1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

«امسال از کیفیت چندان خبری نیست»

۱۳۸۴ بهمن ۹, یکشنبه

در بيست و چهارمين جشنواره بين المللي تئاتر فجر علاوه بر گروههایی از تهران و شهرستانها گروههای خارجی از آلمان، هلند، اسپانیا و سوریه هم حضور داشتند. اما اينبار فقط یکی از گروههای خارجی، گروه «صخره‌های آبی» از کشورهای رومانی و ژاپن، موفق شد کارش را مطابق برنامه و در وقت از پیش تعیین شده به نمایش بگذارد. على اصغر دشتى يكى از كارگردان مطرح و خوش فكر امروز تئاتر ايران محسوب ميشود در گفتگويى با «عصر شنبه» صداى آلمان

https://p.dw.com/p/A69q
(گفتگو با علی اصغر دشتی، کارگردان «دون کیشوت» درباره جشنواره تاتر فجر)
(گفتگو با علی اصغر دشتی، کارگردان «دون کیشوت» درباره جشنواره تاتر فجر)عکس: DW

�ز كم و كيف جشنواره امسال تاتر فجر سخن ميگويد.

علی اصغر دشتی كه کارشناس ارشد رشته‌ی تئاتر است، بعد از اجرای نمایشهای «مجلس شبیه‌خوانی شازده کوچولو» و «کافی شاپ ـ شب ـ داخلی» با نمایش «دون کیشوت» در جشنواره تاتر«آسیا ۲۰۰۵» در مادرید هم شرکت کرد و کارهای اخیرش با استقبال زيادي روبرو شده است.

مصاحبه‌گر: بهزاد کشمیری‌پور

دویچه‌وله: آقای دشتی، تغییر و تاخیر در همه جشنواره‌های دنیا ممکن است پیش بیاید، اما در جشنواره‌ی فجر انگار سنت شده است. امسال گروه اسپانیایی و گروهی که قرار بود از کروواسی بیایند به دلیل ترخیص نشدن به‌موقع دکور صحنه‌ی‌شان از گمرک موفق به اجرای نمایش در زمان پیش بینی شده نشدند. هلندی‌ها هم که دیر رسیدند. گروهی که قرار بود از ترکمنستان بیاید اصلا نیامد، گروهی که قرار بود، به دلیل دیر فرستادن فرم تقاضا، از سوریه نیاید آمد و ظاهرا تنها گروه خارجی که توانست به‌موقع و مطابق برنامه نمایش‌اش را اجرا کند گروه «صخره‌های آبی»، از کشورهای ژاپن و رمانی، بود. آیا اینها به نظر شما جزئی از جشنواره تئاتر فجر شده، یا باید اینها را جزئی از جشنواره تئاتر فجر قلمداد کرد؟

علی اصغر دشتی: باید بگویم که وقتی جشنواره‌ای برگزار می‌شود یک بخشی از این تاخیرها و ماجراهایی که پیش می‌آید جزیی از ضرورت و ذات جشنواره است. اما،‌ از سمت دیگر یک بخش‌اش هم مربوط می‌شود به آن شکل از برنامه‌ریزی‌ای که صورت گرفته است. حتا جالب است به شما این را بگویم، گروه خود ما وقتی برای اجرای نمایش «دون کیشوت» سفری به اسپانیا داشت، ما از جانب خود ایران دچار این مشکل شدیم و سفر ما با دو روز، دو روز و نیم تاخیر صورت گرفت و برنامه‌های آن فستیوال بهم ریخت. الان ما دقیقا اطلاع نداریم که برنامه‌ها‌ی گروههایی که با تاخیر مواجه شده‌اند مشکل از این سمت اتفاق افتاده یا از سمت خودشان. اگر از سمت خودشان اتفاق افتاده باشد که باید آن کشور مواخذه بشود که چرا این ناهماهنگی پیش آمده است. و اگر از این سمت پیش آمده باید دید چرا. به نظر من می‌رسد بخشی از آن هم از این سمت پیش آمده و همه‌ی این ماجرا از آن سمت نیست. اما از طرف دیگر می‌بینیم که این تاخیر، که به آن اشاره می‌کنید، . کلا نارساییها از نیامدن‌ها و آمدن‌ها، شروع می‌شود تا تاخیر در اجرای گروههای خارجی که امسال نسبت به سالهای گذشته بی‌سابقه بود. یعنی به گمانم به‌جز همان «صخره‌های آبی» و یکی دو نمونه کارهای خارجی فرعی، کارهای اصلی‌ای که آمده بودند هیچکدام در برنامه‌ی زمانی خودشان اجرا نشدند. و این یک مقدار واکنش تماشاگرها را در پی داشت. ضمن اینکه به هر حال در جشنواره آدمها بلیط تهیه می‌کنند، برنامه‌ریزی می‌کنند برای دیدن برنامه‌ها و این تاخیرها به‌شدت در برنامه‌ریزی‌هایشان مشکل ایجاد می‌کند.

