انتخابات پارلمانى، آينه تضادهاى جامعه اسراييل
۱۳۸۵ فروردین ۴, جمعهدر آستانهى برگزارى انتخابات پارلمانى اسراييل قرار داريم. حدود ۵ ميليون واجد حق رأى فراخوانده شدهاند تا با ريختن آراى خود سرنوشت ۱۲۰ كرسى مجلس را براى چهار سال تعيين كنند. هر انتخابكنندهاى مىتواند يكى از ۳۱ حزب يا فهرست انتخاباتى شركت كننده در همهپرسى را انتخاب كند. اين احزاب بر اساس مقررات انتخاباتى موجود در سراسر كشور نامزد شدهاند و هيچ جمعيتى نمىتواند بطور خصوصى و خارج از اين چارچوب خود را كانديد كند. مجلس مىتواند در هر زمانى اعلام انحلال كند و يا اينكه به تصميم نخست وزير منحل شود.
از سال ۱۹۸۸ تاكنون هيچ دولتى در اسراييل نتوانسته اين چهار سال قانونى را پشت سر بگذارد. حتى آريل شارون نخست وزير كشور كه در حال حاضر بسختى بيمار است نيز موفق به اين كار نشد. علت را بايد در ويژگىهاى جامعهى اسراييل جست. جامعهى اسراييل كه تشكيل شده از مهاجران مختلف است، از كثرت و تنوع گستردهاى برخوردار است. يكى از جامعهشناسان دانشگاه تلآويو بنام يورام پرى Joram Peri جامعهى هفت ميليونى اسراييل را به شش گروه مختلف تقسيم مىكند.
گروه اول بطور عمده از يهودىهاى سكولارى تشكيل مىشود كه از اروپا منشاء گرفتهاند. اين گروه، طبق سنت، تشكيلدهندهى طبقهى ممتاز است و بسوى احزاب سكولار و بخصوص حزب كارگر گرايش دارد.
گروه دوم يهوديانى هستند كه از اتحاد جماهير شوروى سابق مهاجرت كردهاند. اين گروه كه حدود يك ميليون از جمعيت را تشكيل مىدهد از مواضع سرسختانهاى در مقابل فلسطينىها برخوردار است و بدليل ضديتش با كمونيسم اغلب، احزاب راستگراى سكولار را انتخاب مىكند.
گروه سوم كه حدود نيمى از جامعه را تشكيل مىدهد از يهوديانى تشكيل شده كه از خاور نزديك و آفريقاى شمالى به اسراييل مهاجرت كردهاند. اينها بطور معمول، فقيرتر و مذهبىتر از مهاجران اروپاى شرقىاند. سنت نشان داده كه گروه نامبرده بيشتر به حزب ليكود و ديگر محافظهكاران و احزاب راستگرا تمايل دارد.
گروه چهارم فوق افراطى است. اينها به سنتهايى كه در يهوديت اروپاى شرقى قرن هيجدم ريشه دارد، متمايلند. بدليل افزايش بيشتر جمعيت در اين گروه، به مرور بر شمار آنان در جامعه افزوده مىگردد. آنها به حزب شاس و ديگر گروههاى كوچكتر مذهبى گرايش دارند.
گروه پنجم از يهوديان افراطى تشكيل مىشود كه سزمين موعود، يعنى اسراييل را متعلق به خود مىدانند. حدود ۲۵۰ هزار شهركنشين يهودى كرانه باخترى به همين گروه تعلق دارند. اولويت انتخاباتى اين گروه، احزاب ملى ـ مذهبى اسراييل است.
... و سرانجام گروه ششم عربها هستند كه يك و نيم ميليون نفر را شامل مىشوند. اينها عمدتا مسلمانند ولى مسيحيان نيز در بين آنان ديده مىشوند. اينها بدليل ضديت با اكثريت يهود كشور، احزاب متعلق به خود را انتخاب مىكنند.
با اين تفاصيل، چندگانگى جامعه اسراييل را مىتوان بهتر درك كرد. اين چندگانگى باعث شده كه دولت يكپارچه اسراييلى به رؤيايى بدل شود. چنانچه بطور مثال در پى انتخابات پارلمانى سال ۲۰۰۳ سيزده حزب و گروه سياسى با ۱۸ فراكسيون مختلف وارد مجلس شدند. بيهوده نيست كه انشعاب و ائتلاف احزاب و خروج نمايندگان از يك فراكسيون و پيوستن آنها به حزبى ديگر در اسراييل امرى طبيعى است. از آخرين تحولات مهم از اين دست مىتوان خروج شارون از حزب ليكود و تاسيس حزب كاديما را نام برد.
حاكمان اسراييل در مقابله با اين چندگانگىها به دو اقدام دست زدهاند، يكى اينكه حد نصاب ورود هر حزبى را در پارلمان به جاى يك و نيمدرصد آراء، به دودرصد افزايش دادند و ديگر آنكه گفتند از اين پس نخست وزير نه با راى مردم، بلكه با راى پارلمان انتخاب مىشود، چرا كه دخالت آراء مردم باز هم بر مشكل يادشده مىافزايد. اما اينكه آيا با اين ابتكارات مىتوان مشكل ريشهاى جامعهى اسراييل و بحران بقاى دولتها را در اين كشور حل كرد، موضوعى است كه نمىتوان چندان هم به آن خوشبينانه نگريست.