1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

ايمانوئل كانت: نقد انديشه، نقد قدرت و آزادى انسان

بهنام باوندپور۱۳۸۲ بهمن ۲۳, پنجشنبه

۲۰۰ سال از مرگ ايمانوئل كانت فيلسوف بزرگ آلمانى مى گذرد، بى آنكه انديشه هاى او تازگى خود را از دست داده باشند. انديشه و آراى كانت در نقد تمركز قدرت سياسى، نقد انديشه و بدين شكل گستردن عرصه آن، روادارى و آزادى انسان و نگريستن به او همچون هدف، از جمله نكاتى ست كه فلسفه اين انديشمند را هنوز زنده نگه داشته است.

https://p.dw.com/p/A7Ui
ايمانوئل كانت
ايمانوئل كانت

«در به كارگيرى عقل خويش شهامت ورز»!
فلسفه ايمانوئل كانت را شايد بتوان در اين جمله ساده نما از او خلاصه كرد كه در آن بر به كارگيرى قدرت داورى بدون كمك ذهن ديگرى و بدون توجه به پيشداده هاى ذهنى تاكيد مى كند. جمله اى كه فيلسوف در رساله معروف خود «روشنگرى چيست؟» مى گويد، و روشنگرى را بيدارى از خواب خودخواسته مى خواند.

انديشه هاى كانت هنوز چنان زنده اند كه يوشكا فيشر وزير امور خارجه آلمان نمى تواند از فليلسوف بزرگ آلمانى بدون ستايش وشيفتگى سخن بگويد: “او يكى از بزرگترين فيلسوفهاست. من تمام آثار مهم او را در گذشته خوانده ام، و فكر مى كنم امروزه تاثير او بر انديشه سياسى، و آثار بسيار عظيمش همچون «صلح جاودان» حتا در بحثهاى روز، دوباره در مركز توجه قرار گرفته است. ايده هاى كانت، و همينطور «فلسفه عملى» او، علم اخلاق او، «حكم قطعى»، همچنين «سنجش خرد نظرى» او، آثار ماندگار در انديشه غربى هستند. و اين بسيار فراتر از مرزهاى زبان آلمانى مى رود”.

فلسفه ايمانوئل كانت بهترين تجليگاه انديشه روشنگرى ست كه با انقلاب كبير فرانسه آغاز شد. مسئله محورى در انديشه ى فلسفى او، خودبنيادى نهاد انسانى چه از لحاظ انديشگى و چه از لحاظ اخلاقى ست. كانت در عين انديشه ورزى، دست به نقادى انديشه نيز مى زند، اما اين به معناى محدود كردن نيست، بلكه گشودن عرصه هاى گوناگون فكر است و به اين اعتبار زمينه ى رهايى انسان را از هرگونه جزميتى ايجاد مى كند. مرزهاى انسان در فهم امور از نظر فيلسوف بزرگ آلمانى همان مرزهاى تجربه ى او هستند، وگرنه انديشيدن به آن چيزهايى كه خارج از حوزه و توان تجربه انسانى اند، به ياوه گويى مى انجامند.

ايمانوئل كانت در عرصه اخلاق بر آزادى انسان تاكيد دارد. و تنها چيزى كه مى تواند اين آزادى را محدود كند، محدود شدن آزادى ديگرى ست. از همينجا روشن مى شود كه نتيجه فلسفه سياسى و اخلاقى او، نقد قدرت، محدود كردن آن، و مخالفت با هرگونه تمركز قدرت سياسى ست. در اين راه كانت، انسان را هدف مى داند و نه وسيله، و مخالف هرگونه قدرتى ست كه انسان را به وسيله ى خود تبديل كند.

موضع ديگرى كه در انديشه سياسى ايمانوئل كانت خود را برجسته مى سازد، ايده آل سياسى او، يعنى «حكومت فدرال جهانى» ست كه در رساله مشهورش «صلح جاودان» مطرح مى شود. از اين نظر، كانت يكى از پيشگامان انديشه فدراليسم و اتحاد جهانى، و نيز از زمره ى نخستين كسانى ست كه نهادهايى مثل سازمان ملل متحد را در انديشه خود حمل مى كرده اند. يوشكا فيشر در همين رابطه، بر اين باور خود كه كانت به عنوان انديشمند شاخص دوران مدرن، ما را به نهادى چون سازمان ملل متحد رهنمون كرده است تاكيد مى كند.

«آنچه را كه بر خود روا نمى دارى بر ديگرى نيز روا مدار»!
مفهوم «حكم قطعى» در فلسفه اخلاق كانت بر اين امر نظر دارد كه هر عملى بايد توانايى تعميم پذيرى داشته باشد و بتواند به هنجارى عمومى بدل شود. «پروفسور دكتر مانفرد كوهن» زندگينامه نويس كانت، در پاسخ به اين مسئله كه پرسش كانت در «نقد عقل عملى» نه «چه چيزى را مى توانم بدانم؟»، بلكه اين است كه «چه بايد بكنم؟» مى گويد: “پاسخ نهايتا مى تواند در يك جمله خلاصه شود، و آنهم اينكه: بايد وظيفه ام را انجام دهم. اما پرسش اين است كه: اين به چه معناست؟ يعنى چه، كه وظيفه ام را انجام مى دهم. و در رابطه با اين پاسخ، كانت مفهوم «حكم قطعى» خود را تدوين مى كند”.

آثار ايمانوئل كانت به اكثر زبانهاى دنيا ترجمه شده اند. در ايران، از جمله «سنجش خرد ناب» به ترجمه ميرشمس الدين اديب سلطانى توسط انتشارات اميركبير، «نقد قوه حكم» و «روشنگرى چيست؟» به ترجمه عبدالكريم رشيديان توسط نشر نى، «درسهاى فلسفه اخلاق» به ترجمه منوچهر دره بيدى توسط نشر نقش و نگار، و «بنيادهاى فلسفه اخلاق توسط نشر خوارزمى به چاپ رسيده اند.

انديشه هاى ايمانوئل كانت از پس ۲۰۰ سال كه از مرگش مى گذرد، هنوز تازگى دارند. و شايد مهمتر از هر چيزى براى فرهنگ ما، تاكيد او باشد بر راستگويى مطلق!