باهم، اما مستقل: زندگى در خانههاى مشترك سالمندان در آلمان
۱۳۸۴ بهمن ۲۶, چهارشنبهجامعه آلمان مدام پيرتر مىگردد. بدين خاطر روز به روز ضرورت پرداختن به نيازهاى سالمندان بيشتر حس مىشود. از جمله پرسشهايى كه در رابطه با سالمندان مطرح است اين است كه آنان چگونه و در كجا مىتوانند به بهترين نحو زندگى كنند. خانههاى سالمندان براى بسيارى آخرين راه حل است، آن هم براى هنگامى كه ديگر نتوانند به تنهايى توانايى انجام كارهاى روزانه خود را داشته باشند. براى همين است كه طبق آمارى كه وزارت خانواده آلمان داده است حدود ۹۵ درصد سالمندان در آلمان در خانههاى خود به سر مىبرند. اما در چنين مواردى تنهايى آنها را رنج مىدهد. بدين سبب حدود سى سال است كه پروژههايى در آلمان وجود دارد براى اينكه سالمندان بتوانند در خانههايى مشترك با هم زندگى كنند. به اين صورت كه در يك خانه بزرگ هر كس آپارتمان خود را داشته باشد و در عين حال سالنهايى وجود داشته باشد كه همه بتوانند از آن استفاده كنند. بدين ترتيب سالمندان هم زندگى مستقل خود را دارند و هم با هم سن وسالهايشان در ارتباط هستند.
چهارشنبه ظهر است. در سالنى با ديوارهايى به رنگ صورتى روشن ۵۰ نفر از ساكنان خانه مشترك سالمندان جمع شدهاند تا در باره برنامهاى بحث كنند كه در نظر دارند براى كارناوال ترتيب بدهند: اينكه چه لباسى بپوشند، چه آوازهايى را بخوانند و هر كس چه شيرينیها و تنقلاتى را به همراه بياورد.
اين خانه در حاشيه شهر "مولهايم ان در رور" (Mühlheim an der Ruhr) واقع شده است. ساكنان خانه هميشه سرگرم كارى هستند. از صرف صبحانه با هم گرفته تا قدم زدن و سازمان دادن كنسرت و نمايش. همه فعال هستند. براى همين هم هست كه تصميم گرفتهاند در چنين خانهاى زندگى كنند. از جمله هلگا اسپيندك كه مىگويد: ”ده سال پيش من و چند نفر ديگر كه حدودا همسن بوديم با هم در اين باره صحبت كرديم كه دلمان مىخواهد دوره پيرى خودمان را چطور بگذرانيم. گفتيم دلمان نمىخواهد به خانه سالمندان برويم، اما در ضمن هم نمىخواهيم تنها زندگى كنيم. به اين نتيجه رسيديم كه خانهاى با چند آپارتمان براى همه ما جاى مطلوبى خواهد بود.“
هلگا اسپيندك و ده نفر ديگر انجمنى را تاسيس كردند و شروع كردند به مبارزه. بايد دنبال زمين مىگشتند و كسى كه سرمايهگذارى كند و همچنين بايد از دولت كمك مىگرفتند. سرانجام دو سال پيش ساختن خانهاى با زيربناى ۲۸۰۰ متر مربع در فضايى سبز تمام شد. در حال حاضر در همه ۴۴ آپارتمان اين خانه سالمندان زندگى مىكنند. سن آنان از ۶۰ سال است تا ۹۰ سال. در ميان آنها هم زن و شوهر وجود دارد و هم مجرد. اما يك چيز در بين همگى مشترك است و آن خواستشان براى زندگى با هم است. در عين حال دلشان نمىخواسته است كه با بچههاى خود زندگى كنند. يكى از آنها گونتر ويشمان است كه پس از مرگ همسرش به اينجا آمده است. مىگويد: ”بچههاى ما ديگر با ما زندگى نمىكنند. يكى در مونيخ است و آن يكى در اوبرهاوزن. و ما نمىخواستيم با هم زندگى كنيم. نه بخاطر اينكه از هم خوشمان نمىآيد. بلكه امروزه اينجورى است كه بچهها ايدهها و راههاى خودشان را دارند.“
در آغاز اين بحث ميانشان وجود داشت كه بهتر است خانهاى درست كنند كه در آن چند نسل كنار هم باشند يا خانهاى درست كنند خاص سالمندان. هلگا اسپيندك مىگويد كه ”اكثر اعضاى انجمن دوست داشتند در خانهاى آرام باشند. نه اينكه با كودكان ضديت داشته باشند. اكثر آنها خودشان صاحب بچه و نوه هستند كه هر گاه به ديدنشان مىآيند خوشحال مىشوند. اما اعتقاد آنها اين است كه كودكان و نوجوانان احتياج به حركت زياد دارند و نمىشود دائم آنها را محدود كرد. و برعكس سالمندان نياز به آرامش دارند.“
دو سال است كه اين سالمندان باهم زندگى مىكنند و معتقدند كه هم سن و سالها بهتر همديگر را درك مىكنند، چون مشكلهايشان شبيه به هم است. آرامش و همهنگام همزيستى، دو ستون تضمين كننده هماهنگى در اين خانه هستند.
هر كس در چهارديوارى خود زندگى مىكند و با وجود اين هر گاه حوصله داشته باشد، از بودن با ديگران لذت مىبرد. براى نمونه چهارشنبه ظهرها همه با هم قهوه مىخورند و خبرهاى جديد را رد و بدل مىكنند. يك بار در هفته با هم آواز مىخوانند، يك بار در هفته هم ژيمناستيك مىكنند.
همه ساكنان اين خانه دوست دارند كه تا آخر عمر خود در اينجا باشند، چون از زندگى در خانه سالمندان واهمه دارند. اما چنين چيزى تنها تا هنگامى ممكن است كه سالم باشند و بتوانند از خودشان مراقبت كنند، چون در اينجا پرستارى وجود ندارد. يكى از ساكنان خانه به نام "اورزولا بك" مىگويد كه نمىخواهد از حالا به اين مشكل فكر كند، چون زندگى در اين خانه چنان مطبوع است كه وقتى براى چنين فكرهايى باقى نمىگذارد.