1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

ايران پس از خاتمی و چشم انداز اپوزيسيون

۱۳۸۴ تیر ۲۳, پنجشنبه

به دعوت «سياست شناسان طرفدار يک ايران دمکراتيک»، در تاريخ ۱۳ ژوييه ۲۰۰۵ نشستی با شرکت نيلوفر بيضايی فعال جنبش زنان، حسين باقرزاده نماينده ی فراخوان ملی برای برگذاری رفراندوم در ايران، ميرو علی يار نماينده ی حزب دمکرات کردستان ايران و ايمان سامی زاده فعال جنبش دانشجويی ايران، در دانشگاه هومبولت شهر برلين برگذار شد.

https://p.dw.com/p/A48n
محمد خاتمى، رييس جمهور ايران
محمد خاتمى، رييس جمهور ايرانعکس: dpa

در اين نشست که به بررسی مسائل ايران پس از انتخابات رياست جمهوری و دورنمای اپوزيسيون اختصاص داشت، در آغاز ريچارد هرتسينگر (Richard Herzinger) روزنامه نگار آلمانی، به عنوان گرداننده ی اين نشست خاطر نشان ساخت که جامعه ی ايران، جامعه ای پر تناقض و پر تنش است. درست زمانی که تصور می کنيد که دمکراسی در حال رشد است، رويدادی مانند گزينش احمدی نژاد به رياست جمهوری، همگان را شگفت زده می کند. يافتن پاسخ برای پرسش هايی از اين دست که گزينش احمدی نژاد چگونه ممکن شد، خطاها و کاستی های اپوزيسيون در کجا بود، ارزيابی از اين انتخابات چگونه است، آيا در آينده رژيم و جامعه ی ايران دوپاره خواهد شد و اختلاف بر سر برنامه ی اتمی ايران به کجا خواهد کشيد، موضوع نشست کنونی است.

نيلوفر بيضايی در سخنان خود از جمله گفت که دلايل گوناگونی برای گزينش احمدی نژاد وجود دارد. تقلب انتخاباتی در اين دوره بسيار فراتر از تقلب در دوره های پيشين بود. دليل ديگر اين بود که احمدی نژاد در دور دوم انتخابات، رقيب شخصی مانند رفسنجانی بود که يکی از منفورترين چهره های اين نظام و نماد فساد و قدرت طلبی به شمار می رود. وی يکی از ثروتمندترين دولتمردان ايران است. بسياری نمی توانستند با انتخاب وی موافق باشند، زيرا او را مسئول سياستهای گذشته می دانند. اصلاح طلبان نتوانستند نقشی در اين انتخابات بازی کنند، چرا که در هشت سال گذشته مصالح نظام را بر دمکراسی ترجيح داده بودند. احمدی نژاد به عنوان فرد مورد اعتماد و علاقه ی رهبر نظام خامنه ای، ادعا می کرد که تمام تلاش خود را متوجه بهبود وضعيت تهيدستان خواهد ساخت. بيست ميليون نفر از ۴۹ ميليون نفر دارندگان حق رأی، به پای صندوقها نرفتند. اينان معترضينی هستند که باور به اصلاح اين رژيم را از دست داده اند. اينک بايد در انتظار روزهای دشوارتری بود، اما رويداد اخير چهره ی واقعی رژيم اسلامی را آشکارتر خواهد ساخت و اين فرصتی برای رشد جنبش دمکراتيک در ايران است. جنبش اعتراضی سکولار در ايران بايد مستقل از گرايشهای درونی نظام به راه خود برود و سازمانهای خود را ايجاد نمايد. اين جنبش با نظام اسلامی سازگاری ندارد. اگر چه احمدی نژاد وعده های زيادی به تهيدستان داده است، اما قطعا" کاری از پيش نخواهد برد و اين امر باعث سرخوردگی هر چه بيشتر لايه های فرودست اجتماعی و رويگردانی آنان از رژيم اسلامی خواهد شد. نيروهای سکولار ايران بيشتر از ميان لايه های ميانی برخاسته اند، اما در چشم اندازی دورتر، پيوندی ميان آنان و لايه های فرودست اجتماعی ايجاد خواهد شد. رژيم اسلامی در اين 27 سال تجربه اندوخته است و در سطوح گوناگون عمل می کند. يکی از اين سطوح مناسبات با اروپاست. اروپا در قبال ايران تن به عقب نشينی های مصلحتی می دهد. تا وقتی اين سياست توأم با ترديد و تعلل ادامه داشته باشد، نمی توان انتظار تغيير سياست رژيم در ايران را داشت. نيروهای دمکرات در ايران مخالف دخالت نظامی بيگانه در کشور هستند، اما دستيابی به دمکراسی کار ساده ای نيست و اپوزيسيون به اين منظور بايد نيروی متحدی ايجاد کند.

