1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

"اطاق تک ‌نفره" کوهستانی در خانه نمایش شهر کلن

فهیمه فرسایی ۱۳۸۶ فروردین ۱۲, یکشنبه

اجرای نمایش ”اطاق تک ‌نفره“ نوشته امیررضا کوهستانی و به کارگردانی خود او در خانه نمایش شهر کلن با استقبال شایان توجه منقدان آلمانی روبرو شده است. فهیمه فرسایی این نمایشنامه را برای ما دیده‌است.

https://p.dw.com/p/ABVp
صحنه‌ای از اتاق تک‌نفره
عکس: Klaus Lefebvre

اسپاگتی با سوس ایرانی

اجرای نمایشنامه‌های نویسندگان غربی در خانه‌های نمایش ایران، به کارگردانی وبازی هنرمندان ایرانی، پیشینه‌ای دیرینه دارد. تازه، این‌ است که حالا دست‌اندرکاران تئاتر ایران از سوی همکاران غربی خود "کشف شده‌اند" و برای اجرای نمایشنامه‌های خود به صحنه تئاتر اروپا دعوت می‌شوند. یکی از این استعدادهای کشف شده، نمایش‌نامه نویس و کارگردان جوان ایرانی امیررضا کوهستانی است که از سوی مسئول هنری خانه‌ی نمایش شهر کلن، مارک گونتر، برای به روی صحنه آوردن نمایشی، به کارگردانی او و بازی هنرپیشگان گروه خانه‌ی نمایش کلن، به آلمان دعوت شده‌است.

وقتی مارک گونتر در ژانویه سال ۲۰۰۶ به ایران رفت تا مستقیما با کوهستانی گفتگو کند، هنوز نمی‌دانست اجرای چه نمایشی را به او پیشنهاد خواهد کرد. چون می خواست که انتخاب اثر، با توافق کوهستانی صورت گیرد. از آنجا که این توافق با وجود بحث‌های طولانی انجام نگرفت، قرار براین شد که کوهستانی، خود قطعه‌ای بنویسد و با هنرپیشگان خانه‌ی نمایش شهر کلن به روی صحنه آورد. البته با این پیش شرط که نمایشنامه‌ی نوشته‌نشده به "درگیری‌های سیاسی در زمینه‌ای خانوادگی" بپردازد.

داستان پسری نااهل

"اطاق تک نفره"، این سومین کار کوهستانی، محصول چنین توافقی است و موافق "سفارش" کارده آلمانی، گونتر، روابط بین افراد خانواده‌ای را دستمایه قرارمی‌دهد که در اثر کنشی سیاسی از هم می‌گسلند، یا برعکس، بیشتر در هم تنیده می‌شوند. کوهستانی در انتخاب این عمل سیاسی، به افراطی‌ترین نوع و بروزترین آن‌ها توسل جسته: انفجار بمب از سوی یک سوء قصد کننده انتحاری در یک سالن غذاخوری حاضری که در اثرآن، علاوه بر سوءقصد کننده، شش انسان دیگر هم کشته می‌شوند. این که این رستوران به مادر سوء قصد کننده تعلق دارد و برادر دوقلوی او و یکی از کارکنان زن آن نیز در میان قربانیان این انفجار دیده می‌شوند، تصادفی نیست. کاملا برنامه‌ریزی شده است. چون پسر"نااهل"، یوهانس، یک گیاه‌خوار متعصب است و به گروه "گیاهخواران نظامی" تعلق دارد. از دید او سالن غذاخوری حاضری مادرش، چیزی جزسلاخ‌خانه‌ی "گوسفندهای بی‌گناه" نیست. از این‌رودیوید، برادردو قلوی سوء قصد کننده که این "سلاخ‌خانه" را با موفقیت اداره می‌کند، دختری که خدمتکار آنجاست و نیز مردمی که در حال صرف گوشت این "حیوانات بی‌گناه" هستند، همه سزاوار مرگند. چون حق زندگی این "موجودات" را زیرپا می‌گذارند. عرف متداول، از سوی دیگر، چنین موجودی را که حق حیات انسان‌ها را محترم نمی‌شمرد، سزاوار دفن و تشیع‌جنازه‌ای درخور نمی‌بیند. از این رو گودالی بی نام و نشان و متروک، به خانه آخرت یوهانس تبدیل می‌شود. ولی مادرداغدیده که در یک لحظه هم دار و ندار و هم پسرهایش را از دست داده، به "نجات" پسر محبوبش یوهانس برمی‌خیزد، او را به تنهایی از گودال بیرون می‌کشد و پس از شستشو، روی تختش و در جوار قالبی یخ قرار می‌دهد و خود در کناراو دراز می‌کشد.