دویچه‌وله: به‌رغم اینها، کیفیت نمایشنامه‌ها تا به‌حال چطور بوده؟

دشتی: منظورتان نمایشنامه‌های داخلی‌ست یا خارجی؟

دویچه‌وله: کلا.

دشتی: کلا امسال از کیفیت چندان خبری نیست. یعنی همین گروههای خارجی را هم که می‌ببینیم که احیانا دارای کیفیتی هم هستند، مثل گروه «دیتر کومل» از آلمان، این گروه چیزی برتر از اجراهای گذشته‌اش به ما نمی‌دهد،‌ که یک مقدار به لحاظ کیفی در درجه‌ی پایین‌تری هم قرار دارد. یعنی وقتی ما از «دیتر کومل» نمایش «پارسیفال» را در ایران دیدیم، توقع داریم که یک نگاه تازه‌تری را و یا یک اجرای تازه‌تر، یک اجرای بکرتر و پیشرفته‌تری را از او ببینم، برای اینکه توقع‌ ما از یک نمایش خارجی در ایران یک پیشنهاد تازه‌‌ی اجرایی و یا یک ایده‌ی تازه است که متاسفانه امسال در جشنواره به‌جز نمایشی از هلند که باز هم نمونه‌های آن را در جشنواره‌ی گذشته داشتیم، اتفاق دیگری نیفتاده است. از سوی دیگر می‌بینیم امسال برای نمایشنامه‌های ایرانی در جشنواره یک سیستم تازه‌ای طراحی می‌شود و آن اینکه، از اجرای عموم وارد جشنواره می‌شوند. از اجرای عموم وارد جشنواره شدن باعث شده است که ما به‌جز گروههای شهرستان که در اقلیت هم قرار دارند و برخی دیگر، بقیه‌ی این نمایش‌ها را دیده‌اند. یعنی ۹۵ـ ۹۰ درصد نمایش‌ها در طول سال دیده شده و نمایشنامه‌هایی هم انتخاب شده‌اند که متاسفانه از کیفیت بسیار خوبی هم برخوردار نبوده‌اند. در این بین چهار نمایشن در بخش تجربی اجرا شده که حتا اینقدر این بخش دارای واکنش بوده است که بعضی از گروهها خودشان قبل از اجرا آمده‌ و اعلام کرده‌اند که ما اصلا داعیه‌ی تجربی بودن نداریم و بنابه ضرورتی که جشنواره بر ما تحمیل کرده است ما مجبوریم در بخشی که با عنوان تجربی طراحی شده اجرا کنیم. در یک بخشی هم، که می‌بینیم، ۶ تا نمایش سفارش داده می‌شود به ۶ تا آدم که آن ۶تا آدم باید آن تئاترها را کار بکنند که به‌هرحال تجربه‌های آن آدمها هم ثابت شده است. و به نظر می‌رسد که امسال جشنواره وارد یک وضعیتی شده است که یک مقدار باید احساس نگرانی کرد.

