ايجاد مانع بر سر راه سخنرانى عبدالكريم سروش
۱۳۸۵ مرداد ۲۷, جمعهن در سمينار براى شنيدن سخنرانى دكتر سروش بىنتيجه بود.
با گذشت مدتى از زمان برگزارى سمينار و خالى ماندن صندلى وى، و در حالى كه مجريان برنامه نيز امكان دادن پاسخ دقيقى در مورد علت عدم حضور دكتر سروش در سمينار را نداشتند، سالن حسينيه ارشاد را همهمهاى فراگرفت و حتا برخى از حاضران، در اعتراض به عدم حضور وى در مراسم، محل را ترك كردند. حال برخى رسانهها خبر دادهاند كه هشدار نهادهاى امنيتى باعث عدم حضور دكتر عبدالكريم سروش در سمينار «دين و مدرنيته» بوده است. سايت اينترنتى «ادوار نيوز» متعلق به سازمان «ادوار دفتر تحكيم وحدت» خبر داده است كه نهادهاى امنيتى با مسئولان برگزاركننده سمينار تماسهايى گرفته و به آنها اعلام كردهاند كه «براى سخنرانى دكتر سروش در حسينيه ارشاد هيچگونه تضمين امنيتى وجود ندارد». «ادوار نيوز» خبر مىدهد كه اين تماسها زمانى بر نگرانى برگزاركنندگان افزود كه آنها متوجه حضور «گروههاى ناشناسى» در اطراف حسينيه ارشاد شدند. اين گزارش مىافزايد كه تعدادى از نيروهاى موسوم به لباس شخصى نيز در مقابل در منزل دكتر عبدالكريم سروش حضور داشتهاند.
عبداله مومنى سخنگوى سازمان «ادوار دفتر تحكيم وحدت» ضمن اشاره به جزييات بيشتر، هشدار نيروهاى امنيتى به برگزاركنندگان سمينار را، پيامى در جهت محدود كردن هر چه بيشتر فعاليتهاى روشنفكران ارزيابى مىكند: ”مشكلى كه براى آقاى دكتر سروش ايجاد شد و در نتيجه آن ممانعتى كه از سخنرانى ايشان صورت گرفت، از روزهاى قبلتر تذكراتى توسط نيروهاى امنيتى به برگزاركنندگان برنامه و همينطور سيگنالهايى به دكتر سروش داده شده بود، مبنى براينكه هيچ تضمين و ضمانت امنيتى براى برگزارى آرام برنامه ايشان از طرف نيروهاى امنيتى داده نمىشود. اين در حالىست كه پس از يكدستشدن حكومت و قرارگرفتن همهى اركان حاكميت در اختيار يك جريان و جناح خاص سياسى كه موسوم به «محافظهكار» است، اين مطالب از طرف نيروهاى امنيتى بهزبان آورده مىشود كه براى فعالان سياسى و مدنى و حقوق بشرى ايران خندهدار بهنظر مىآيد كه حاكميتى كه مدعىست با تمام اقتدار مسلط بر تمام اوضاع و احوال جامعه ايران است و از تمامى ارتباطات و اتفاقات و فعل و انفعالات جامعه اطلاع دارد، چطور مىتواند مدعى باشد كه نمىتواند امنيت و ضمانت يك برنامه سخنرانى كه موضوع آنهم كاملا غيرسياسىست را تامين كند. از اين جهت اين مسئله براى ما هم مضحك بهنظر مىرسد و كاملا عيان و آشكار هم هست كه اين بهگونهاى خط دهى و چراغ سبز نشاندادن است از طرف نيروهاى امنيتى به نيروهايى موسوم به «لباس شخصىها» و حتا نيروهايى كه در لباس شخصىها ظاهرا مىشوند، البته با ماموريتى كاملا تعريفشده از سوى نهادهاى امنيتى. و اين بىكفايتى و بىتدبيرى يك حاكميت را مىرساند كه نتواند امنيت شهروندان و روشنفكران آن جامعه را عهدهدار بشود و از نظر ما مشخص است كه حاكميت نمىخواهد اجازه بدهد روشنفكران در جامعه آزادانه به طرح نظرات و آرا و افكار خودشان بپردازند و طبيعىست كه براى ايجاد ممانعت و دشوارى در پيش پاى فعالان روشنفكرى متوسل به يكسرى حربهها مىشود كه نهايتا بحث عدم تضمين امنيت مطرح مىشود“.
عبداله مومنى در عين حال تلاش در جهت ايجاد چنين موانعى در برابر روشنفكران را بىاثر مىداند: ”اينبار هدف نيروهاى امنيتى از نشانهگرفتن دكتر سروش و ايجاد محدوديت براى وى ايجاد فضاى ناامنى براى كليت جريان روشنفكرى و مشخصا دكتر سروش است كه دقيقا نتيجه اين برخوردها، با توجه به شرايط جامعه جهانى و افزايش آگاهىهاى عمومى كه ما در اين مدت در جامعه ايران شاهدش بوديم، يقينا نمىتواند منجر به بازتوليد روشهاى خشونتآميز و حذفى با روشنفكران بشود. و تنها بر بدنامى حاكمان مىافزايد“.
علاوه بر جوانان و بخصوص دانشجويان، تعداد زيادى از شخصيتهاى سياسى و فرهنگى از جمله حبيباله پيمان، محمدرضا خاتمى، محمد توسلى، حسن يوسفى اشكورى، حميدرضا جلايىپور، عيسى سحرخيز و هادى خانيكى در سمينار يكروزه «دين و مدرنيته» حضور داشتند.
