1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

اصلاح‌طلبان بدون سردار!

۱۳۸۷ شهریور ۱۸, دوشنبه

وزارت کشور ایران، تاریخ برگزاری انتخابات دوره‌ی دهم ریاست جمهوری را ۲۲ خرداد سال ۸۸ اعلام کرده است. به‌تدریج با نزدیکتر شدن این زمان، بحث چگونگی مشارکت جبهه‌های سیاسی یا نامزدی این و آن بالا می‌گیرد.

https://p.dw.com/p/FDkv
عیسی سحرخیز، تحلیلگر سیاسی
عیسی سحرخیز، تحلیلگر سیاسیعکس: DW

عیسی سحرخیز تحلیلگر سیاسی در گفت‌وگو با دویچه‌وله، از ناگزیر بودن حضور اصلاح‌طلبان با وجود نداشتن یک رهبری منسجم در میان آنها سخن می‌گوید.

دویچه‌وله: آقای قوچانی مقاله‌ی مفصلی نوشته و تاکید کرده که این‌روزها اصلاح‌طلبان چون تن بی‌‌سر، پی سردار می‌گردند و سرداران اصولگرا چون سر بی‌تن، پی مردم! آیا اساسا در شرایط کنونی می‌شود از جنبش اصلاح‌طلبی سخن گفت؟

عیسی سحرخیز: از جنبش اصلاح‌طلبی، که این ماهها یک بحث تحول‌خواهی هم به آن اضافه شده، طبیعتا می‌شود صحبت کرد. راهی به‌جز اصلا‌ح‌طلبی و تحول‌خواهی و حرکت مسالمت‌آمیز و تغییرات بطئی در جامعه ما وجود ندارد. نه مسیر انقلاب پاسخگوست، نه مسیر اغتشاش. در نتیجه باید دل ببندیم به حرکتهای تدریجی و قانونی و از جمله شرکت در کارزار انتخابات، هرچند که اگر نامزدی وجود داشت، به معنای شرکت حتمی در انتخابات و رای‌دادن و پای صندوق رفتن نباشد.

چگونه می‌شود که چنین جریانی با توصیفاتی که شما می‌کنید، تنها افراد معدودی را به عنوان نیروی برجسته و کادر پرورش داده و سرداری ندارد؟

بحث نبود یک رهبری برای جنبش اصلاحات همیشه بوده است. از همان روز اول که آقای خاتمی انتخاب شد، از ایشان خواسته می‌شد که رهبری جنبش اصلاحات را هم بپذیرند و ایشان ابا می‌کرد. طبیعتا دیگران هم در حضور چنین افرادی خود را در جایگاهی نمی‌بینند که بخواهند رهبری تمامیت اصلاح‌طلبان و طیف گسترده‌ای را که الان با دو نام اصلاح‌طلب و تحول‌خواه نامیده می‌شود، بر عهده گیرند. این حرکت الان دچار یک‌سری انشقاق است. انشقاق و افتراقی که نتیجه‌اش در انتخابات دوره‌ی گذشته ریاست جمهوری برآمدن احمدی‌نژاد به کمک حزب پادگانی بود.

الان نامزدی آقای کروبی تنشهای زیادی در بین هواداران آقای خاتمی ایجاد کرده است. موافقان عدم حضور آقای خاتمی می‌گویند که آزموده را آزمودن خطاست، در حالی که آقای کروبی هنوز امتحان ریاست نداده‌اند و بیشتر سابقه‌ی شیخوخیت و در عین‌حال عملگرایی دارد...

من فکر می‌کنم حرکتی که حزب اعتماد ملی کرد، پیامش این بود که «تو نیا، من هستم!». باور من این است که آقای کروبی با ورود آقای خاتمی، جایگاهی برای حضور و نامزدی خودشان نمی‌بینند و مانند انتخابات گذشته نیست که تصور بکنند آرای ایشان در مقایسه با آقای خاتمی برتر خواهد بود. طبیعی‌ست اگر در شرایط کنونی اصلاح‌طلبان دو نامزد داشته باشند، این شکستن آرا یا حداقل بخشی از آرای آنها باشد. به نظر من البته آقای کروبی بیشتر رای رقیبی چون احمدی‌نژاد را می‌شکند، چون بر مسایل اقتصادی بیش از اندازه تکیه می‌کند. از سوی دیگر باید به این نکته هم توجه داشت که آقای کروبی اگرچه در جایگاه رییس جمهور امتحان پس نداده‌اند، ولی مسئولیتهای متفاوتی داشته‌اند که بخشی از آنها اجرایی بوده و قضاوت دوستان در این زمینه‌ها محفوظ است.

در مقابل، برخی از تحلیلگران توصیه می‌کنند، هیچ‌کسی از جبهه‌ی اصلاحات وارد رقابتها نشود، تا به این ترتیب اصولگراها بهتر بتوانند اختلافات و ناهماهنگی‌های خود را نشان دهند.

همانطور که اشاره کردید، جبهه‌ی اصلاح‌طلب دنبال یک سر می‌گردد و کسی که حرف نهایی را بزند. اما جبهه‌ی اقتدارگراها، دنبال رای است و سرش حزب پادگانی و جریانهای حاشیه‌ای آن است. فردی که راس حزب پادگانی است، مانند دوران پیش از اصلاحات خواهد گفت که چه کسی باید رییس جمهور باشد. عده‌ای هم برای تزیین خواهند آمد و بحث رقابت و شکستن آرا در کار نخواهد بود. یعنی به‌جای انتخابات، انتصابات رسمی خواهد شد.

بسیاری معتقدند هرچه بشود، در انتخابات بعدی آقای احمدی‌نژاد، رییس جمهور نخواهد بود و تاریخ مصرف ایشان به سر رسیده است! شما چه می‌گویید؟

من فکر می‌کنم که آقای خامنه‌ای تاکنون به‌خاطر آقای احمدی‌نژاد بیش از اندازه هزینه پرداخته و الان هم مجبور است هر از چند گاه باری را که بر دوش آقای احمدی‌نژاد است، به دوش بکشد. آقای خامنه‌ای در وضعیتی نیستند که بخواهند چهارسال دیگر بعد از این دوره یا به گفته‌ی خودشان پنج سالی که باقی مانده، تمام بارها و این حجم سنگین نارضایتی و مسایل داخلی و خارجی را متحمل بشوند. عقل حکم می‌کند دستور بدهند که احمدی‌نژاد را تا قبل ازسقوط ، از دور خارج کنند. این حداقل باعث می‌‌شود که بخشی از مسائل را آقای احمدی‌نژاد با خودش ببرد و به گونه‌ای بلاگردان آن چیزی شود که اقتدارگرایان مستحق‌اش هستند.

مصاحبه‌گر: مهیندخت مصباح