دویچه‌وله: با توجه به کیفیتی که از گروههای نمایشی که از کشورهای خارجی آمده‌اند و شما به آنها اشاره می‌کنید، برای اغلب این گروهها کارگاههای آموزشی هم در نظر گرفته شده است. به نظرتان این کارگاهها تاثیری داشته، توانسته کمکی به اهل تئاتر ایران بکند و اصولا ،‌ وقتی گروههایی با کیفیت نه چندان متفاوت از گروههای داخلی دعوت می‌شوند حکمت‌اش چیه که برایشان کارگاه آموزشی گذاشته می‌شود؟

دشتی: برای شما مثالی می‌زنم. دو سال پیش آقای «ژان کلود کریر» از فرانسه به ایران آمدند که در تئاتر شهر یک ورک شاپ سه یا ۴روزه برای ایشان گذاشتند. امسال ۸ـ۷ روز قبل از جشنواره هم آقای «جی‌جی دالالیو»‌ از ایتالیا آمدند که برای ایشان هم در تئاتر شهر ۴ـ۳ روز ورک شاپ گذاشتند. ما می‌بینیم این ورک شاپهایی که برای این دو گذاشته‌اند، که حالا چهره‌های شاخص‌تری هم بوده‌اند مخصوصا آقای «کریر»، اتفاق تازه‌ای ایجاد نمی‌کنند. چون یا وضعیت تاتر در ایران برای ایشان خوب تعریف و توصیف نشده و یا این آدمهایی که در این ورک شاپ قرار است شرکت بکنند به لحاظ مهارت و دانش‌شان دارای فراز و نشیب‌اند. مثلا یک دفعه می‌بینیم یک استاد دانشگاه در همان ورک شاپی هست که یک دانشجو هست یا، نمی‌دانم، یک کارگردان بسیار خوب در همان ورک شاپی هست که مثلا یک کسی که نمی‌شناسی همانجاست. اینها اصلا وضعیت را دچار تناقض می‌کنند. یعنی انتخاب نشده که این ورک شاپ برای چه کسانی برگزار بشود. تازه اینجا از کارگاههایی می‌گویم که با یک چهره‌ی شاخص‌تری تشکیل شده است و چند روزه است، اما این کارگاههای آموزشی که شما دارید می‌بینید اینجا دارد برگزار می‌شود کارگاهی یک روزه است. در واقع این کارگاه یک روزه نه تنها کمکی نخواهد کرد، ضمن اینکه نمی‌دانیم آن متدهایی که در این کارگاه انجام می‌شود چقدر معتبر است و چقدر جایگاه دارد و اگر خیلی معتبر و کاربردی‌ست، چرا ما تاثیرش را در کار این آدمها نمی‌بینیم. دوم اینکه وضعیت را دچار یک مشکلی می‌کند و آن اینکه بچه‌هایی که در این ورک‌ شاپها، دراین کارگاههای آموزشی شرکت می‌کنند، ، با یک واژه‌ها، مفاهیم و یک چیزهایی، خیلی ابتدایی و در حد سه‌ساعت آشنا می‌شوند و این آنها را دچار مشکل می‌کند. یعنی این کار آن‌چنان پیش نمی‌رود که به یک دانش کامل برسد، آن متدی که دارد پیشنهاد می‌شود یک چیز دست‌وپا شکسته‌ای‌ست که بعدا هم اگر قرار باشد تاثیرش را در تئاتر خودمان ببینیم یک تاثیر دست‌وپا شکسته از آن در تئاتر می‌بینیم.

دویچه‌وله: روابط عمومی جشنواره روز یکشنبه اعلام کرد که بیش از ۸هزار نفر در۲ روز اول از نمایشنامه‌ها دیدن کرده‌اند که البته بخش بزرگی‌ از آن مربوط به تئاتر خیابانی بوده است. به نظر شما، برای یک شهر ۱۰ میلیونی این رقمی‌ست که می‌شود باافتخار اعلام کرد؟

