بى خانمان ها و شرايط سخت زندگى آنها در آلمان
۱۳۸۲ آذر ۳, دوشنبهآمارى رسمى در مورد تعداد بىخانمانان در آلمان وجود ندارد. تنها سازمان هاى خيريه اند كه هر سال آمارى تخمينى در باره تعداد كسانى كه بامى بر سر ندارند، منتشر مىكنند. هم اينك اين سازمان ها از ۴۱۰ هزار بىخانمان در آلمان سخن مىگويند. بيش از نيمى از اين عده ، يعنى ۵۵٪ مرد هستند. حدود يك چهارم شان، يعنى ۲۳٪ آنها زنانند و كودكان و نوجوانان نيز تقريبا يك چهارم ديگر بىخانمان ها را تشكيل مىدهند.
شمار اين افراد در كشورهاى ديگر اروپايى نيز حدودا شبيه آلمان است. مثلا در بريتانيا تعداد اين افراد را حدود ۴۰۰ هزار نفر مى دانند. اين انسان ها در آلمان، چگونه و از چه راهى زندگى شان را مىگذرانند؟ انجمن هاى بسيارى مسئوليت رسيدگى به وضعيت دشوار بى خانمانان، مثلا تغذيه آنها را به عهده گرفته اند. در برلين يك انجمن كليسائى كاتوليك به نام Mariengemeinde كه از سال ۱۹۹۳ به پخش سوپ گرم ميان گرسنگان بى خانمان مشغول است، در گزارشى به خاطر دهمين سالگرد فعاليت خود، اعلام كرده است كه از ده سال پيش تا كنون، صدهزار وعده غذاى گرم ميان فقراى بى خانمان تقسيم كرده است.
ساعت يازده صبح است. چند بىخانمان در برابر آشپزخانه سازمان خيريه كاتوليك ها، كاريتاس Caritas، در شهر بن Bonn صف كشيدهاند. آنها مىتوانند با پرداخت ۵۰ سنت، يعنى نيم يورو، يك وعده غذاى گرم بخورند. اكثرشان مردند. آنگليكا هايليگر Angelika Heiliger، كه مددكار اجتماعى و از كاركنان كاريتاس در بن است در باره اين پديده اجتماعي، چنين توضيح مىدهد:
”زنها طور ديگه اى مسائلشون رو حل مىكنند. اما تعداد زناى بىخانمان داره به تدريج زياد مىشه. موقعى كه من كارم رو شروع كردم، يعنى حدود بيست سال پيش، زنها تقريبا چهار درصد بىخانمان ها رو تشكيل مىدادند، اما. فكر كنم، امروز تعدادشون، حدود بيست درصد مردا باشه. آره، اونا تعدادشون بيشتر شده. زنها جور ديگه اى با اين وضعيت برخورد مى كنند. اونا مىتونند پيش دوست، آشنا يا بقيه اعضاى خانواده پناهگاهى پيدا كنند، يا مثلا خودفروشى كنند. اونا مثل مردها كارشون سريع به خوابيدن توى خيابون نمىكشه.“
حتى در كشور ثروتمندى چون آلمان نيز كه در آن به تامين اجتماعى اعضاى جامعه توجه مىشود، شمار بىخانمان بسيار است. يك مرد فلسطينى ۳۱ ساله، يازده سال پيش به آلمان آمده است، به اميد اين كه بتواند بناى زندگىبهترى را بريزد. او اكنون در آستانه از دست دادن آپارتمان اجاره اى خود قرار دارد. او از وضعيت كنونى اش شرمناك است، و به همين علت مىخواهد هويت اش ناشناخته بماند. مىگويد:
”من زنمو طلاق دادم. شاغل بودم، ولى به خاطر مشكلى كه داشتم از كار اخراجم كردند. سه ساله كه بيكارم. از دولت حقوق بيكارى مىگيرم. هنوز دنبال پيدا كردن كار هستم. اما سه ماهه كه نتونستهام اجاره خونهام رو بدم، آخه مشكل مالى داشتم . صاحبخونه هم گفته بايد خونه رو تخليه كنم.“
در آلمان قانونى وجود دارد با اين مضمون كه دولت بايد به شهروندى كه به هر علت در تنگناى مالى قرار مى گيرد و وضعيتى اضطرارى دارد، كمك مالى كند. اداره تامين اجتماعى آلمان به شهروندى كه درآمدى ندارد يا درآمدش ناچيز است، مبلغى به عنوان كمك اجتماعى مىپردازد. افزون بر پرداخت اين مبلغ كه حدود ۳۰۰ يورو براى لباس و غذاست، اجاره خانه هم از طرف دولت پرداخت مىشود، البته تنها در صورتى كه اجاره نامهاى موجود باشد.
