برنامه ويژه «عصر شنبه» در آستانه برگزارى جام جهانى فوتبال ۲۰۰۶ در آلمان (بخش اول)
۱۳۸۵ خرداد ۶, شنبه� خالى خواهد بود.
شهرام احدى
براى شنيدن برنامه ويژه «عصر شنبه» به ياد ستارگان دورههاى پيشين جام جهانى و همچنين شمارى از ترانههاى محبوب مسابقات جام جهانى فوتبال، فايل صوتى پايان صفحه را كليك كنيد!
*********
گيلرمو استابيله، ستارهاى كه از صافى میگذشت
اولين دوره مسابقات جام جهانى فوتبال در سال ۱۹۳۰ در اروگوئه برگزار شد و اگر چه اين كشور به عنوان ميزبان اين بازيها، در ديدار فينال آرژانتين را با نتيجه ۴ بر ۲ مغلوب كرد، اما چهره درخشان اين بازيها، مهاجمى بود از آرژانتين به اسم گيلرمو استابيله كه با زدن هشت گل، اولين آقاى گل جام جهانى فوتبال شد.
نكته در خور توجه اينكه اين ستاره آرژانتينى، نه تنها هشت گل از مجموعا ۱۴ گل آرژانتين در اين جام جهانى را وارد دروازه حريفان كرد، بلكه اين هشت گل را در طول تنها ۴ بازى به ثمر رساند. استابيله اگرچه از تكنيك چندان خوبى برخوردار نبود، اما از آن جايى كه در كنار فوتبال به ورزش دو و ميدانى و به ويژه دو سرعت علاقه داشت، توانست نقش مهمى هم در ميدان فوتبال بازى كند.
اين مهاجم آرژانتينى كه در دوران نوجوونى، ۱۰۰ متر را در عرض ۱۱ ثانيه طى مىكرد، بعد از فعاليتهاى اوليه به باشگاه Huracán Buenos Aires يكى از باشگاههاى متوسط پايتخت ملحق شد، اما چون بازيكن چندان تكنيكىای نبود، مربیها از وجود او استفاده نميكردند، تا اينكه مهاجم ميانى ثابت اين تيم دچار مصدوميت سختى شد و استابيله هم اين فرصت را پيدا كرد كه تواناييش را به نمايش بگذارد، از جمله سرعت، تيزى و همچنين شوتهايى دقيق.
بازيكنان تكنيكى اين باشگاه معمولا در كنار خط حركت مىكردند و بازيكنان حريف را به سمت خودشون مىكشاندند، بطورى كه در خط دفاعى شكافهايى پديد مىآمد و استابيله هم با توجه به سرعتى كه داشت پاسهاى دريافتى از گوشه زمين را با خونسردى و مهارت كامل به گل بدل مىكرد. قابليت نفوذى اين مهاجم آرژانتينى باعث شد كه به El Filtrador شهرت پيدا كند، يعنى مردى كه از فيلتر يا صافى مىگذرد.
استابيله در اولين فصلى كه براى باشگاه Huracán Buenos Aires به ميدان رفت، ۴۸ گل به ثمر رساند و آقاى گل ليگ آرژانتين شد. در جام جهانى ۱۹۳۰ در اروگوئه استابيله در اولين بازى آرژانتين در مقابل فرانسه روى نيمكت زخيره بود، چون سرمربى آرژانتين بازيكنان ديگرای را براى خط حمله در نظر گرفته بود، اما با توجه به شكست ۱ بر صفر اين تيم در برابر فرانسه و افزايش فشارها، مربى آرژانتين از بازى دوم، استابيله را روانه ميدان كرد و آن هم كارى را كرد كه همه از او انتظار داشتند: گلزنى.
