1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

برشت، آشنای ناآشنای فارسی‌زبانان؟

۱۳۸۵ مرداد ۲۴, سه‌شنبه

گرچه آثار برتولت برشت در کنار کتابهای اشتفان تسوایگ و کافکا بیش از آثار هر نویسنده‌ی آلمانی زبان به فارسی ترجمه شده، بسیاری معتقدند که این ترجمه‌ها تنها معرف بخشی از جنبه‌های کار او هستند. ظاهرا گرایش اغلب مترجمان آثار برشت به اندیشه‌های مارکسیستی و چپ در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ انتخابهای آنها را تحت تاثیر قرار داده و بیشتر جمبه‌های سیاسی و ایدئولوژیک آثار او را برجسته دیده‌اند.

https://p.dw.com/p/A6FK
عکس: AP

دهه‌ی چهل خورشیدی را باید آغاز آشنایی فارسی‌زبانان با آثار برشت قلمداد کرد. از ابتدای این دهه با انتشار «در انبوه شهرها» به ترجمه عبدالرحمن صدریه، دیگر آثار او یکی پس از دیگری به زبان فارسی منتشر شدند. تا اواخر دهه‌ی پنجاه بخش اعظم آثار این نویسنده در اختیار فارسی‌زبانان بود و از برخی، حتا ترجمه‌های مکرری انتشار یافت.

از اینها می‌توان به انتشار چهار ترجمه از «ارباب پونتیلا و برده‌اش ماتى» اشاره کرد. سه ترجمه از این اثر به وسیله‌ی رضا کرم رضائی، عبدالرحمن صدریه و فريده لاشايی همزمان و در سال ۱۳۴۹ منتشر شدند و ترجمه شريف لنکرانی در سال ۱۳۵۷ انتشار یافت.

گسترش اندیشه‌های مارکسیستی و چپ در آن دوران و جایگاهی که هنر متعهد در میان روشنفکران داشت یکی از دلایل توجه به برشت بود که او را نویسنده‌ای مارکسیست می‌دیدند و آثارش را ادعانامه‌ای علیه سرمایه‌داری و امپریالیسم.

نزدیکی یا وابستگی بسیاری از مترجمان برشت در دهه‌های ۴۰ و ۵۰، به جریانهای چپ و مارکسیستی شاید دلیلی بر تاکید بر جنبه‌های خاصی از اثار او و نادیده گرفتن جنبه‌های دیگرش باشد. امروز بسیاری معتقدند همین رویکرد باعث انتخابهای نامناسب و بدفهمی جنبه‌های مهمی از آثار او شده است. ظاهرا این وضع فقط به ایران و کشورهایی نظیر آن محدود نمی‌شود و حتا زادگاه او آلمان را نیز در برمی‌گیرد.

برشت که سالها نمایشنامه‌ی «ننه دلاور و فرزندانش» را با گروهش «برلینر آنسامبل» روی صحنه برد پس از ۶ سال از اجرای این نمایش در سال ۱۹۵۴ می‌نویسد «موفقیت نمایش عظیم است، اما من نه الان و نه آن اوائل فکر نمی‌کنم و نمی‌کردم که در برلین و یا هر شهر دیگری که نمایش در آن اجرا شده، آن را درک کرده باشند. آنها نفهمیدند که منظور نویسنده این است که ننه دلاور از جنگ هیچ درسی نگرفته. متوجه منظور نمایشنامه نویس نشدند: این که انسان‌ها هیچوقت از جنگ درس نمی‌گیرند.» ظاهرا این نمایشنامه که با ترجمه‌ی مصطفی رحیمی ۹ بار در ایران تجدید چاپ شده هنوز روی صحنه نرفته است.

در برگردان شعرهای برخی از نمایشنامه‌های برشت گاهی شاعران نیز به یاری مترجمان آمده‌اند. شاید مهمترین اینها را بتوان ترجمه‌ی «دایره گچی قفقازی» حمید سمندریان دانست که اولین بار در سال ۱۳۴۸ منتشر شد و تنظیم شعرهایش را فروغ فرخزاد برعهده داشت.

در حالی که اغلب ترجمه‌های برشت از زبان آلمانی صورت گرفته یکی از نخستین و تاثیرگذارترین آثار او در زبان فارسی «زندگی گالیله» است که در سال ۱۳۴۴ و به وسیله عبدالرحیم احمدی از زبان فرانسه ترجمه شد. این کتاب در سالهای ۴۴ تا ۵۴، ۴ بار تجدید چاپ شد. احمدی بر این کتاب مقدمه‌ی مفصلی در تشریح افکار و آراء برشت نوشت که قبلا در «کتاب هفته» نیز منتشر شده بود. این مقدمه در شناخت برشت یا در ارائه تصویری از برشت که در ایران می‌شناسیم تاثیری عمیق داشته است.

به رغم ترجمه‌های مکرر آثار برشت، انتشارات خوارزمی در نیمه‌ی دوم دهه‌ی پنجاه انتشار مجموعه‌ی کامل اثار او با ترجمه و ویرایشی تازه‌ را آغاز کرد. سرپرستی این کار نیز به فرامرز بهزاد محول شد که پیش از آن چند کار برشت را ترجمه کرده بود.

از این مجموعه در نزدیک به سه دهه هفت کتاب منتشر شده که آخرین آنها سه اثر «بعل»، «در جنگل شهر»، و «صدای طبل در شب» را در بر دارد و در سال ۱۳۸۴ روانه بازار شده. محمود حسینی زاد که از نخستین مراحل این کار با بهزاد همکاری می‌کرده مترجم این کتاب است.

مطابق اطلاعاتی که سعید فیروزآبادی در کتابشناسی آثار ترجمه شده از زبان آلمانی ارائه داده تا سال ۱۳۸۳ بیش از ۴۲ اثر از برشت به فارسی منتشر شده است که بیش از ده درصد کل کتابهایی است که تا کنون از ادبیات آلمانی‌زبان به فارسی درآمده است.

بهزاد کشمیری‌پور، گزارشگر صدای آلمان در تهران