انتقادهای چند تن از روحانیان به سیاستهای اقتصادی دولت • مصاحبه با تقی رحمانی
۱۳۸۷ اردیبهشت ۱, یکشنبهآنان از جمله دولت را فراخواندهاند تا در برنامهریزیهای اقتصادی خود با صاحبان فکر و اندیشه مشورت کند، پیشنهادی که سالهاست به طور مداوم از زبان کارشناسان اقتصادی بیان شده است.
در این زمینه مصاحبهای با تقی رحمانی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی در تهران.
دویچهوله: آقای رحمانی، در روزهای اخیر چند تن از روحانیون بلندپایهی ایرانی دربارهی گرانی موضع گرفتند. آیا آنطور که خبرگزاریهای خارجی اظهارنظر میکنند، موضعگیری روحانیون در این باره پدیدهی جدیدی است؟
تقی رحمانی: در کل یک چیز را باید تفکیک کنیم. چیزی که به نظر من حتا این روحانیونی که الان در مورد آقای احمدینژاد موضع میگیرند، در یک وضعیت تاریخی جدید قرار گرفتهاند. در تاریخ قبل ازانقلاب معمولا سازمان رسمی دین که روحانیت است، داور بوده بین حاکمان و مردم. حالا گاه طرف مردم و گاهی هم طرف حاکمان بوده است، ولی داوری با حکومت فرق دارد. بعداز انقلاب بخشی از روحانیت در موضع حکومت قرار گرفته است. و برخی از این روحانیون حوزهی بلندپایه، حوزهای که به آقای احمدینژاد انتقاد دارند یا به آقای خاتمی، الان در آن سیستم حکومت هم تاثیر دارند یا نقش دارند. ولی این یک مسئلهی تاریخی، یک چالشی است که به نظر من با سازمان رسمی دین در ایران آورده شده است و آن مسئلهی حکومت دینی و مسئلهی ولایت فقیه است و یک چیزی است به نام ورود و درهمآمیختهشدن داوری و حکم، و این تقریبا در ساختار قدرت اسلامی و ایرانی چیزی جدید است.
اما در مورد خاص دولت نهم: دولت نهم معمولا از سوی روحانیون مورد حمایت قرار گرفته است، البته روحانیونی که طرفدار جناحهای محافظهکار و حکومتی ایران هستند. بخشی از این روحانیونی که انتقاد کردهاند به آقای احمدینژاد، در حقیقت چیزی که دارند انعکاس میدهند، شکست سیاستهای اقتصادی دولت نهم است. دولت نهمی که نه با شعار تغییر جهان انتخابات ریاست جمهوری را برد، بلکه درحقیقت با شعار آوردن پول نفت روی سفرههای مردم انتخابات ریاست جمهوری را برد، بخصوص در دور دوم و در مقابل آقای هاشمی رفسنجانی که در ذهن مردم ایران سمبول گرانی بود. یعنی تعدیل اقتصادی معمولا با گرانی و هرج و مرج و خرابشدن وضع فقرا همراه است. ولی بعد از مدتی نه تنها در تحقق آن شعارهای اقتصادی موفق نبود، بلکه بر مشکلات افزوده شد و نمونه آن هم قیمت مسکن در ایران است. پول بخش عظیمی از پول نفت مستقیما در این زمینهها خرج شده و در حقیقت اصلا از روند تولید خارج میشود. افزون برآن گران شدن لحظه به لحظهی مواد غذایی است.
روحانیونی که امروز انتقاد میکنند مثل حتا آقای مصباح یزدی یا آیتاله مکارم شیرازی و آقای مهدوی کنی و امروز که آقای آیتاله موسوی اردبیلی که گرایش دارد به گرایش اصلاحطلب داخل حاکمیت، در حقیقت با مراجعینی مواجه هستند که بخشی از این مراجعین مردمی هستند و اینها صراحتا مینالند از گرانیها. دیگر نمیشود مسئلهی مثلا تهاجم فرهنگی یا بحث گروهکها و گروههای سیاسی را در مقابل این عقاید گذاشت. اینها مردم عادی هستند که در مراجعههای حضوری از گرانی مینالند. گرانی هم طوری در جامعه رشد کرده است که حتا مدافعین سرسخت دولت آقای خاتمی، یعنی آقای باهنر در مجلس هفتم، میگوید گرانی به مرحلهی وحشتناکی رسیده است.
پس همهی این مسایل نشان میدهد که این اعتراض به نوعی تداعی آن مسئله است که آیا دولت نهم در آن شعار خودش موفق شده است، آن شعار اصلی که با آن انتخابات را برده است؟ به نظر میرسد چنین اتفاقی نیفتاده و این اعتراضها فقط شامل روحانیون قم نیست، بلکه بخشی از داخل جناحهای محافظهکار حکومت هم به این گرانیها اعتراض دارد، طوری که آقای احمدینژاد هم در آخرین سخنرانیاش در قم عملا قبول کرد، ولی این را انداخت گردن یک مافیای داخل حاکمیت و در عینحا ل ناتوانی برخی مدیران که خودش در کار آورده بود. این چیزی است که به اصطلاح دیگر کسی نیست که در مورد گرانیها بخواهد بگوید این شایعه است یا توهم است و یا توطئه خارجی و امثالهم.