استابيله ۹ سال بعد، يعنى در سال ۱۹۳۹ به فعاليت حرفهای خود خاتمه داد و تا آن زمان هم ، از جمله در دو باشگاه ايتاليايى جنوآ و ناپل توپ مىزد. با شروع جنگ جهانى دوم استابيله به وطنش بازگشت و در طى سالهاى ۱۹۳۹ تا ۱۹۵۸ و همچنين در سال ۱۹۶۰، سرمربيگرى تيم ملى فوتبال آرژانتين را برعهده داشت و با اين تيم ۶ بار عنوان قهرمانى آمريكاى جنوبى يا «كوپا آمريكا» را كسب كرد.
خوآن شيافينو، ستارهای كه برزيل را در ماتم فرو برد
چهره سرنوشت ساز جام جهانى ۱۹۵۰ در برزيل، بازيكنى از اروگوئه بود به اسم خوآن شيافينو، ملقب به Pepe كه يكى از بهترين بازيكنانان، اگر نه بهترين بازيكن تاريخ فوتبال اروگوئه محسوب مىشود. شيافينو در جام جهانى برزيل، كارگردان و گلزن اورگوئه بود و همچنين يكى از ستارگان درخشان آن دوره.
اين بازيكن اورگوئهاى، اگر چه در ديدار تيم ملى كشورش در مقابل بوليوى در دور اول، ۴ گل از هشت گل اروگوئه را وارد دروازه حريف كرد ، اما گل سرنوشت سازش را در تاريخ ۱۶ ژوئيه سال ۱۹۵۰ به ثمر رساند. در اين روز ۲۰۰ هزار نفر در استاديوم معروف ماراكاناى برزيل جمع شده بودند تا شاهد پيروزى تيم ملى برزيل بر اروگوئه در ديدار فينال جام جهانى باشند.
تا دقيقه ۶۶ هم همه چيز بر وقف مراد پيش مىرفت، چون تا آن لحظه برزيل با تك گل فرياسا از اروگوئه جلو بود. در دقيقه ۶۶ شيافينو گل تساوى را به ثمر رساند و استاديوم را با اين گل غرق در سكوت كرد. ۵ دقيقه بعد گيگيا، يكى از ستارگان ديگر ى اروگوئه گل دوم اين تيم را به ثمر رساند و شكست برزيل را قطعى كرد. برزيل ميزبان اين بازيها در غم و ماتم فرو رفت و اروگوئه با درخشش شيافينو عنوان قهرمانى جهان را جشن گرفت.
اين بازيكن استثنايى در سن ۱۸ سالگى فوتباليست حرفهای شد، در بيست سالگى براى اولين بار در لباس تيم ملى كشورش پا به زمين گذاشت و در سال ۱۹۵۴ هم در ازاى مبلغ ۷۲ هزار پوند انگليس كه براى آن زمان مبلغى هنگفت بود، اروگوئه را به مقصد ايتاليا ترك كرد و به باشگاه پرآوازه آ ث ميلان پيوست و با اين باشگاه سه بار عنوان قهرمانى ايتاليا را كسب كرد. ناگفته نماند كه شيفيانو به عنوان يكى از ۱۰ بازيكن برتر تاريخ باشگاه آ ث ميلان انتخاب شده است.
ژوست فونتين، ستارهای كه با ۱۳ گل ابدى شد
جام جهانى ۱۹۵۸ در سوئد اولين جام جهانى در اروپا بود كه عنوان قهرمانى آن را كشورى از آمريكايى جنوبى كسب كرد، يعنى برزيل. برزيليها همگى را پشت سر گذاشتند و ستارگانى چون گارينشا و پله ۱۷ ساله را هم در تركيب خود داشتند، اما ستارهای كه در اين جام، ركوردى تازه و همچنان پايدار به جا گذاشت و ابدى شد، مهاجمى بود از فرانسه به نام ژوست فونتين.
