1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

بحران هسته‌اى، شانسى براى جنبش دمكراسى‌خواهى؟

مريم انصارى۱۳۸۴ دی ۳۰, جمعه

به نظر ميرسد مواضع افراطى مسئولان جمهورى اسلامى ايران در مناقشه اتمى راه را بر مذاكره و رسيدن به يك راه حل مسالمت آميز بسيار دشوار كرده است. بسيارى بر اين اعتقادند كه مواضع امروز دولت ايران تنها پوششى بر ضعف و ناتوانى آن از پاسخگويى به مشكلات درونى است. اما آيا موقعيت حساس كنونى ميتواند روزنه اى براى پيشبرد دمكراسى در ايران بوجود آورد؟

https://p.dw.com/p/A3qJ
آن حساسيتی كه جامعه جهانی نسبت به مسئله‌ی هسته‌ای ایران دارد در داخل كشور کمتر مشاهده می‌شود.
آن حساسيتی كه جامعه جهانی نسبت به مسئله‌ی هسته‌ای ایران دارد در داخل كشور کمتر مشاهده می‌شود.عکس: DPA

اينكه آيا مناقشه اتمى دغدغه ذهنى عموم در ايران است، مسئله‌ای است كه به عقيده پاره‌ای دست اندركاران و فعالان سياسى بايد با ديد ترديد بدان نگاه كرد. چراكه از نظر آنها مشكلات داخلى به چنان كلاف پيچيده‌ای تبديل شده‌اند، و دولت احمدى‌نژاد بقدرى از پاسخگويى به حداقل‌هاى وعده داده شده ناتوان است كه چاره‌ای جز بحران‌آفرينى و معطوف كردن اذهان به اين بحران ندارد. فعالان حقوق بشر و جنبش دانشجويى برآنند كه :

” در حال حاضر به نظر می‌رسد كه حكومت فقدان پشتيبانى مردمى را در راستاى بحث هسته‌ای تلاش می‌كند جبران كند و عقب ننشستن آنهم بيشتر معطوف به همين عدم پشتوانه‌ی مردمى حكومت است. زمانى كه شهروندان احساس می‌كنند در نزد حكمرانان از كمترين منزلت و اعتبارى برخوردار هستند و حضورشان و رای‌شان صرفا جنبه زينتى دارد، خوب طبيعى است كه نسبت به آنچه كه در مورد كشورشان اتفاق می‌افتد دچار يك بى‌تفاوتى و دلزدگى می‌شوند.”

اينها سخنان آقاى عبدالله مومنى از فعالين جنبش دانشجويى است كه معتقد است حکمرانان و مسئولان حکومتی کمترین تدبیر و دوراندیشی را در اتخاذ دپیلماسی در مورد مسئله‌ی هسته‌ای بخرج نمی‌دهند و از این جهت مردم شاهد حساسیت‌ها، واکنش‌ها و حتا تهدیدات جدی هستند. تهديداتى كه کشور را به ورطه‌ی بحران می‌کشاند.

او به نبود كمترين امكان اظهارنظر براى مخالفان انتقاد می‌كند و اينكه:

”مخالفین یا از جسارت کافی برخوردار نیستند، به دلیل هزینه‌هایی که مخالفت با سیاست‌های حکومت در پی دارد و مترتب آن مخالفت‌هاست، و یا اینکه آن تریبون را در اختیار ندارند که مخالفت خودشان را اعلام کنند. از این جهت به نظر می‌رسد علاوه بر اینکه مسئله‌ی هسته‌ای ایران به مناقشه‌برانگیزترین مسئله‌ی جامعه‌ی جهانی تبدیل شده و جامعه جهانی بیشترین حساسیت را نسبت به روند مسئله‌ی هسته‌ای ایران و شیوه‌ دیپلماسی جمهوری اسلامی دارد، در داخل ما کمتر شاهد هستیم که مردم این حساسیت‌ها را درک کنند.”

اما اين تنها يك روى سكه است. ‌آقاى مومنى با ارزيابى از اوضاع بين‌المللى شانسى را نيز براى مردم می‌بيند. او با اشاره به اين موقعيت می‌گويد:

” به نظر می‌رسد که مردم دوست دارند که به گونه‌ای از فشارها و از حساسیت‌های جامعه جهانی نیز، در راستای پیشبرد مطالباتشان استفاده کنند. بهرحال ما شاهد هستیم که در مقطع کنونی مخالفت‌ها و حساسیت‌های جامعه جهانی نسبت به مسئله‌ی حقوق بشر، دمکراسی برای اولین بار هست که همسویی با خواسته‌های ایرانیان دارد. و از این جهت، برخی از نخبه‌گان و روشنفکران به مسئله‌ی فشار خارجی بمثابه یک فرصتی برای تقویت نیروهای دمکراسی‌خواه در داخل نگاه می‌کنند و از این منظر حتا برخی از نخبگان نیز از اینگونه حساسیت‌ها، استقبال می‌کنند.”