با وجود اينكه دكتر عبدالكريم سروش نتوانست در اين سمينار شركت كند، اما پيام وى توسط فرزندش براى حاضران قرائت شد.
بهنام باوندپور
++++++++++++++
اظهارنظر و تحليل عبداله مومنى در مورد ايجاد مانع در راه سخنرانى دكتر عبدالكريم سروش در سمينار «دين و مدرنيته»:
”آزادى مخالفان و حضور فعالانهى روشنفكران در عرصه عمومى يكى از نشانههاى وجود آزادى سياسى در جامعه ست. جامعهاى كه در آن فقط موافقان و متملقان فعال باشند و فقط تعريف و تجميد رواج داشته باشد، جامعه آزادى نيست. روشنفكران، دگرانديشان و منتقدان بايد بتوانند و حق داشته باشند كه در فضاى امنى به توليد انديشه و تبادلآرا و نظرات خودشان بپردازند. روشنفكرى كه در مقام يك منتقد اجتماعى در جامعه ظاهر مىشود و نقش يك ديدهبان مدنى را براى جامعهاش ايفا مىكند و اعتقاد به روحيه مخالف را در جامعهاش تقويت مىكند و نقد روشنفكرانه را در جامعه زنده نگه مىدارد، شايسته برخورد ناپسند از طرف حكومت نيست. در شرايط امروز ايران كه حاكميت در فقدان عنصر عقلانيت حكمرانى مىكند و روشنفكران بهوسيله عقل نقاد خودشان وضع موجود را به چالش مىطلبند و زبان دردهاى جامعه خودشان هستند و سياهى كارنامه حاكمان را همچون آينه نمايان مىسازند، روشنفكران در اين شرايط، سخت نيازمند امنيت و آزادىاند و بدون امنيت و آزادى امكان ايجاد چنين چالشها و نقادىها كمتر وجود خواهد داشت. جامعهاى كه از دگرانديشان و روشنفكران تهى باشد و يا روشنفكران و نخبگانش خاموش باشند، جامعهاى بىروح و بىنشاط است. ممكن است حكومتى بر سر فضاى امنيتى كه ايجاد مىكند و هراس و خفقانى كه بهراه مىاندازد يك نظم موقتى را در جامعه بتواند ايجاد بكند، ولى قطعا اين نظم يك وحدت صورى مقطعى را به جامعه تحميل مىكند. امنيتى كه با زور و ارعاب و اجبار و منع ايجاد بشود، ماندگار و پايدار نخواهد بود. امنيتى كه بتواند آزادى را براى شهروندان و روشنفكرانش به رسميت بشناسد، اين امنيت ارزشمند است و نه امنيتى كه در فقدان آزادى و در فقدان سرزندگى مخالفان بخواهد بر جامعه حاكم بشود. متاسفانه ما شاهد بوديم كه در طول يكسال گذشته، مخصوصا پس از يكدستشدن حاكميت، نگاه امنيتى كه بر تصميمگيران حاكميت غلبه پيدا كرده، و اگر هم استمرار پيدا بكند، جامعه ايران را به سمت خفقانى خواهد برد كه نتيجه ايجاد خفقان بيش از هركس و هر نهادى متوجه خود حاكميت خواهد شد. در شرايطى كه ما تجربههاى برخورد حذفى با دگرانديشان و «قتلهاى زنجيرهاى» روشنفكران ايرانى و تهديد و ارعاب نخبگان جامعه را پشت سر گذاشتهايم، به نظر مىرسد كه نه امكان بازتوليد رفتارهاى غيرانسانى و خشونتآميز و حذفى با روشنفكران وجود دارد و نه حاكميت مسلط به برخوردهاى سركوبگرانه و قهرى با شهروندانش، از اين برخوردها مىتواند به سود خودش طرفى برببندد. شايسته چنين جامعهاى نيست كه شريفترين و ارزشمندترين چهرههاى جامعه بهواسطه تماميتخواهى حاكمان و نقدناپذيرىشان از امكان انديشهورزى و توزيع انديشه در جامعه محروم بشوند. روشنفكران اين مرز و بوم تجربهى تلخكامىهاى حكومت را بهكرات ديدهاند و در راس آنها هم دكتر عبدالكريم سروش بهعنوان نماد روشنفكرى دينى كه در ايران كه با اين عنوان شناخته مىشود، خودش از كسانىست كه بارها مورد غضب نيروهاى امنيتى و وابستگان نيروهاى امنيتى قرار گرفته است و به نظر مىرسد كه اينبار هدف نيروهاى امنيتى از نشانهگرفتن دكتر سروش و ايجاد محدوديت براى وى، ايجاد فضاى ناامنى براى كليت جريان روشنفكرى و مشخصا دكتر سروش است كه دقيقا نتيجه اين برخوردها، با توجه به شرايط جامعه جهانى و افزايش آگاهىهاى عمومى كه ما در اينمدت در جامعه ايران شاهدش بوديم، يقينا نمىتواند منجر به بازتوليد روشهاى خشونتآميز و حذفى با روشنفكران بشود. و تنها بر بدنامى حاكمان مىافزايد و بههرحال دانشجويان و نخبگان جامعه خودشان را نيازمند به وجود اين روشنفكران ارزشمند مىدانند و از اينرو وظيفه خودشان مىدانند كه فعالانه از حقوق آنها دفاع بكنند و از حق آزادى بيان و عقيده و از حق امنيت و آزادى روشنفكران. و فكر مىكنم كه اينگونه برخوردها جز بدنامى و بىاعتبارى تصميمگيران هيچ نتيجهاى دربرنخواهد داشت و قطعا نتيجه اينگونه برخوردها مقطعى خواهد بود و نخواهد توانست ماندگار و دائمى باشد“.