اين مهاجم پرقدرت در جام جهانى ۱۹۵۸، ۱۳ گل از مجموعا ۲۳ گل فرانسه را به ثمر رساند و آقاى گل بازيها شد، اما تيم ملى فرانسه بعد از شكست ۲ بر ۵ از برزيل در مرحله نيمه نهايى، توانست آلمان را در ديدار بر سر مقام سوم، ۶ بر ۳ مغلوب كرده و به سوم شود.
جالب توجه اينكه ۴ گل از اين شش گل را ژوست فوتين وارد دروازه آلمان كرد. اين مهاجم فرانسوى تنها ۲۱ بار براى تيم ملى كشورش پا به زمين گذاشت، اما در همين ۲۱ بازى، ۳۰ گل براى فرانسه به ثمر رساند.
فونتين كه قدش يك متر و ۷۴ سانتيمتر بيشتر نبود، در سال ۱۹۵۸ بزرگترين موفيتهاش را جشن گرفت: مقام سوم و آقاى گل در جام جهانى فوتبال، عنوان قهرمانى باشگاههاى فرانسه، عنوان قهرمانى جام حذفى فرانسه و آقاى گل رقابتهاى باشگاهی.
فونتين در سن ۲۷ سالگى دچار آسيب ديدگى بسيار سختى شد و ناگزير گرديد كه كه زود به فعاليت حرفهای خود پايان دهد. ناگفته نماند كه پيش از اين مصدوميت، فونتين در ۱۱۷ بازى كه براى باشگاه Stade de Reims انجام داده بود، ۱۱۶ گل به ثمر رساند.
اوزه بيو، مرواريدى سياه كه همه را شگفتزده كرد
اوزه بيو، مرواريد سياه پرتغال تنها يك بار در جام جهانى حضور پيدا كرد، آنهم در جام جهانى ۱۹۶۶ در انگليس، اما همين يك بار كافى بود تا اوزه بيو ۲۴ ساله با درخششى كمنظير به يكى از ستارگان ابدى آسمان فوتبال جهان بدل شود.
اين مهاجم پرتغالى كه در روز ۲۵ ژانويه ۱۹۴۲ در موزامبيك به دنيا آمده، در جام جهانى ۱۹۶۶، ۹ گل به ثمر رساند و پرتغال هم كه اولين بار در تاريخ فوتبال اين كشور به مسابقات جام جهانى فوتبال راه پيدا كرده بود، سر انجام در مرحله نيمه نهايى در برابر تيم ميزبان يعنى انگليس، شكست خورد.
اوزه بيو، بعدها كه اشك اين شكست خشك شده بود، اظهار داشت: «ما در ديدار نيمه نهايى شكست خورديم، اما فوتبال پرتغال يكى از برندگان بزرگ اين جام جهانى بود.»
در دور اول جام جهانى تيم پرتغال موفق شد، ۳ بر ۱ مجارستان را مغلوب كند، ۳ بر صفر از سد بلغارستان بگذرد و ۳ بر ۱ هم برزيل، يعنى مدافع عنوان قهرمانى را به زانو درآورد. جالب توجه اينكه اوزه بيو در ديدار پرتغال در مقابل برزيل، دو بار دروازه پله و يارانش را باز كرد.
پرتغال با اين پيروزيهاى قاطع به مرحله يك چهارم نهايى راه پيدا كرد و به مصاف تيمى رفت كه همگى را شگفتزده كرده بود: كره جنوبى. بازيكان كره در حضور ۵۰ هزار تماشاگر حاضر در استاديوم ليورپول در عرض ۲۵ دقيقه اول بازى ۳ گل به پرتغال زدند. بعد از اين دقايق، تيم پرتغال كم كم از خواب بيدار شد و ناممكن را ممكن كرد.