دویچهوله: آقای رحمانی، ممنون از توضیحتان که بعد تاریخی قضیه را برای ما نشان دادید. اما پرسش این بود که این موضعگیریهای روحانیون پدیده جدیدی است یا از آنها نبایستی تعجب کرد؟
تقی رحمانی: پدیده جدیدی نیست. ولی این که آیا این به یک صفبندی بین دو جناح راست در ایران منتهی میشود، یک گرایش سنتی و گرایش افراطی، بیشتر این را هم باید دید و این مسئله مهم است. یعنی آیا واقعا گرایش سنتی حاضر است در مقابل گرایش افراطی راست و گرایش تندروتر راست موضع قاطعانهتری بگیرد و صفاش را جدا کند؟ این بستگی دارد به انتخابات ریاست جمهوری دور بعد که آیا از درون جناح راست میشود چنین انتظاری داشت؟ آیا کاندیداهایی معرفی میشوند که در مقابل آقای احمدینژاد قرار بگیرند؟ آیا این روحانیون حاضرند از آن کاندیداها حمایت کنند؟ اینها بستگی دارد به فعل و انفعالات سیاسی اجتماعی در داخل ایران. یک زمینهچینی میتواند برای انتخابات ریاست جمهوری دهم باشد یا نه؟ این از این منظر میشود به مسئله نگاه کرد.
دویچهوله: از جمله آیت اله مکارم شیرازی و آیتاله موسوی اردبیلی بر لزوم توجه به واقعیتهای اقتصادی و مشورت با صاحبنظران و تجدیدنظر در برنامهریزیها تاکید کردهاند. آیا این حرفها را میشود به عنوان زیرفشاربردن رییس جمهور تفسیر کرد؟
تقی رحمانی: این انتقاد را حتا آقای حسین شریعتمداری در کیهان به دولت نهم کرده است که تو باید کارشناسان را به خدمت بگیری و به نظر کسانی که با شما موافق نیستند و صلاح نظام را میخواهند گوش بدهی. این انتقاد الان خیلی صریح است. ولی این انتقادها را باید ببینیم که آیتاله مکارم شیرازی در صفبندیهای انتخاب بین دولت اصولگرا احمدینژاد و جناحهای مقابل راست یا دیگران چه موضع سیاسی میگیرد. این انتقادها بستگی به این دارد که آقای احمدینژاد بتواند به مهار تورم بپردازد. با توجه به چشماندازی که ایشان دارد، یعنی تغییر مدیریت جهانی و یکسری مواضع سیاست خارجی و از یکطرف به بازی نگرفتن بخش عظیمی از نخبگان، شما به آن نامهی ۵۰ استادی که دو سال پیش به آقای احمدینژاد نوشتند و بسیاری از حرفهای آنها امروز تحقق پیدا کرده است. ایران الان واردکنندهی گندم دارد میشود. اینها همه در حقیقت به نوعی نشان میدهد که باید در آینده این انتقادهایی که جدید نیست و از سوی دیگران شده است، امروز از سوی لایهها و بخشهایی از روحانیون جدید است، آیا در انتخابات ریاست جمهوری دهم در صفبندی نیروهای سیاسی درون جناح راست، جناح محافظهکار حاکمیت، چه تغییری ایجاد میکند، باید منتظر آینده بود.
دویچهوله: مهدوی کنی در صحبتهایش مسئله را برگردانده به عادت زیادهطلبی در برخی از مردم. تا چه حد مشکلات کنونی اقتصادی به فرهنگ مردم برمیگردد و روحانیت چه نقشی میخواهد در این میان داشته باشد؟
تقی رحمانی: آقای مهدوی کنی جزو روحانیون مراجع تقلید قم نیست. تقریبا یک روحانی بلندپایه در تهران است که معمولا تیپ انتخاباتی، تیپ مبارزاتی ندارد. این که در مجلس خبرگان هم کاندیدا شد، تقریبا از طرف جناحهای دیگر حمایت شد. ایشان مواضعی که گرفته، یکسری مواضع مشخصی بود. از یکطرف به آقای احمدینژاد میگوید ما ابزار نیستیم. این برمیگردد به یک صفبندی که روحانیت سنتی میتواند در مقابل بخش جناح راست یا جناح محافظهکار تندرو خودش داشته باشد که به اصطلاح معمول در سیاستهای خودش روحانیت یک جایگاه خاصی دارد به نظر آیتاله مهدوی کنی. میدانید که آقای مهدوی کنی قبل از انقلاب هم از روحانیون سازمان مجاهدین خلق بود، بعد از جریان پیکار موضع ضد روشنفکری گرفت، چون اعتقاد داشت اینها اسلام و روحانیت را به بازی گرفتهاند. این نوع حمایت هنوز هم یک نوع حمایت مشخص و معینی نیست. شاید یک مرزبندی ظریفی است برای آینده. ولی چقدر جدی خواهد شد، آنچه مشخص است میان مواضع جامعه روحانیت مبارز که سخنگویش آقای مصباح مقدم است، امروز با آقای حداد عادل و یکمقدار با آقای احمدینژاد تیزتر شده است و گرایشهایی به طرف آقای لاریجانی در سخنان اینها وجود دارد. منتها این تا چه حد جدیتر خواهد شد، به آینده بستگی دارد. یک نکته را هم بگویم. یکسری رفتارهایی که مثلا بخشهایی از دولت آقای احمدینژاد، مثل سازمان گردشگری نشان میدهند یا برخی از مواضع خود آقای احمدینژاد، چیزی نیست که به مذاق برخی از جناحهای سنتی در داخل حاکمیت مثلا خوش بیاید. ولی اینها چیزهای چندان مهمی هم هنوز نیست. ولی بیشترین مسئله این است در آینده که آیا آقای احمدینژاد و دولتش میتواند بر تورم و گرانی غلبه کند؟ و آن موج نارضایتی را میشود کنترلش کرد؟ چون نتیجهی انتخابات، آنهایی که در داخل ایراناند میدانند که نوع شرکت مردم در انتخابات یک نوع نارضایتی به این گرانی و تورم بوده است. چه آن آنهایی که شرکت کردند، چه آنهایی که شرکت نکردند.