توماس كه ۴۶ سال دارد، از حدود ۵ ماه پيش تا كنون بيخانمان است. او از مدت ها پيش به طور مرتب كمك اجتماعى دريافت مىكند. توماس توضيح مىدهد كه چرا كارش به خيابان كشيده است:
”من دوره آشپزى ديدهام، ديپلم دبيرستان دارم، چند ترم هم در دانشگاه در رشته پزشكى درس خوندم، اما ادامهندادم چون از نظر مالى نمى كشيدم. بعد مشكلات خانوادگى پيدا كردم. وضعم خوب نبود و اجاره خانهاى هم كه توش زندگى مىكردم بالا رفته بود و نمى تونستم بپردازم.“
گفتنى ست كه در آلمان خانههايى براى بىخانمانان وجود دارد و آنها مىتوانند در اين خانه ها شب را به روز برسانند. بخشى از مخارج اين خانهها را سازمان هاى خيريه و بخشى ديگر را دولت تامين مىكند. بعضى سازمان هاى امداد نيز به بىخانمانان آلمانى سر پناهى مىدهند، مثلا در مجتمعى مسكونى كه اجارهاش پايين است و در آن هر كس يك اتاق براى خود دارد، غذا دريافت مىكند و مىتواند از مشاوره اجتماعى نيز بهرهمند شود.
افزون بر اين گونه مراكز زندگى فقرا، به بىخانمانان به لحاظ روانى و پزشكى نيز كمك مىشود. اما همان گونه كه آنگليكا هايليگر، كه مددكار اجتماعى و از كاركنان كاريتاس، يكى از سازمان هاى كليساى كاتوليك در شهر بن است مىگويد، شرايط پذيرفته شدن افراد در چنين مجتمعى مشكل است. افراد بايد ابتدا ثبت نام كنند و مدتها انتظار بكشند تا نوبت شان برسد. هايليگر در اين مورد مى گويد:
”ما تقريبا هيچ جاى خالى نداريم. فكر مىكنم به خاطر شرايط مشكل بازار كار در آلمان، زندگى بسيارى از مردم دچار اختلال شده. علت اين اختلالات رو هم بايد مثل گذشته در مشكلات خانوادگى، مقروض بودن، مشكل در پرداخت اجاره خانه و اعتياد به مواد مختلف دونست. بعضى از اين افراد مشكلات روحى هم دارند. مشكلاتى به شكل روانپريشى كه در ارتباطه با اعتياد به مواد مخدر، يا مصرف مشروبات الكلى و قرص. همه اينها، باعث مى شند كه اين آدما به حاشيه جامعه رونده بشند.“
در حالى كه در مجمتع هاى مسكونى به هيچ وجه جاى خالى يافت نمىشود، مراجعهكنندگان به خانههاى بىخانمانان زياد نيستند. بايد متذكر شد كه اگر چه اين خانهها به بىخانمانان جاى خوابى مطمئن مىدهند، اما بسيارى از آنها از اين مراكز چشم پوشى مىكنند. آنها ترجيح مىدهند زير يك پل بخوابند تا در يك اتاق و در كنار آدم هايى كاملا بيگانه. آنها مىترسند كه هم اتاقى ها، وسايل شان را بدزدند. برخى از آنها شديدا معتاد به الكل هستند، برخى ديگر ابدا مايل به پذيرفتن كمك از كسى نيستند.
در مجموع مى توان گفت كه حدود نيمى از بىخانمان هايى كه در خانهها و مجتمع هاى مسكونى اقامت مىكنند، به لحاظ روحى بيمارند و شرايط آنها بسيار حاد و بغرنج است. اين انسان ها را يا ديگر به هيچ وجه نمى توان جذب جامعه كرد و يا اين كه اين روند بسيار دشوار و طولانى خواهد بود. بسيارى از آنها تحصيل نكرده و هيچ دوره آموزشى نديدهاند. بخت آنها براى داشتن يك زندگى مستقل همراه با خانه و كار كم است. سازمان هاى خيريه معتقدند كه با وجود كمك هايى كه سازمان هاى غيردولتى خيّر و دولت به آنها مى كنند، بر تعداد بىخانمان ها هر دم افزوده مى شود و در اين ميان تامين مالى محل اقامت بىخانمان ها به خاطر گرانى عمومى در سطح جامعه دشوارتر مى گردد و اين در حالى است كه بسيارى از بىخانمان ها، اميد بازگشت به زندگى عادى را هنوز در سر مى پرورانند و محتاج كمك اند: ”آرزوى من اينه كه خونهاى داشته باشم و بتونم دوباره كار كنم. آره، پيدا كردن كار از همه چيز مهمتره. وقتى آدم كار مىكنه، خيلى از مشكلاتش حل مىشند. اما مهم، پيدا كردن كاره.“
در اين ميان ايده هاى جديد سازمان هاى كمك رسان براى هميارى با بى خانمانان و بهبود شرايط زندگى شان ادامه دارد. در برلين روزنامه بى خانمانان شهر، اجازه چاپ فصل اول آخرين كتاب محبوب و پر تيراژ كودكان يعنى هارى پوتر، را يافت و به اين ترتيب توانست ۸۱ هزار نسخه از روزنامه هاى خود را بفروشد و با مبالغ به دست آمده ، كمكى باشد در بهبود شرايط سردر گم اين انسان هاى ستم ديده اعماق جامعه.