بم، دو سال پس از زلزله
۱۳۸۴ دی ۵, دوشنبهاول مهرماه، در حاشیهی دیدار محمود احمدینژاد از شهر بم و اعلام بازسازی این شهر به عنوان «اولویت کاری» دولت جدید، وزیر مسکن و شهرسازی محمد سعیدیکیا خبر داد «بازسازی روستاهای اطراف بم تا پایان سال ٨٤ و بازسازی شهر بم تا پایان سال ٨٥ پایان خواهد یافت.» و از آنجا که مردم بم وعدههای متحقق نشده بسیار تجربه کردهاند اضافه کرد «اما در عین حال مشکلاتی نیز در این زمینه وجود دارد که در حال رفع آن در هیات دولت هستیم .» [خبرنگار اعزامی خبرگزاری مهر از بم، اول مهرماه ۱۳۸۴] گرچه برخی از ناظران و فعالان تشکلهای غیردولتی در بم بر این اعتقادند که با توجه به وضع موجود این نیز وعدهای بیش نخواهد ماند، اما کیست که امیدوار نباشد گفتهی وزیر مسکن و شهرسازی جامهی عمل بپوشد و سرگردانی این مردم بلازده به انتها برسد؟ البته مسئولان خود معترفند که امکانات دولت برای یاری رساندن به قربانیان حوادث طبیعی بسیار محدود است. سید مهدی سیادتی دبیر ستاد حوادث غیرمترقبه استانداری خراسان اواخر شهریور ماه اعلام کرده است «دولت فقط توان پرداخت ۱۰درصد ميزان خسارات وارد به مردم را در حوادث غيرمترقبه دارد.» [خبرگزاری جمهوری اسلامی ۲۴ شهریور ۸۴]
زلزلهای که سحرگاه پنجم دیماه ۱۳۸۲ نزدیک به دوسوم شهر بم را ویران کرد و نزدیک به نیمی از ساکنان آن را به کام مرگ کشاند موج کمسابقهای از همدردی و یاری مردم ایران و جهان را برانگیخت. از نخستین ساعتهای پس از زلزله داوطلبان و نهادهای امداد به سوی بم شتافتند و جمعآوری کمک و ارسال آن به منطقه آغاز شد. زلزلهی بم و روند کمکرسانی و بازسازی این شهر از همان دقایق اول حرف و حدیثهای بسیاری در مورد عدم آمادگی نیروهای امداد و ناکارایی ساماندهی کمک رسانی به آسیبدیدگان را دامن زد که همچنان ادامه دارد. در میان نهادها و ارگانهایی که به یاری بازماندگان شتافتند نقش تشکلهای غیردولتی، NGO ها بسیار برجسته است.
یکی از مشکلات یاری رسانی در هنگام وقوع حوادث غیرمترقبه نبودن یک نهاد مرکزی تصمیمگیری است. این نهادها گاهی با دوباره کاری امکانات را هدر میدهند و گاهی مخل کار یکدیگر میشوند. در این میان فعالیت NGO ها گاه در چنبرهی بورکراسی محدود شده و نهادهای دولتی همیشه با این تشکلها همکاری لازم را نمیکنند. رضا بنیابراهیمی یکی از اهالی منطقه است که از نخستین دقایق پس از زلزله به یاری همشهریان خود شتافته. او چندی پیش در ارتباط با وضعیت تشکلهای غیردولتی گفته است:
« اساساً NGO ها در جامعهی ما زياد جا نيفتادهاند بيشتر ارگانهای دولتی به يك چشم ديگر به آنها نگاه میكنند، آنهارا رقيب خودشان میدانند ، هنوز نقش كمكرسان NGO ها جا نيفتاده. مثلاً در فاجعه بم برايشان مفهوم نبود NGO يعنی چی؟ چه نقش اجتماعی میتواند داشته باشد... »
بنیابراهیمی از همکاران ستاد یاری بم است. ستاد یاری بم (سیب) یکی از فعالترین تشکلهای غیردولتی است که در نگهداری از کودکان بیسرپرست و یاری زنان و جوانان بازماندهی این حادثه فعالیتهای مختلفی انجام میدهد. سیب از حمایت بسیاری از اعضای کانون نویسندگان، روشنفکران ایران و تشکلهای خارجی برخوردار است. ستاد یاری بم همزمان با سالروز این حادثه مراسمی در بم برگزار کرد.. این مراسم سحرگاه روز دوشنبه پنجم دیماه با حضور در گورستان شهر و با یاد قربانیان این حادثه آغاز شد. نزیه اسکویی، ناشر و از فعالان سیب، که برای شرکت در مراسم سالگرد زلزله به بم سفر کرده، ساعتی پس از بازگشت از مزار جانباختگان زلزلهی بم میگوید:
« ما صبح رفتيم سر خاك ، البته مثل پارسال نبود ، تعداد كمتری سر ساعت ٢٠/٥ دقيقهای كه زلزله آمده بود ، سر خاك آمده بودند. علاوه بر اين يك مراسم كلی هم از طرف سپاه در آنجا ترتيب يافته بود وآنجا را تزيين كرده بودند كه از ساعت ٩ شروع میشد.
