1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

به بهانه هفتاد و پنجمين سالگرد تولد Walter Kempowski، نويسنده شهير آلمانى

۱۳۸۳ اردیبهشت ۲۸, دوشنبه

والتر كمپوفسكى، نويسنده ى آلمانى هفتاد و پنجمين سالروز تولد خود را در خانه ى كوچك روستايى اش جشن گرفت. نويسنده اى كه با رمان »بى عيبها« و «گرگ» مشهور شد، در آخرين روزهاى جنگ جهانى دوم در سال ۱۹۴۵ پدرش را از دست داد.

https://p.dw.com/p/A6JC
عکس: AP

او كه دير زمانى بود كه از درس و مدرسه گريزان بود، ناگهان تنها و بى سرپرست ميان بمباران نيروهاى متفقين از يكسو و پيشروى شتابزده ارتش سرخ و ازسوى ديگر، گرفتار آمد. سه سال پس از پايان جنگ خود را آماده مى كرد تا از شرق به غرب بيايد با اين اميد كه در بنگاه انتشاراتى Rowohlt كارى بيابد. در آخرين ديدار خود از زادگاهش، شهر روستوك، به اتهام جاسوسى دستگير به ۲۵ سال زندان محكوم شد.

در سال ۱۹۵۶ اما پيش از موقع از زندان آزاد شد و پس از آن به غرب آمد. وى مى گويد: ۲۷ سال داشتم و چون حلزونى بى خانه بودم. نخست نزد مادرش به هامبورگ رفت. آنجا كه قاضى دادگاه از دادن پناهندگى سياسى به او خوددارى كرد، زيرا برآن بود كه او يك تبهكار معمولى است. Kempowski آنگاه يادهاى تلخ خود را از سالهاى زندان و ماجراهايى كه در غرب آزمون كرده بود، در رمان ديگرش به نام خوش آمديد با طنزى گزنده و نثرى روان و ساده بازتاب داد.

با آنكه ۲۷ سال از عمرش مى گذشت توانست در شهر گوتينگن ديپلم دبيرستان را دريافت دارد و سپس در دانشگاه در رشته علوم آموزش و پرورش تحصيل كند. وى برآن بود كه آموزگار مدرسه ى روستايى شدن هم كارى است زيبا. والتر كمپوفسكى از همان نخستين روزهاى آزادى از زندان آلمان شرقى به نوشتن پرداخت و تا امروز نيز دست از نوشتن برنداشته است.

پس از ازدواج با دختر كشيشى، به روستاى «نارتوم» رفت تا در آنجا در مدرسه ى دهكده تدريس كند. در همين دوران بود كه نخستين رمانش را به نام در بلوك نوشت كه در آن آنگونه كه خود مى گويد، رنجها و دردهاى دوران سرگشتگى و نيز زندان را بازتاب داده است. و آنگاه كه ابرتا فشنر از رمان بى عيبها و گرك فيلمى تهيه كرد، والتر كمپوفسكى ناگهان به شهرتى بزرگ رسيد. زندانى سياسى ديروز كه قاضى او را يك تبهكار معمولى خوانده بود و آموزگار گمنام دهكده، ناگهان نويسنده اى نام آور شد.

منتقدين ادبى درباره ى آثار والتر كمپوفسكى مى نويسند كه او با واژه هايش جهانى رو به زوال را بازسازى كرده است.

پرويز حمزوى