اوزه بيو در اين ديدار ۴ گل به ثمر رساند و در نهايت نقشى سرنوشت ساز در پيروزى ۵ بر ۳ پرتغال بر كره جنوبى داشت. اوزه بيو كه بزرگترين موفقيتهايش را در سطح باشگاهى با تيم بنفيكا ليسبون جشن گرفته و با اين تيم هم ۱۱ بار عنوان قهرمانى باشگاههاى پرتغال و ۵ بار هم عنوان قهرمانى جام حذفى اين كشور را كسب كرد، در پى مصدوم شدن از ناحيه زانو، در سال ۱۹۷۸ به فعاليتهاى حرفهای خود خاتمه داد.
اوزه بيو ستارهای بود كه به تيم ملى فوتبال پرتغال قدرت و اعتماد به نفس لازم را براى حضور در رقابتهاى بين المللى بخشيد. اين مهاجم پرتوان در ۶۴ بازىای كه براى پرتغال انجام داد، مجموعا ۴۱ گل به ثمر رساند.
پله، اسطورهای كه هنوز هم بسياريها او را بزرگترين ستاره تاريخ فوتبال مىدانند
پله كه هنوز هم بسياريها او را بهترين، كاملترين و بزرگترين ستاره آسمان فوتبال جهان مىدانند، بيش از همه در دو دوره از رقابتهاى جام جهانى نقشى تعيين كننده داشت: جام جهانى ۱۹۵۸ در سوئد و جام جهانى ۱۹۷۰ در مكزيك.
پله در سن ۱۱ سالگى توجه مربيان فوتبال را به خودش جلب كرد، در سن ۱۵ سالگى به خدمت باشگاه صاحبنام اف ث سانتوس درآمد و يك سال بعد، يعنى در سال ۱۹۵۶ اولين گلش را براى اين تيم به ثمر رساند. از اين روز جاى تعجب نيست كه فدراسيون فوتبال برزيل پله را براى حضور در جام جهانى ۱۹۵۸ در سوئد به اردوى تيم ملى فوتبال برزيل دعوت كرد.
در اين مسابقات بود كه جهان با ستارهای استثنايى آشنا شد، ستارهای ۱۷ ساله كه در دريبلزنى مهارت كامل داشت، چشمش همه جا كار مىكرد، پاسهاى دقيق مىداد و جلوى دروازه هم به حريفان رحم نميكرد.
پله اگرچه در دور اول مصدم شد، اما به اصرار بازيكنان ديگر تيم ملى برزيل در ديدارهاى حساس بعدى به ميدان رفت، به هر حال پله در آن زمان يكى از سه عضو مثلث جادويى بزريل بود كه از پله، واوا و گارينشا تشكيل شده بود.
پله در مرحله يك چهارم نهايى در برابر ولز يك گل زد، در ديدار نيمه نهايى، سه گل هم وارد دروازه فرانسه كرد و در فيال هم با دو گل در پيروزى ۵ بر ۲ برزيل بر سوئد، ميزبان بازيها و بدين ترتيب كسب عنوان قهرمانى سهيم بود.
دو دوره بعدى جام جهانى فوتبال در سالهاى ۱۹۶۲ در شيلى و ۱۹۶۶در انگليس، دوره هاى تلخى براى پله بودند.
در جام جهانى ۶۲ در شيلى، پله در همان دور اول دچار مصدوميت چنان سختى شد كه بقيه بازيهاى تيمش را از جايگاه تماشاگران دنبال كرد و شاهد پيروزى ۳ بر ۱ برزيل در فينال جام در برابر چكسلواكى بود. پله در جام جهانى ۱۹۶۶ انگليس هم به وضعيت مشابهى دچار شد و باز هم در پى آسيب ديدگى در دور اول، از صحنه بازيها دور بود.
سال ۱۹۷۰، سال بازگشت يا به عبارتى تولد دوباره پله بود. اين ستاره بزرگ در جام جهانى ۱۹۷۰ در مكزيك در كنار ستارگانى قرار داشت كه يكى از بهترين تيمهاى برزيل را در طول تاريخ اين كشور تشكيل مىدادند.