ميرو علی يار از جمله خاطر نشان ساخت که جمهوری اسلامی در انتخابات اخير چهار هدف را دنبال می کرد: نخست اينکه در انظار بين المللی به خود مشروعيت بخشد، دوم اينکه به ثنويت درون نظام که ناشی از برآمد اصلاح طلبان بود پايان دهد، سوم اينکه موقعيت رهبر مذهبی را که رو به ضعف گذاشته بود، دوباره تحکيم نمايد و چهارم اينکه روند اصلاحات را تعطيل کند. اينک گزينش احمدی نژاد به اپوزيسيون کمک خواهد کرد که از اشتباهات خود درس بگيرد و از اين فکر دست بردارد که اين رژيم قادر است خود را از درون اصلاح کند. اپوزيسيون را می توان به دو بخش داخل و خارج تقسيم کرد. اپوزيسيون داخل بر خواسته های خود پافشاری نکرد و به رژيم تمکين نمود و اين امر به دلسردی مردم انجاميد. آنان در قبال سرکوبها و فشارها هيچ نگفتند و در مقابل فجايعی که از جمله بر سر جنبش دانشجويی آمد سکوت کردند. اما در ايران پتانسيل بزرگی برای دمکراسی وجود دارد. بسياری از مردم ايران به ارزشهای دمکراتيک اعتقاد دارند. البته کسانی هم هستند که دمکراسی را پديده ای غربی و ناسازگار با فرهنگ ما می دانند. رژيم ايران تا هنگامی که اتحاديه ی اروپا به سياست کنونی خود ادامه دهد و استراتژی روشنی نداشته باشد تغييری در خود ايجاد نخواهد کرد. اروپا بايد استراتژی واحدی را با آمريکا تنظيم کند. البته نه به منظور دخالت نظامی در ايران. گر چه به نظر من حمله ی نظامی به ايران نامحتمل است. بخش بزرگی از اپوزيسيون ايران با برنامه های اتمی ايران موافق نيست چرا که رژيم ايران را بی مسئوليت می داند. البته نبايد فراموش کرد که برنامه ی اتمی ايران محصول دوران شاه است و در آن زمان با کمک آمريکا درايران آغاز شد. اينک رژيم اسلامی در ايران برنامه ی اتمی و دست يافتن به سلاح هسته ای را بيمه ی عمر خود تلقی می کند.

ايمان سامی زاده در سخنان خود از جمله به جنبش دانشجويی ايران پرداخت و گفت که اين جنبش در مقابل بنيادگرايی اسلامی قرار دارد و در برابر آن مقاومت می کند. جنبش دانشجويی از نيرومندترين نيروهای اپوزيسيون در داخل است. مردم از راههای گوناگون و از جمله مالی از اين جنبش پشتيبانی می کنند. جنبش دانشجويی ايران مستقل است و ايدئولوژی خاصی بر آن حاکم نيست. به همين دليل اين جنبش فراتر از طيفهای گوناگون فکری درون خود، بصورت يکپارچه و متحد عمل می کند. گروههای فشار که در سرکوب جنبش دانشجويی نقش دارند به رهبری نظام وابسته اند، اما رهبری نظام هيچگاه به چنين ارتباطی اذعان نداشته است. پس از سال ۱۹۹۹ و آغاز تظاهرات معلمين و استادان که البته عمدتا" مطالبات اقتصادی داشتند، جنبش دانشجويی در صدد برقراری رابطه با اين جنبشهای اعتراضی برآمد و تلاش کرد که با آنها متحد شود. نماينده های لايه های گوناگون اجتماعی در جنبش دانشجويی فعالند. در حال حاضر نمی توان گفت که اين جنبش مانند يک حزب سياسی عمل می کند، بلکه بايد آن را حرکتی فرهنگی و اجتماعی دانست. ما بايد اصلاحات را در ايران ادامه دهيم و با هرگونه دخالت نظامی از خارج مخالفت کنيم، چرا که دخالت نظامی اوضاع را در ايران به مراتب بدتر خواهد کرد. جنبش دانشجويی بر اين نظر است که ايران بايد از طريق تغييرات درونی به سمت دمکراسی برود.

حسين باقرزاده در سخنان خود گفت که با انتخابات اخير در ايران، حاکميت يکدست شده است و اينک نيروهای محافظه کار همه ی ارگانهای دولتی را در اختيار دارند. اما آنان از نظر سياسی موفق نخواهند شد و ما در ماههای آينده شاهد تحولاتی خواهيم بود. تا به حال موضوع بر سر اختلافات ميان اصلاح طلبان و محافظه کاران دور می زد. اما اينک رژيم اسلامی ناچار است دست به عمل بزند. مشکل محافظه کاران اينست که هيچ برنامه ی اقتصادی مشخصی برای بهبود اوضاع ندارند و نخواهند توانست پاسخگوی نيازهای مردم باشند و نارضايتی ها را مهار کنند. غرب اميد داشت که با انتخاب رفسنجانی بتواند در زمينه ی برنامه اتمی با ايران به توافق برسد و ايران را موظف به پذيرش ميثاقهای بين المللی در اين زمينه کند. اما با گزينش احمدی نژاد اين اميد بر باد رفت. مادامی که اتحاد اروپا در قبال برنامه ی اتمی ايران جدی عمل نکند، نمی توان اطمينان داشت که ايران دست به ساختن بمب اتمی نخواهد زد. اينک با گزينش احمدی نژاد به رياست جمهوری، خطر حمله ی نظامی به ايران افزايش يافته است.

بهرام محيی گزارشگر صدای آلمان در برلين