عبدالله مومنى درعين حال به اين خطر نيز توجه می‌دهد كه ممكن است نتیجه‌ی بی‌تدبیری حکومتگران و انفعال روشنفکران و نخبگان سياسى، كار را به بن بست بكشاند و تنش‌هاى موجود در ادامه خود به تهدیداتی که جنبه‌ی نظامی و تهاجمی دارد بيانجامد:

” طبیعی‌ست که حتا می‌تواند در این دورانی که بهرحال بعنوان بسترهای لازم برای گذار از یک نظام اقتدارگرا به دمکرات جوانه‌هایی زده شده است، را نيز خشک کند و جامعه‌ی ایران را با یک عقبگرد تاریخی مواجه کند.”

او معتقد است كه استفاده‌ی منطقی و مدنی از شرایط موجود و متوسل شدن به راهبردهای مسالمت‌آمیز با توان نیروهای داخلی و با استفاده از فضای مساعد همسو با خواست ایرانیان در جامعه بین‌الملل، می‌تواند ايران را از این وضعیت گذار از یک نظام اقتدارگرا به دمکراسی بکشاند.”

اين نكته‌ای است كه آقاى اميد نورى‌پور از اعضاى شوراى رهبرى حزب سبزهاى آلمان نيز از زاويه‌ای ديگر، يعنى از نگاهى كه غرب بايد به ايران داشته باشد مورد تاييد قرار می‌دهد. به عقيده وى غرب می‌تواند با حمايت از جنبش مدنى و دمكراسى‌خواهى در ايران به اين كشور كمك كند و تا بر بحران فعلى فائق آيد. او در مورد چگونگى اين حمايت به سه عرصه اشاره می‌كند و می‌گويد:

اولين زمينه حمايت از جنبش زنان براى رسيدن به حقوقشان است. زيرا جنبش زنان در ايران موتور محرك جنبش مدنى است. و اين بسيار اهميت دارد كه به زنان ايران كه امثال شيرين عبادى‌هاى بی‌شمارى دارد، تريبونى براى انتشار نظراتشان داد. نه فقط در داخل، بلكه بايد به اين زنان شانس اعلام نظرات و انتشار افكارشان در عرصه بين‌المللى داده شود. همه می‌دانند كه خانم عبادى با گرفتن جايزه نوبل صلح از مصونيت بيشترى نسبت به هم رديفان خود در ايران برخوردار است و من فكر می‌كنم بايد به زنان ديگرى هم اين امكان داده شود.

عرصه ديگر مطبوعات است. خبرنگاران و روزنامه‌نگاران متعددى هستند كه روزنامه‌ها و نشرياتشان بسته شده و تنها از طريق وبلاگ و وب سايت گزارش می‌دهند به اين عده هم بايد امكان انتشار مطالبشان داده شود.

و سومين عرصه، عرصه رفرم در درون خود اسلام است. درحال حاضر در ميان روحانيون ايرانى مجادلات و بحث‌هاى فراوانى برسر مسائلى نظير اينكه سياست و دين چه رابطه‌ای باهم دارند، سوالى كه در جمهورى اسلامى سوالى پايه‌ای‌ست، در جريان است. اينكه چنين مباحثى در ايران بشكل گسترده جارى است، متاسفانه در غرب بسيار ناشناخته است.

اميد نورى‌پور در جاى ديگر بر اهميت خبررسانى از وقايع مهم ايران تاكيد دارد و به اخبار مهمى مانند اعتصاب سراسرى اخير شركت واحد در ايران اشاره می‌كند و می‌گويد:

” اين يك نشان آشكار بود مبنى براينكه جامعه مدنى در ايران نمرده و كشور تنها در چنگ يك رژيم توتاليتر قرار ندارد. بايد به اين موارد، به اين جهت‌گيرى‌هاى مثبت در ايران در مطبوعات غرب بيشتر بها داده شود و مشروح‌تر گزارش گردد، بايد با حمايت از آنها به مردم ايران دلگرمى داد و شهامت آنها را تشويق كرد. و اين‌ها بهترين و مهمترين كمك‌هايى است كه غرب می‌تواند به ايران بدهد.”