صحنه‌ای از اتاق تک‌نفره
قدرت القایی دکورعکس: Klaus Lefebvre

قدرت القایی دکور

یک سالن غذاخوری‌، یک گور، یک غسال‌خانه و یک رختخواب، مکان‌هایی هستند که کوهستانی اثرسیاسی ـ خانوادگی‌اش را در آن‌ها به اجرا در می‌آورد. نمایشنامه "اطاق تک نفره" در واقع بر پایه‌ی این دکور استواراست و قدرت القایی توانمند خود را از آن می‌گیرد: رستوران که در آن بمب منفجر می‌شود، نقشی مرکزی دارد. در قبر دیوید با مورچه ها و یکی از کارکنان زن رستوران که بارها به اوتجاوز کرده، گفتگو می‌کند و پرده از رازهای زندگی‌اش برمی‌دارد. در غسالخانه مادر، جسد پسر محبوبش را می‌شوید و با او از رویاهایش درباره همبستر شدن با او‌، صحبت می‌کند. این که دوقلوها، خود محصول همبسترشدن ناخواسته مادر با یک مرد ناشناس بوده‌اند، مسئله‌ای است که او فقط با تماشاگر در میان می‌گذارد. مادر همچنین از دوران کودکی سراسر رنج و بی‌مهری یوهانس حرف می‌زند. شگفت‌انگیز این است که از پسر دوم، دیوید، که فرزندی "حرف گوش‌کن و سر به‌راه" بوده‌ و همه خواست‌های مادررا برآورده ‌کرده، هیچ‌گاه سخنی به میان نمی‌آورد و به خاطراو حتی قطره اشکی هم نمی‌ریزد. اندوه از دست‌دادن یوهانس، مادر را چنان دگرگون می‌کند که سرانجام به ایده‌آل‌های او رو می‌آورد ودیگر برای مبارزه با سوسک‌ها و حشرات، از مواد سمی استفاده نمی‌کند و درلیست غذایی رستوران خود، حتی چند نوع غذای بدون گوشت هم می‌گنجاند. او نه ازروی اعتقاد، بلکه از سرپشیمانی و احساس گناه، راه یوهانس را ادامه می‌دهد.

تروریسم یا روابط خانوادگی؟

کوهستانی علت این که یوهانس "تک‌رو و قاتل" شده، دردوران نابسامان و ناهنجار کودکی‌اش جستجو می‌کند. او هنگامی که در"آن دنیا" با برادردوقلویش روبرو می‌شود، می‌گوید: «شاید اگر وقتی صدایت کردم، برمی‌گشتی، بمب را منفجر نمی‌کردم‌‌!» پیش از آن، یوهانس از بی‌اعتنایی و بی‌توجهی مادرش به تنگ آمده بوده و در نامه‌ای به او نوشته بوده است که از«کشتن گوسفندها» دست بردارد. این که برخورد و انگیزه یوهانس با دلایل و راه تروریست‌های انتحاری می‌تواند هم‌خوانی داشته باشد، به معنای آن نیست که کوهستانی خواسته است با طرح این نشانه‌ها و این‌همانی‌ها، به طور نمادین داستان زندگی تروریست‌های انتحاری را به روی صحنه بیاورد. برعکس، این کارگردان ۲۸ ساله‌ی با استعداد که تازه در ۱۸ سالگی برای اولین بار پا به یک تماشاخانه درتهران گذاشته، از این علائم سود می‌جوید تا نگاه‌ها را به دستمایه اصلی اثرش متوجه سازد: روابط و مناسبات خانوادگی ازهم گسسته در یک خانواده غربی مادر سالارکه درآرزوی صلح و صفا‌، هماهنگی و همبستگی است. کوهستانی به این که چنین روابطی ناممکن است، در صحنه اول اشاره می‌کند: در این صحنه یک گالری‌دار، قوانین ناشی از روند جهانی ‌شدن را برمی‌شمرد که حاصلی جزازخود بیگانگی و "انجماد روح انسان" ندارد: برگردان تصویری این مفهوم از نگاه کوهستانی این است که مادر سرانجام از "درد استخوان و ازهم پاشیدگی آن" از صحنه زندگی خارج می‌شود. چون یخی که برای نگهداری جسد پسرش در بسترخود جا داده بوده، استخوان‌های او را از درون می‌پاشاند.

صحنه‌ای از اتاق تک‌نفره
رؤیا یا مرگعکس: Klaus Lefebvre

تفاوت بین رویا و مرگ!

با این حال کوهستانی‌، تمام خانواده را موافق آرزوی مادر، دور یک میز گرد می‌آورد؛ ولی پس مرگ آن‌ها. نه به این خاطر که نویسنده درگیر حسرتی نوستالژیک است یا می‌خواهد به تأثیر افکار پست مدرنی روزگارش بچسبد. این امر بیشتر به مضمون پیچیده این نمایشنامه که بیش ازهرچیز با مفهوم مرگ پیوند دارد تا با زندگی، بر‌می‌گردد. شاید به این دلیل که نظمی زمینی را نمی‌توان در قلمرو مرگ پیاده کرد. کوهستانی می‌گوید: «شاید رؤیا و آن چه پس از مرگ اتفاق می‌افتد، یکی اند و تفاوتی با هم ندارند»! او برای این که چنین مفهومی را به واژه بدل کند و گفتگوهای نمایشنامه‌اش را بنویسد، هنگام تمرین "اطاق تک نفره" در شهر کلن، خود را به دست آهنگ زبان آلمانی سپرده است. زبان گفتگوهنگام تمرین‌ با هنرپیشگان آلمانی خانه نمایش زبان انگلیسی بوده است. کوهستانی با طنز درباره نتیجه کار خود می‌گوید: «مثل اسپاگتی با سوس ایرانی است. به هرحال مزه اش عالی است!»

اطاق تک نفره

نویسنده و کارگردان: امیررضا کوهستانی

برگردان به آلمانی: میترا نجم آبادی

دکور و لباس: میترا نجم آبادی

بازیگران: سورانه بارت، آنیا هردن، یانینگ کانرت، لوکاس هولتزهاوزن

این نمایشنامه در ماه مه، دوباره در خانه نمایش شهر کلن به اجرا در‌می‌آید.