1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

اولين زنان ايرانى بر فراز قله اورست

۱۳۸۴ شهریور ۱, سه‌شنبه

آذر ماه سال گذشته، فدراسيون كوهنوردى ايران طى فراخوانى در سراسر كشور از زنان كوهنورد علاقه مند درخواست كرد كه خود را براى صعود به بلندترين قله جهان، اورست معرفى كنند. در ابتدا ۶۹ زن كوهنورد از ۱۶ استان كشور انتخاب شدند. اما طى هفت اردوى سنگين در رشته كوههاى البرز، فقط ۷ زن كوهنورد براى شركت در برنامه صعود قله اورست باقى ماندند. ۳ روز قبل از عيد نوروز، تيم ۲۰نفره كوهنوردان ايرانى راهى رشته كوههاى هيمالايا شدند.

https://p.dw.com/p/A6Nh
روز زن در ايران: قدردانى از زنان كوهنورد ايرانى در فرهنگسراى بهمن تهران
روز زن در ايران: قدردانى از زنان كوهنورد ايرانى در فرهنگسراى بهمن تهرانعکس: DW

فرخنده صادق و لاله كشاورز در نهم خرداد ماه پرچم ايران را بعنوان اولين زنان كوهنورد ايرانى و مسلمان بر فراز بلندترين قله جهان به اهتزاز در آوردند. لاله كشاورز دندان پزشك و اهل زاهدان است. او از فرط علاقه اى كه به طبيعت داشت در سن ۱۴ سالگى كوهنوردى را شروع كرد و در ۹ سال اخير بصورت جدى و حرفه اى به آن ادامه داد. صعود به اورست، آرزوى هر كوهنوردى است. اما لاله ميگويد كه اين صعود همچون بارى بر دوشهاى او بوده است:

"من مال زاهدان ام. مال يك شهرستان، مال يك استان محروم از كشور. من نسبت به مردم شهرم، مردم استانم احساس تعهد ميكردم. چون ميدانستم كه اگر اين كار را بكنم، اسم استانم را در كشور بهتر بيان ميكنم. نسبت به كشورم احساس مسئوليت ميكردم. اين ها همه فشارهاى روحى ست كه به آدم وارد ميشود و در نوك قله، احساس راحتى كردم."

در ارتفاع ۸۸۵۰ مترى، بعلت ارتفاع زياد، كمبود اكسيژن و تغيير فشار هوا بدن انسان دچار اختلالات گوناگونى ميشود. به همين دليل ۵ تن از كوهنوردان زن دچار ارتفاع زدگى و بيماريهايى همچون ادم مغز و ريه شدند. بطور مثال، خانم رضوان سلماسى با وجود اينكه فقط ۳۵۰ متر با قله اورست فاصله داشت، بعلت بروز ادم قرنيه چشم، به تشخيص پزشك همراه تيم، مجبور به بازگشت شد. صعود لاله كشاورز هم با مشكلات زيادى همراه بوده است. او در حين صعود به داخل شكافى عميق پرتاب شد. اما خوشبختانه خودحمايت داشت و افراد تيم او را از شكاف بيرون كشيدند:

" موقعى كه در شكاف داشتم مى افتادم، در خروارها برف شنا ميكردم. در آن لحظه فكر نميكردم كه زنده بمانم. آن لحظه فكر كردم كه همه چيز تمام شد. بعضى از سختيها مثل كابوس بودند. فكر ميكردم كه ديگر هيچ وقت پاهايم را روى زمين صاف نخواهم گذاشت يا اينكه ديدن خانواده ام برايم واقعا يك آرزو شده بود."

فرخنده صادق، طراح و گرافيست، يكى ديگر از زنان كوهنوردى ست كه موفق به صعود قله اورست شده است. او در سنين نوجوانى ابتدا با كوهپيمايى شروع كرد و سپس در اوايل زمان دانشجويى اش بود كه به كوهنوردى حرفه اى مشغول شد. فرخنده بعد از گذراندن كلاسهاى آموزشى و مربيگرى، تقريبا نه سال پيش بود كه به درجه مربيگرى بر روى سنگ، يخ و برف دست يافت. با اينكه او تا كنون تجربه هاى متعددى در كوه هايى با ارتفاعات بلند داشته است، اما در شب صعود به قله اورست هيجان خاصى وجودش را فراگرفته بود:

"هيجان داشتم. حقيقت اش ميتوانم بگويم كه به هيچ چيز فكر نميكردم. نه به گذشته و نه به آينده. فقط به همان لحظه فكر ميكردم وبه فردا صبح و به اينكه آيا اين شب تمام ميشود؟ اين شبى كه داريم به بالا ميريم. سرمايى كه هست، بادى كه هست واين همه مسافتى را كه ما بايد راه برويم. مى كشم؟ مى توانم؟ يادم مى آيد وقتى كه شروع به بالا رفتن كرديم، صداى ضربان قلبم را مىشنيدم و فكر ميكردم كه نفر جلويى ام هم ميتواند صداى قلبم را بشنود."

زمستان گذشته، زمانى كه مشخص شد فرخنده نيز براى صعود قله اورست انتخاب شده است، يكى از نگرانىهايش والدين سالخورده اش بودند. بعلت خطرات جانى زيادى كه در صعود اورست، كوهنورد را تهديد ميكند، آنها، بخصوص پدر فرخنده، تمايل چندانى به صعود او نداشتند. اما از آنجايى كه فرخنده به توانايى هايش اطمينان داشت و از ابتدا تصميم قاطعانه براى صعود گرفته بود، راه حلى براى آرام كردن والدين نگرانش پيدا كرد:

"يادم مىآيد كه با مادرم فيلم زياد نگاه ميكرديم. فيلم هاى كوهنوردى را ميگذاشتم و در مورد آنها با او حرف ميزدم. مثلا ميگفتم تا بحال چه كسانى به اورست رفتند، چه مشكلاتى داشتند و چه خطراتى را پشت سر گذاشتند كه حداقل آماده باشد و بداند كه من كجا هستم و چكار ميكنم."

كوهنوردان پس از سه ماه، ۲۴ خرداد ماه به ايران بازگشتند. فرخنده صادق پس از گذشت يك ماه، با مربى كوهنوردى اش ازدواج كرد و لاله كشاورز با وجود آگاهى از خطرات صعود به اورست، دو ماه قبل از اين سفر ماجراجويانه ازدواج كرد. در جواب سئوالم كه هدف آينده تان چيست، فرخنده و لاله با لبخندى بر لب ميگويند: "در حال حاضر هدفمان تثبيت زندگى مشتركمان و بازگشت به زندگى روزمره مان است."

روشنك زنگنه