دشتی: شما می‌دانید که ما به دقیق بودن این رقم‌هایی که اعلام می‌شود خیلی هم نمی‌توانیم مطمئن باشیم،ولی اگر هم بپذیریم، نه اصلا. یعنی در حالت عادی‌اش هم که در اجراهای طول سال است رقمی شبیه به این اصلا رقم قابل توجهی نیست. ضمن اینکه در ایام جشنواره انتظار می‌رود که میزان استقبال خیلی بالاتر باشد،‌ مخصوصا امسال اگر جشنواره یک حسن داشت باشد، که البته آن هم به‌نوعی هیاهوی بسیار برای هیچ است،‌ آن وضعیت ارتباطات و تبلیغاتش است. ما می‌بینیم تلویزیون خیلی برنامه دارد،‌ رادیو برنامه دارد، حتا، در ایام جشنواره یک گفتگوی حضوری زنده، با حضور دبیر جشنواره و رییس مرکز هنرهای نمایشی، در شبکه ۲ پس از اخبار پخش می‌شود و تابلوهای تبلیغاتی که در سطح شهر پخش شده و تبلیغات مطبوعاتی. همه‌ی اینها را می‌بینیم، ولی انگار هرچقدر هم که میزان تبلیغات بالا برود، باز همان تعدادی‌ که قرار است بیایند تئاتر ببینند شرکت می‌کنند. به نظرم این مشکل را باید در جای دیگری جستجو کرد. یک زمانی فکر می‌کردیم مشکل همه‌چیز در تبلیغات خلاصه می‌شود و با تبلیغات مشکل‌اش حل می‌شود، ولی الان می‌بینیم اصلا اینجور نیست. و جشنواره وقتی در شهری مثل تهران برگزار می‌شود اصلا این توقع را نداریم که بگوییم مثلا شهر ۱۱ میلیونی تهران قرار است از جشنواره دیدن بکند. این جشنواره‌ی بین‌المللی‌ست و در واقع بزرگترین جشنواره‌ی مملکت دارد برگزار می‌شود و به نظر می رسد که اینقدر باید طراوات و شادابی در آن وجود داشته باشد که از شهرهای مختلف کشور بیایند، مثل وضعیت جشنواره‌ی کن باشد که وقتی در فرانسه برگزار می‌شود از شهرهای مختلف هم در آن شرکت می‌کنند یا مثل جشنواره آوینیون باشد که وقتی برگزار می‌شود از شهرهای مختلف می‌آیند به آن شهر و از آن برنامه‌ها دیدن می‌کنند. این میل و رغبت در عموم مردم به‌هیچ وجه ایجاد نشده است.

دویچه‌وله: به تبلیغات اشاره کردید، آقای دشتی. روز یکشنبه اعلام شد که تابلوهای تبلیغاتی جشنواره بوسیله‌ی سازمان زیباسازی شهر که در حقیقت یکی از سازمانهای شهرداری‌ست جمع شده‌اند، در صورتیکه مجوز این تابلوها از طرف سازمان فرهنگی ـ هنری شهرداری صادر شده بود. این ماجرا چیست، این تبلیغاتی که در تلویزیون گذاشته می‌شود و کلا با گذاشتن همین تابلوها و برداشتن‌ آنها در تناقض است. شما از آن اطلاع دارید؟ بالاخره دست‌اندرکارید.

دشتی: البته باید بگویم من دست اندرکار نیستم، ولی کمابیش در جریان هستم. اما این اتفاقات اصلا اتفاقات تازه‌ای نیست. ما به‌دفعات می‌بینیم که نهاد مسئولی برای یک برنامه‌ای یا اقدامی مجوزی صادر می‌کند و نهاد دیگری آن مجوز را لغو می‌کند. حتا در دل خود یک نهاد می‌بینیم یک بخشی مجوز صادر می‌کند، یک بخشی مجوز را لغو می‌کند. الان در ایام جشنواره ما می‌بینیم که می‌گویند، آقای شهردار دارد کمک می‌کند به جشنواره و یکی ازاسپانسرهای جشنواره سازمان فرهنگی ـ هنری شهرداری تهران است، از طرف دیگر می‌بینیم زیباسازی شهرداری تابلوها را جمع می‌کند و برای آدم این علامت سوال بزرگ ایجاد می‌شود که چه جوری‌ست! در یک سازمانی مثل شهرداری اینقدر بین دوتا زیرمجموعه‌اش هماهنگی وجود ندارد که یکی مجوز صادر می‌کند و دیگری برمی‌دارد. من خیلی بعید می‌دانم که تبلیغات جشنواره را توانسته باشند بدون مجوز نصب بکنند. یقینا مجوز داشتند. ولی به نظر من این ناهماهنگی‌ها که همیشه بین نهادها و زیرمجموعه‌های یک نهاد هست به این مشکلات دامن می‌زند.

دویچه‌وله: سپاسگزارم از شما، آقای دشتی.

دشتی: من هم از شما سپاسگزارم.