«به آهستگی» و «آفسايد» در جشنوارهی فيلم برلين
۱۳۸۴ بهمن ۲۹, شنبهفيلم «به آهستگی» روايتگر زندگی کارگر جوانی است که همسرش ناپديد شده است. تلاش بستگان و همسايگان برای اينکه او را متقاعد کنند همسرش او را داوطلبانه ترک کرده است بی نتيجه میماند و قهرمان فيلم از جستجو برای يافتن وی دست برنمیدارد. نخست به اشتباه فکر میکند که همسرش در تصادف اتومبيل جان باخته است، اما پس از چندی خبر میشود که آشنايان او را در مشهد ديدهاند. بازگشت زن و توضيح علل سفرش به مشهد، مرد را بر سر دو راهی تصميم قرار میدهد. او در يک کشمکش روحی سخت ميان آداب و رسوم و عشق و دلبستگی ناچار به گزينش است: يا بايد به مناسبات سنتی و مذهبی و ارزشهای اخلاقی جامعهی مردسالار تمکين و زن را طرد و يا حتا نابود کند و يا اينکه به او اعتماد و باور کند. مرد عليرغم فشار پيرامونی، راه دوم را برمیگزيند.
فيلم مازيار ميری تصويرگر جامعهای ناروادار است که در آن هنجارها و ارزشهای سنتی، تا حد رقمزدن سرنوشت انسانها تأثيرگذارند. بازی خوب و روان محمدرضا فروتن، جزو نقاط قوت فيلم محسوب میگردد. مازيار ميری در پايان فيلم به روی صحنه رفت و به پرسشهای تماشاگران پاسخ داد. وی پيام فيلم خود را در اين عبارات خلاصه کرد که ما بسيار بيش از سخن گفتن، به گوشهای شنوا احتياج داريم. انسانها نيازمند اعتماد متقابل هستند، اما به اين منظور بايد نخست بدون پيشداوری به سخنان يکديگر گوش فرادهند.
يک تماشاگر آلمانی کنجکاو بود بداند که چنين فيلمهايی چگونه در زمان رياستجمهوری احمدینژاد ساخته میشوند. ميری در پاسخ يادآور شد که فيلم او در زمان رياستجمهوری محمد خاتمی ساخته شده است. وی افزود که اين فيلم اخيرا" در جشنوارهی دههی فجر تهران نمايش داده شده است و او البته اميدوار است که اجازهی اکران عمومی نيز به دست آورد.
آخرين فيلم ايرانی که در جشنوارهی برلين به نمايش درآمد، «آفسايد» ساختهی جعفر پناهی بود که در سال 2000 با فيلم «دايره» جايزهی شيرطلايی جشنوارهی ونيز را ربوده است. صرف نمايش فيلم «آفسايد» در مجللترين و باشکوهترين سالن نمايش جشنوارهی برلين يعنی «قصر برليناله»، بيانگر اهميت و اعتباری است که دستاندرکاران برای فيلم پناهی قائلاند. استقبال از فيلم چشمگير بود و در سالن سه طبقهی «قصر برليناله» به ندرت صندلی خالی ديده میشد.
فيلم «آفسايد» تصويرگر تلاش دختران جوانی است که عليرغم ممنوعيت ورود بانوان به ورزشگاه، به خاطر عشق به ورزش فوتبال و تيم ملی کشورشان، هر يک به نحوی با تغيير ظاهر خود، در پی ورود مخفيانه به ورزشگاه و ديدن مسابقهی ميان تيمهای ايران و بحرين در چارچوب بازیهای مقدماتی جام جهانی آلمان هستند. تلاش بسياری از آنان ناموفق میماند و توسط مأموران انتظامی بازداشت میشوند. حکايت پس از آن، کوشش نوميدانهی آنان برای جلب رضايت مأموران جهت ديدن مسابقه پيش از گسيل آنان به «ادارهی منکرات» است. سراسر فيلم در فضايی پرتپش و پرهياهو جريان میيابد. ديالوگهای فيلم اگر چه سرگرم کننده و با چاشنی مزاح و طنز همراهاند، اما ذهن تماشاگر باريکبين در پسزمينهی گفتگوها، با واقعيتهای تلخ جامعهای درگير میشود که در آن به دليل حاکم بودن ارزشهای سنتی و هنجارهای مذهبی و مردسالار، ابتدايیترين و طبيعیترين خواستهها و نيازهای زنان، آماج فشار و سرکوب قرار میگيرد.
صحنهی زيبای پايانی فيلم، تصويرگر پيروزی تيم فوتبال ايران و کارناوالهای شادی و رقص در خيابانهای تهران است. مأموران انتظامی که در حال انتقال دختران بازداشتی به «منکرات» هستند، به همراه آنان از اتومبيل خارج میشوند و به صف سرور و شادی مردم در خيابانها میپيوندند.
جعفر پناهی در پايان فيلم و در ميان ابراز احساسات پرشور و کفزدنهای ممتد تماشاگران به روی صحنه رفت. وی گفت که هميشه آرزوی ساختن چنين فيلمی را داشته است و امروز خوشحال است که اين آرزو به تحقق پيوسته است. جعفر پناهی از همهی بازيگران و همکاران فيلم خود قدردانی کرد. وی سپس به تجليل از خاطرهی سهراب شهيدثالث فيلمساز فقيد ايرانی پرداخت و گفت که اين فيلمساز بزرگ ايرانی سی سال پيش راهی آلمان شد و پس از ساختن فيلمهای ارزشمندی در اين کشور و از جمله فيلم «در غربت»، سرانجام خود نيز در غربت چشم از جهان فروبست. پناهی در پايان به ياد شهيدثالث، نمايش فيلم خود را به فيلمبردار و همکار او رامين مولايی که در ميان تماشاگران حضور داشت تقديم کرد.
بهرام محيی، گزارشگر صدای آلمان در برلين