در روز ۲۱ ژوئن ديدار فينال جام جهانى مكزيك در حضور ۱۰۵ هزار تماشاگر بين دو تيم برزيل و ايتاليا برگزار شد. لاجورديهاى ايتاليا در دقايق نخست، بازى را تحت كنترل خود داشتند.
تارچيسيو بورجنيش، يكى از مدافعان سمج ايتاليا كه در طول بازى مثل سايه پله را دنبال مىكرد و درواقع مثل كنه به او چسبيده بود، بعد از شكست ۴ بر ۱ ايتاليا در اين ديدار گفت: «قبل از بازى من دائم به خودم مىگفتم كه پله هم مثل بقيه آدمها، آدمى است از گوشت و پوست، اما اشتباه كرده بودم.»
در همان دقيقه ۱۸ بازى، پله در پى سانتر ريولينهو، با ضربه سر توپ را در دروازه ايتاليا جا داد و يكصدمين گل برزيل را در رقابتهاى جام جهانى به ثمر رساند. ايتاليا اگر چه موفق به زدن گل تساوى شد، اما در پى گل جرسون در دقيقه ۶۶، پله دو بار گل ساخت و برزيل با پيروزى ۴ بر ۱ بر ايتاليا، جام ژول ريمه را براى هميشه به خانه خود برد.
پله سرانجام در سال ۱۹۷۷ به فعاليت حرفهای خودش خاتمه داد و ركوردى به جا گذاشته كه هنوز هم انسان را شگفت زده مىكند: پله مجموعا ۱ هزار ۳۶۳ بازى در پيراهن تيم ملى فوتبال برزيل و طبيتعا باشگاههاى مختلف انجام داد و در طى اين بازيها ۱ هزار و ۲۸۱ گل به ثمر رساند.
بد نيست به اين نكته اشاره كنيم كه در سال ۱۹۹۹، كميته بين المللى المپيك پله را به عنوان ورزشكار قرن انتخاب كرد.
يوهان كريف، سلطان بى تاج و تخت عالم فوتبال
شمار ستارگانى كه مىتوانند، هواداران تيم خودى و تيم حريف را به يك اندازه مجذوب كنند و به وجد آورند، زياد نيست، اما يوهان كريف بزرگ ستاره فوتبال هلند بدون شك يكى از اين چهرههاست و اگر چه فعاليتهاى بين المللى اين بازيكن استثنايى نسبتا كوتاه بود و كريف با تيم ملى فوتبال هلند، هرگز موفق به كسب عنوان قهرمانى جهان و يا قهرمانى اروپا نشد، اما با ستارگانى چون پله، بكنباوئر و مارادونا در يك سطح قرار دارد.
كريف در روز ۲۵ آوريل ۱۹۴۷ در آمسترادام به دنيا آمد و خانه خانوادهاش هم در نزديكى استاديوم باشگاه پرآوازه آژاكس آمستردام قرار داشت. در دوران بچگى پدرش را از دست داد و مادرش مجبور شد كه براى امرار معاش، به عنوان مستخدم و نظافتچى در جاهاى مختلف كار كند، از جمله در باشگاه آژاكس. و همين اتفاقات بود كه سرنوشت يوهان كريف را رقم زد.
به عقيده كارل هاينس هوبا، يكى از روزنامهنگاران معروف ورزشى در آلمان، كريف از معدود بازيكنانى است كه با فوتبال بزرگ شده اند، همانطور كه پسر يك كشاورز از بچگى كشاورزى را ياد مىگيرد و يا بچه يك ماهيگير صبح تا شب با پدرش در آبها مشغول ماهيگيرى است.
كريف در سن ۱۳ سالگى ترك تحصيل كرد تا تمام وقت و نيروش را صرف فوتبال كند. رينوس ميشل مربى معروف هلندى كه در آن زمان سرمربيگرى آژاكس را برعهده داشت، به نبوغ و استعداد كريف پى برد و در روز ۱۵ نوامبر سال ۱۹۶۴ بود كه كريف ۱۷ ساله، اولين بازيش را براى آژاكس انجام داد و در همين اولين بازى هم ، اولين گلش را در ليگ دسته اول هلند به ثمر رساند.
