انتشار نامهى آيتالله خمينى و جنگ و دعوا بر سر چگونگی پذیرش صلح
۱۳۸۵ مهر ۹, یکشنبهامه را در این شرایط «ناپسند و غیرقابل توجیه» و ناسازگار با منافع و مصالح ملی میدانند.
انتشار نامهای از آیتالله خمینی درباره علل پذیرش قطعنامهی ۵۹۸ سازمان ملل و قبول آتشبس میان ایران و عراق، نه تنها بازگوکنندهی مسائل مهمی از وضعیت آن زمان ایران بود که مسائل و نکتههای دیگری را نیز افشاء کرد که لااقل برای شهروندان تا کنون ناشناخته بود. این نامه به دنبال بحثهایی منتشر شد که میان محسن رضایی، فرمانده سابق سپاه و هاشمی رفسنجانی بر سر نقش سیاستمداران و نظامیان در ماههای پایان جنگ از مدتها پیش درگرفته است.
سابقه این امر به مهرماه سال ۸۲ باز میگردد که رفسنجانی در گفتگویی با روزنامهی همشهری ناگفتههایی از علل پذیرش آتش بس را افشا و مهمترین دلایل پذیرش قطعنامه را از جمله فشارهای بینالمللی و ناتوانی اقتصادی ایران عنوان کرد. محسن رضایی در واکنش به این سخنان دلیل اصلی قبول آتش بس و دست کشیدن از شعار جنگ تا سقوط صدام را تعلل سیاستمداران اعلام کرد. رفسنجانی حدود دو هفتهی پیش در نماز جمعه و پس از آن در گفتگو با یکی از روزنامههای صبح به تکرار گفتههای پیشین خود، با ذکر جزییات بیشتر پرداخت. او به نامهای اشاره کرد که فرمانده سپاه پاسداران به آیتالله خمینی نوشته و در آن به مشکلات وضعیت جبههها و ناتوانی نیروهای نظامی اشاره کرده بود. در پی انتشار مجدد این نکات بار دیگر محسن رضایی ضمن تکرار مواضع پیشین خود نوشتن نامه را انکار کرد. ظاهرا همین مسائل باعث شد تا دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در آخرین روز هفتهی دفاع مقدس اقدام به انتشار نامهای محرمانه کند که آیتالله خمینی آن زمان خطاب به مسئولان بلندپایه نوشته و دلایل پذیرش قطعنامه را شرح داده است. افشای این نامه که اغلب رسانهها آن را تکاندهنده توصیف کردهاند و حسین شریعتمداری در سرمقالهی روز یکشنبهی کیهان انتشار آن را «عملی ناپسند و غیرقابل توجیه» خوانده در محافل سیاسی و رسانهای با واکنشهای متفاوتی روبرو شد. در حالی که همه از این اقدام رفسنجانی بهتزده شدند نزدیکان سیاسی او آن را اقدامی مثبت و ضروری تلقی میکنند اما برخی دیگر این کار را نامعقول، و خلاف جهت منافع و مطالح نظام میخوانند.
فرمانده سپاه در این نامه پیشنهاد کرده که به جای عملیات تاکتیکی، استراتژی بلندمدتی برای جنگ تدوین شود. او در پیشنهاد خود فهرستی از وسائل مورد نیاز برای یک دورهی پنج ساله را ذکر میکند که با تامین آن شاید توان رزمی نیروهای ایران بالا برود. در این فهرست تهیهی ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر و هزاران تانک و توپ ضروری تشخیص داده شده که بنا به اعتراف مسئولان سیاسی و اقتصادی مملکت تامین آنها به هیچ وجه در توان مالی دولت نبوده است.