ما ساعت ٨ برگشتيم كمپ و الان تدارك میبينيم برای غدا و میخواهيم به ٣٠٠ تا ٣٥٠ نفر در اينجا غذا بدهيم. همينطور يك مقدار لباس زمستانی داريم كه به عنوان كمك در اختيارشان قرار میدهيم.
برنامهی ديگر، يك عده دندانپزشك هستند كه دارند دستگاهها را كنترل میكنند و فردا آنها را نصب خواهند كرد. داريم برنامهريزی میكنيم كه چگونه میشود برخی خدمات دندانپزشكی را در اختيار نيازمندان قرار داد. امكانات ما محدود است و بايد مراقبت كنيم تا اين امكانات محدود بدست نيازمندان برسد. ضمن اينكه بچههای بیسرپرست كه زير پوشش خود ما هستند و زنان بیسرپرست كه شناسايی كرديم ، در اولويت هستند. حتی اگر بشود میخواهيم اين خدمات دندانپزشكی را به بيماران قطع نخاعی كه وضع بدی در اينجا دارند و هيچ نوع كمكی به آنها نشده، ارائه دهيم.
اگر دوستانی هستند كه میخواهند صدای مارا بشوند بدانند كه بم همچنان ويران است. همهی مردمی كه امروز صبح در مراسم بودند اين را میگفتند. آنها میگفتند اصلاً فكر نمی كنيم كه دو سال از اين حادثه گذشته است. هر لحظه فكر می كنيم كه عزيزان ما همچنان جلوی چشممان هستند. میگفتند نگران هستند. میگفتند در اين دو سال آنها خواستند اعلام همدردی بكنند ، همينطور زبانی بوده ، كمكهای خوبی هم كه خارجیها و دوستان غيردولتیها خواستند دست ما برسانند برايشان مشكلات ايجاد كردند.
از طرف ديگر همه گله میكنند و همهاش از دو سال پيش میگويند و اين كه با توجه به هشدارهايی كه میتوانستند ارگانهای مسئول به ما بدهند، ما را ا ز اين فلاكت نجات دهند... با يك هشدار ما میتوانستيم بپريم از خانههايمان بيرون... اين صحبتها همچنان در ميان خانوادههای قربانيان زلزله وجود دارد و روی اين مسائل تاكيد دارند. هرچند اين مسائل میتواند احساسی باشد، اما از ناچاری مردم است ، از حضور همچنان فاجعه و مصيبت در ذهن و روان مردم...
متاسفانه ما گزارشهايی شنيديم كه بازسازیهايی كه اينجا توسط يك سری از سازمانها شروع شده - چنان كه بومیهای اينجا میگويند - مقاوم نيستند و در برابر حتی ٤ ريشتر زلزله هم مقاومت نمیكند آنهم در شرايطی كه اينجا مدام زلزله هست – همين ديروز اينجا زلزله آمد – و گسل فعال است.
من فكر میكنم اگر دوستان صدای ما را میشنوند فكر كنند كه بم همچنان ويران است و مردم اينجا نگران آن هستند كه بازسازی بم تا پنجاه سال دگر هم امكانپذير نشود. بچهها و افراد نيازمندشان به خاطر نيازهايی كه دارند و كمكی كه بهشان نمیشود در دام اعتياد افتادهاند. مواد مخدر اينجا فراوان است ، حتی فراوانتر و قابل دسترستر از نان و نانوايی و همهی اينها از روی فقر و بيكاری است كه دامن اينها را گرفته است...»
این گفتهها گویاتر از آن است که بتوان چیزی بر آن افزود. گویای این واقعیت تلخ که، بم دو سال پس از زلزله همچنان داغی تازه است بر دل این دیار داغدار!
بهزاد کشمیریپور، گزارشگر صدای آلمان در تهران