دو سال بعد، يعنى در سال ۱۹۶۶ كريف نه تنها با آژاكس آمستردام به عنوان قهرمانى باشگاههاى هلند دست پيدا كرد، بلكه براى اولين بار هم در پيراهن تيم ملى فوتبال كشورش پا به ميدان گذاشت. اين ستاره هلندى با توجه به تكنيك، سرعت و نبوغ و هوشى كه در گرداندن بازى داشت، به كارگردانى تام الاختيار در زمين بازى بدل شد. كريف كه جثه نسبتا نحيفى داشت، در جنگ تن به تن خيلى قدرتمند بود، هم گل مىزد، هم گل مىساخت، و هم توپ را پخش مىكرد.
رنوس ميشل كه در دهه هفتاد ميلادى سرمربيگرى تيم ملى فوتبال هلند را برعهده گرفته بود، با داشتن مهرهای چون يوهان كريف، توانست «فوتبال مطلق» را پياده كند؛ فوتبالى تهاجمى با تاكتيكى كه در چارچوب آن بازيكنان دائم در حال جنبش هستند و پستهاى خود را با هم عوض مىكنند تا بتوانند موقع دفاع، فضا را تنگ كنند و موقع تهاجم هم شكاف و فضاهاى بزرگترى براى حمله به وجود بياورند.
در جام جهانى ۱۹۷۴ در آلمان، انقلاب تاكتيكى هلند، همگى را شگفتزده كرد، اما هلنديها عليرغم ارائه بازيهايى عالى و تهاجمى و زدن گلهايى تماشايى، سرانجام در ديدار نهايى، ۲ بر ۱ مغلوب آلمانها شدند، اگرچه به عقيده بعضيها هلند تيم برتر ميدان بود. تنها مرهمى كه درد اين شكست را كمى تسكين داد، انتخاب كريف به عنوان بهترين بازيكنان جام جهانى ۱۹۷۴ بود.
اين بازيكن نابغه، با تيم ملى هلند موفق به كسب هيچ عنوانى نشد و به همين خاطر هم مىتوان او را سلطان بى تاج و تخت عالم فوتبال دانست. البته كريف در سطح باشگاهى عنوانهاى زيادى را از آن خود كرد: اين ستاره بزرگ به همراهى آژاكس آمستردام ۷ بار عنوان قهرمانى هلند و در سالهاى ۱۹۷۱ تا ۷۳ سه بار پياپى جام قهرمانان باشگاههاى اروپا را به دست آورد.
در سال ۱۹۷۳ كريف راهى اسپانيا شد و فصل تازهای را در باشگاه اف ث بارسلونا شروع كرد و با اين تيم هم قهرمان باشگاههاى اسپانيا شد.
كريف بعد از پايان فعاليت حرفه اىاش به عنوان بازيكن در سال ۱۹۸۴ به فوتبال وفادار ماند و اگر چه دوره مربيگرى نديده بود و مدركى نداشت، سرمربيگيرى تيمهاى صاحبنامى چون آژاكس و بارسلونا را برعهده گرفت و موفقيتهاى زيادى هم با اين تيمها كسب كرد، از جمله ۴ عنوان قهرمانى پياپى در ليگ دسته اول اسپانيا.
فرانتس بكنباوئر، يگانه قيصر پرآوازه فوتبال
فرانتس بكنباوئر در كنار ماريو زاگالو، مربى تيم ملى فوتبال برزيل، تنها چهرهای است كه هم به عنوان بازيكن و هم به عنوان سرمربى عنوان قهرمانى جهان را كسب كرده است.