انتشار این نامه که در آن به بیمیلی مردم برای شرکت در جنگ، بیاعتمادی نسبت به پیروزی سریع و کمبود چشمگیر مایحتاج مورد نیاز و جنگافزار اشارههای صریحی شده، آن هم در هفتهای که همه جا صحبت از رشادتها و پیروزیهای غرورآفرین نیروهای ایران در ماههای پایانی جنگ است، هم عجیب مینماید و برای بسیاری قابل درک نیست. با این همه برخی از ناظران انتشار این نامه را فراتر از اختلافهای فرمانده سابق سپاه و رفسنجانی، و هشداری به تندروها قلمداد میکنند. روزنامهی کارگزاران در سرمقالهی دیروز خود شیوهی پایان جنگ را سیاستی واقعگرایانه میخواند و معتقد است که درسهای این سیاست در مذاکرات هستهای نیز میتواند مورد استفاده قرار گیرد. کارگزاران با اشاره به این که پایان جنگ به شیوهی سیاسیون، ایران را از زیر فشار خارج کرد مینویسد «این تجربه در مسائل کنونی از جمله برنامه هستهای نیز میتواند به کار بیاید. زیرا یک عمل بخرادانه بیش از هزار گفتار نسنجیده اثر دارد.» اما بسیاری هستند که انتشار این نامه را در این زمان دقیقا کاری نابخردانه قلمداد میکنند. در این نامه عبارتی وجود دارد که گرچه در اغلب رسانهها و از جمله روزنامهی کارگزاران حذف شده در برخی از منابع داخلی آمده است. در بخشی از نامهی فرمانده سابق سپاه با اشاره به نیازهای نیروهای نظامی برای توفیق یک استراتژای بلندمدت از «قدرت ساختن مقدار قابل توجهی از سلاحهای لیزر و اتم» سخن میرود که از «ضرورتهای جنگ در آن موقع» قلمداد شده است. [روزنامه آینده نو، شنبه ۸ مهر ۸۵] امروز با توجه به بیاعتمادیهای غرب در مورد برنامههای هستهای ایران طبیعی است که این عبارتها در اغلب منابع خبری یا با سه نقطه جایگزین شده و یا مانند خبرگزاری مهر به عبارت «سلاحهای مختلف» تغییر یافته باشد. [خبرگزاری مهر، هفتم مهر ماه] با اینحال برخی از کارشناسان معتقدند گرچه از این عبارت نمیتوان وجود برنامهای برای تولید سلاحهای هستهای را نتیجه گرفت، در موقعیت بغرنج کنونی، این گفته میتواند مورد سوء استفاده تبلیغاتی قرار گیرد.
یک کارشناس مسائل سیاسی، سعدالله زارعی، انتشار این سند محرمانه را ناشی از «مجادله غيرمسئولانه بين دو مسئول سابق جنگ» ارزیابی میکند و معتقد است با این کار «دو واژه مقدس به نام «امام و دفاع مقدس» در اين ماجرا دستمايه مجادلات شخصي قرار گرفت.» محمد كاظم انبارلويي سردبير روزنامه رسالت معتقد است که انتشار این نامه «با مصالح و منافع ملي سازگار نبود.» به اعتقاد او «در نزاع رسانهاي بين دو نفر، قبل از اين كه هر يك به حيثيت خود فكر كنند، بايد به حيثيت نظام و انقلاب بيانديشند.» کاظم جلالی نماینده مجلس نیز بر این نظر است که «وارد شدن بزرگان كشور در يكسری بگو مگوهايی كه اثر آن براي ما مفهوم نيست، ميتواند براي مجموعه كشور زيانآور باشد.» [خبرگزاری فارس، ۸ مهرماه]
در ادامهی بحثها و جدلها بر سر افشای این سند مهم، یکشنبه نیز یدالله اسلامی دبیرکل مجمع نمایندگان ادوار مجلس در یادداشتی در روزنامه اعتماد ملی مینویسد «سالها از پايان جنگ گذشته است ولی بررسی آن لازم دانسته نشده و پرداختن به آن خطا پنداشته شده است» اسلامی میافزاید «به دليل اثرات جنگ و پيامدهای آن طفره رفتن از پرداختن به اين مسأله حياتی سبب میشود كه دچار خطای تحليل و اشتباه محاسبه و گرفتار شدن در دامهای فراوان ديگری شويم.» اما در مقابل موافقان انتشار اسناد مربوط به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ ، عدهای نه تنها انتشار آنها توسط رفسنجانی، به ویژه در این زمان حساس، را نادرست میدانند که معتقدند تصمیم درباره انتشار چنین اسناد محرمانهای باید توسط مقامات امنیتی و نظامی گرفته شود.
بهزاد کشمیریپور، گزارشگر صدای آلمان در تهران