود، بايد نخبگان خود، ادبيات وگفتمان مشخص خود را داشته باشد.“
آقاى رياضى ضمن تاكيد اينكه جنبش دانشجويى بايد روى مشخصههاى نسلى براى بازپرورى و خلاق كردن خود و پيوند با لايههاى مختلف اجتماعى كار كند و ضمن رد توصيه برخى نظريه پردازان كه میگويند جنبش دانشجويى بايد يك جريان صنفى صرف باشد، توصيف رخوت و دلزدگى از فعاليت اجتماعى سياسى را در قبال محافل دانشجويى نمىپذيرد و میگويد:
” اين اتهام بيشتر از جانب اصلاحطلبان داخلى دامن زده میشود و منظور آنها هم عدم حمايت جنبش دانشجويي از كانديداى مورد نظرشان در انتخابات رياست جمهورى است. در حاليكه جنبش دانشجويى به اين نتيجه رسيده كه در شرايط فعلى انتخابات و اصلاح از درون بعنوان يك راهبرد جدى مطرح نيست.“
بيانيه در خطاب قرار دادن هموطنان، به عدم رعايت حقوق ملت در انتخاب نمايندگان و حق گزينش آزاد رييس جمهورى اشاره كرده و از جمله به سلب حق انتخاب شدن بانوان و پيروان ساير اديان اشاره كرده است. اين بحثى است البته قديمى اما سوالى كه از خانم فريبا داوودى مهاجر فعال حقوق زنان و روزنامهنگار میكنيم اينست كه اساسا فراز و فرود مسائل مربوط به حقوق زن و مطالبات زنان در چند ماهه گذشته پس از تغييرات سياسى اخير چگونه بودهاند.
”متاسفانه الان سازمان هاى غير دولتي زنان همچنان قانون مشخص خود را ندارند. تكليف بودجههايشان معلوم نيست. هنوز اساسنامههاى اينها كه در دوران آقاى خاتمى براى بررسى رفته بود، بلاتكليف مانده و ما منتظريم. در دوران آقاى خاتمى متاسفانه به شكلى عملگرا به مسائل زنان توجه نشد و در دوران اقاى احمدىنژاد نه در عمل و نه در انديشه به ضرورت سازمانهاى غيردولتى زنان توجه نشد. آنها ما را رقيب يا گاهى اوقات دشمن خود مىشناسند. بعضا با سازمانهاى زنان موازى سازى میشود. سازمانهاى غير دولتى اما دولتى و وابسته ايجاد میكنند. ما شاهد فيلترينگ گسترده در سايتهاى زنان هستيم اما بهر حال هيچكدام از اينها نمىتوانند كار ما را متوقف كنند و فعاليتهاى ما در عرصه آموزش، ترويج و مطالبه ادامه دارد.“