بكنباوئر كه در سال ۱۹۷۴ به عنوان كاپيتان تيم ملى فوتبال آلمان، هلنديها را در ديدار فينال ۲ بر ۱ شكست داده و جام جهانى را در دست گرفته بود، در سال ۱۹۹۰ هم به عنوان سرمربى تيم ملى كشورش در جام جهانى ايتاليا انتقام شكست آلمانها از آرژانتين در فينال ۱۹۸۶ را گرفت و با پيروزى ۱ بر صفر تيمش در فينال، جام جهانى را به آلمان برد.
همانطور كه اشاره شد، جام جهانى ۱۹۷۴، اوج موفقيت بكنباوئر بود، بازيكنى كه در جامهاى جهانى ۱۹۶۶ در انگليس و ۱۹۷۰ در مكزيك هم خوش درخشيده بود، اما از كسب عنوان محروم مانده بود.
اين ستاره بزرگ كه از ديد بسياريها، هنوز هم بهترين، اگر نه يكى بهترين ليبروهاى تاريخ فوتبال محسوب مىشود، چه در داخل ميدان و چه بيرون از زمين، از نفوذ زيادى برخوردار بود و حتى نظرش را درمورد تاكتيك و تركيب تيم به مربيان اعمال مىكرد.
بكنباوئر بزرگترين موفقيتهايش را در سطح باشگاهى با بايرن مونيخ جشن گرفته و در طول ۱۲ سالى كه در خدمت اين باشگاه بوده، چهار بار قهرمان بوندسليگا، چهار بار قهرمان جام حذفى آلمان و سه بار پياپى هم قهرمان جام قهرمانان باشگاههاى اروپا شده است.
او مجموعا ۱۰۳ بازى براى تيم ملى فوتبال آلمان انجام داده و ۵۰ بار هم به عنوان كاپيتان، اين تيم را هدايت كرده، اگر چه بكنباوئر بدون داشتن بازوبند كاپيتانى هم يكى از راهبران بى قيد و شرط در ميدان محسوب مىشده و به همين خاطر به قيصر شهرت پيدا كرده است.
بكنباوئر پس از اينكه چند سالى در ليگ حرفهای آمريكا توپ زد، به آلمان بازگشت و در اوايل دهه هشتاد ميلادى در باشگاه هامبورگ به فعاليتهاى حرفهای خود خاتمه داد، اما همچنان به فوتبال وفادار ماند و فصل تازهای را شروع كرد.
در سال ۱۹۸۴، بكنباوئر سرمربيگرى تيم ملى فوتبال آلمان را كه دورانى بحرانى را مىگذراند برعهده گرفت، البته بدون داشتن مدركى در اين عرصه. خودش هم هيچ لزومى در اين نميديد كه دورهای را بگذراند و در جواب منتقدان دائم مىگفت: «استادان دانشكده ورزش مىخواهند مثلا چه به من ياد بدهند؟!»
تيم ملى فوتبال آلمان تحت سرمربيگرى بكنباوئر دو بار پياپى به فينال جام جهانى راه پيدا كرد: اولين بار در سال ۱۹۸۶ در مكزيك كه آلمان ۳ بر ۲ از آرژانتين شكست خورد و دومين بار در سال ۱۹۹۰، باز هم در برابر آرژانتين كه اينبار آلمان پيروز ميدان را ترك كرد و براى سومين بار عنوان قهرمانى جهان را بدست آورد.
بكنباوئر بعد از اين موفقيت بزرگ از مقامش كناره گرفت، اما پيوندش با فوتبال آلمان همچنان ادامه دارد. شكى نيست كه وجود شخص او به عنوان نمايندهاى از طرف آلمان نقشى تعيين كننده در اعطاى ميزبانى جام جهانى ۲۰۰۶ به اين كشور داشت. ناگفته نماند كه بسيارى از كارشناسان و صاحبنظران، فرانتس بكنباوئر را رييس آتى فدراسيون فوتبال اروپا، يوفا مىدانند.