اولا هان، شاعرهی همیشه نوجو
۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۰, شنبهاولا هان، به ادبیات به مثابه ناجی روح و روان مینگرد. او در این مورد نوشته است: «واژهها زندگی مرا تغییر دادند.» هنگامیکه اولا برای نجات خود از تنگدستی و تنگنظری خانوادهی به شدت مذهبیاش به "واژهها" پناه برد، هشت سال بیشتر نداشت و به عنوان شاگردی زرنگ، باهوش و تشنهی دانش تازه خواندن و نوشتن آموخته بود. این ویژگیها ولی برای پدر و مادر سختگیر و تنگدستش، ارزش تلقی نمیشدند. از این رو "هان" مجبور شد، تحصیل در دورهی دبیرستان را ناتمام بگذارد و پس از دیدن "یک دورهی منشیگری" در شرکتی خصوصی مشغول به کار شود. او ولی در اولین فرصت، دیپلم خود را گرفت، در رشتههای تاریخ و جامعهشناسی به تحصیل ادامه داد و به دریافت درجهی دکترا نیز نائل آمد. در این سالها، تأمین معاش زندگی خود (و بعضاً) خانواده هم به عهدهی او بود؛ هان، این "وظیفه" را نه از راه منشیگری، بلکه از طریق روزنامهنگاری و فروختن "فکرهای پنهان در پشت واژهها" بهجا آورد.
موفقیت "ناگهانی"
بکارگیری و بازی با همین واژهها، از ابتدای فعالیت ادبی اولا هان، به دغدغهی اصلی او بدل شد. از نظر او شعر، "قالب ایدهآل" انتقال اندیشه و حس است: «معشوق من، شعر است، با نثر ولی ازدواج کردهام.»
انتشار اولین مجموعهی غزلها و اشعار اولا هان با عنوان "ناگهان" در سال ۱۹۸۱، شهرتی "ناگهانی" برای او به ارمغان آورد و نگاه اغلب منقدان را متوجهی "این استعداد جوان" ساخت. البته مارسل رایش رانیسکی، که یکی از با نفوذترین منقدان آلمان و از مشوقان و حامیان هان بود، پیش از چاپ این مجموعه، با انتشار شماری از اشعار او در روزنامهها، نام این شاعرهی نوجو را در محافل ادبی مطرح کرده بود. شهرت هان با اینحال زمانی دامن گرفت که پس از انتشار ۶ کتاب شعر، به نثر رو آورد و رمان "واژهی پنهان" را در سال ۲۰۰۱ روانهی بازار ساخت.
هان در "واژهی پنهان"، به ماجراهای دوران کودکی خود میپردازد. «داستانهای زندگیام برایم، همیشه رگههایی افسانهوار در خود پنهان داشتند.» هم این عامل، و هم پرداختن به روابط اجتماعی ـ مذهبی حاکم بر خانوادهی شخصیت اصلی رمان پس از جنگ جهانی دوم، موفقیت چشمگیر "واژهی پنهان" را تضمین کردند. هان در پرداخت این رمان، خانوادهی بهشدت مذهبی و سختگیر خود را، بهگونهای "نمونهوار" به تصویر کشیده است.
نفوذ کلیسای کاتولیک
شخصیت اصلی این رمان،به نام هیلدگارد پالم (هیلا)، در شرایط دشوار و اندیشهستیز پس از جنگ در شهر کوچکی در اطراف رود راین، نزدیک شهر کلن زندگی میکند. کلیسای کاتولیک و احزاب محافظهکار در این منطقه، عهدهدار رتق و فتق امور و سر و سامان دادن به وضعیت اسفبار زندگی پس از جنگ و بازسازی ویرانیها و گسستگیهای خانوادگی ناشی از آنند. اولا هان در این رمان، نقش کلیسا و نفوذ ویرانگر آن را در زندگی انسانهایی که هنوز در ماتم از دست دادن عزیزان خود و کشمکش با پیآمدهای مصیبتبار جنگاند، با چیرهدستی بازمیتاباند. او، با اینحال، از بازتصویری تأثیرات مثبت این "فضای روحانی" نیز غافل نمیماند و در رمان خود به شرح عظمت تأثیرگذار معماری کلیسا، موسیقی پرشکوه آهنگسازان کلاسیکی که با ارگ در آن نواخته میشد و "طنین آرامبخش زبان لاتین" که عشق به واژه را در نویسنده برانگیخته، میپردازد.
دوران جوانی
"هیلا"، در دومین رمان اولا هان با عنوان "آغاز حرکت" نیز ظاهر میشود. این دومین بخش از "زندگینامهی سهگانهی" هان است که در پائیز سال ۲۰۰۹ انتشار یافت. دورهی نوجوانی و سالهای دبیرستان این نویسنده، در مرکز رمان قرار دارد و تصویر روشنی از شرایط زندگی در سالهای دههی شصت آلمان، به دست میدهد. او در این باره میگوید: «در این رمان راهطولانیای که همهی ما برای بزرگشدن و به دوران جوانی پا گذاشتن باید طی کنیم، مد نظرم بوده است.»
"هیلا"، در سومین بخش این "زندگینامه"، خانهی پدری را ترک میگوید و در "کوی دانشجویی" دانشگاه شهر کلن اقامت میگزیند. در همین دوران، عشق برای نخستین بار به سراغ او میآید. این رمان، که هان در حال حاضر در حال نگارش آنست، به گفتهی خود او، به شیوهای متفاوت از دو بخش دیگر نگاشته میشود: «شیوهی روی خط زمانی مستقیم نوشتن، دیگر برایم کسلکننده شده بود.»
روز شنبه، سی آوریل، این شاعر "همیشه نوجو"، ۶۵ سالگی خود را جشن میگیرد. اولا هان در مورد تنها آرزویاش میگوید: «همچنان کنجکاو باقی بمانم و با نوجویی، حتی خودم را غافلگیر کنم.»
FF/KG