از بدعت تا ندامت
۱۳۸۷ شهریور ۲۴, یکشنبهمحسن نامجو، خوانندهای است که بخاطر نوآوریهایش در عرصه موسیقی، بخصوص در میان جوانان محبوب شده است. بسیاری از کارهای او انتشار رسمی نیافتهاند، اما آنها را میتوان در اینترنت شنید.
شکایت یک قاری قرآن از نامجو
سه هفته پیش، در روز ششم شهریور ماه، یکی از قاریان قرآن از محسن نامجو شکایت به دادستان تهران برد. قاری قرآن که عباس سلیمی نام دارد، نامجو را متهم کرده بود به اینکه به دین و قرآن توهین کرده، چون “برخی از آیات قرآن کریم را به نحوی سخیف و موهن، و در قالب موزیکال“ اجرا کرده است. پیش از آن سایت “شیعه نیوز“ خواندن آیاتی از قرآن با موسیقی را توهین و “بیحرمتی به کلام وحی“ خوانده بود. موضوع بر سر یکی از ترانههای نامجو بود که به گفته عباس سلیمی از یک سال پیش از طریق اینترنت در دسترس علاقهمندان قرار داشته و به گفته خود نامجو سه سال پیش ضبط شده است. روشن نیست که چرا این ترانه در این مقطع از زمان واکنشها را برانگیخته است. عباس سلیمی در گفتگو با “برنا نیوز“ شکایت خود را “یک اقدام محترمانه حقوقی“ خوانده و گفته که از این پس به طور قطع شاهد اعتراضهای اساتید و قاریان و علاقهمندان به قرآن خواهیم بود.
خبرگزاری قرآنی ایران، ایکنا، نیز در گزارشی که راجع به شکایت عباس سلیمی از محسن نامجو منتشر کرده، مینویسد: “به نظر میرسد ضرورت دارد تا خواننده قطعات موهن یاد شده در اسراع وقت نسبت به عذرخواهی از مسلمانان و پیروان کتاب مقدس و آسمانی قرآن کریم و نیز جبران شایسته اشتباهات خویش اقدام نماید. [...] بدیهی است در غیر این صورت موضعگیریهای جامعه قرآنی و مراجع عظام در این خصوص شکل جدیتری به خود خواهد گرفت.“
پس از تهدیدی که توسط قاری قرآن و خبرگزاری ایکنا بیان شد، محسن نامجو که در حال تحصیل در رشته موسیقی در دانشگاه اتریش به سر میبرد، در سایت خود نوشت که به زودی توضیح رسمی خود را در این باره منتشر خواهد کرد تا جای هیچ گونه شک و شبههای باقی نماند.
توضیح رسمی نامجو و انتقادها به آن
از روز ۱۱ شهریور ماه (اول سپتامبر) توضیح رسمی محسن نامجو را میتوان بر روی سایت او یافت. این توضیح رسمی، عذرخواهیای است رسمی. وی از جمله مینویسد:
“به نام خدا
بنده، محسن نامجو، طی این نامه بدون ذکر هیچ مقدمهای بابت تبعات اجتماعی که تجربه شخصی و خصوصیام اینگونه در پی داشته، به طریق زیر رسما عذرخواهی میکنم:
1. ابتدا از وجود مبارک و مقدس مادرم، که اولین معلم قرآن من در سنین کودکی بود و خوشبختانه هیچگاه قطعه موردنظر را نشنیده است تا برای همیشه از من ناامید شود.
2. از تمام مراجع عظام و بزرگان دینی کشورم که میدانم از مدتی پیش توسط عدهای از غرضورزان CD بنده به سمع و نظرشان رسیده است و خاطرشان را آزرده کرده است.
3. رسمیترین عذرخواهی من از تمام ملت مسلمان، بهویژه در کشور عزیزم ایران میباشد. “
نامجو سپس خطاب به برادر سلیمی، قاری قرآن، مینویسد و میکوشد تا با استدلالهای گوناگون “بیگناهی“ خود را نشان دهد.
ندامتنامه نامجو واکنشهایی انتقادآمیز را برانگیخت؛ برخی از هنرمندانی که به خاطر نداشتن اجازه ادامه کار خلاق در ایران هم اکنون در تبعید به سر میبرند، در این زمینه نوشتند. از جمله محمد جلالی، متخلص به م. سحر، شاعر، نقاش و بازیگر تئاتر، مقیم فرانسه. محمد جلالی یک سال پیش در مقالهای با عنوان "نامجو نامی که باید به خاطر سپرد و صدایی که باید شنید" نامجو را هنرمندی چند وجهی و صاحب فکر خوانده بود که “وجوه گوناگون استعداد وتوانایی خود را سخاوتمندانه و عاشقانه به موسیقی خود تقدیم می کند تا حاصلی آراسته، زیبا، نو، شوخ و درغالب موارد دل انگیز و شنیدنی به شنوندگان خود ارمغان کند“ وی در همان جا گفته بود که “نامجو بالقوه ازآن پدیده های شگفت انگیزی ست که مثل "گل هایی که درجهنم می رویند"، متأسفانه در کشور ما ازسرِاتفاق و به شکلی غافلگیر کننده پیدا می شوند. این هنرمند خودساختۀ خراسانی اگر ازانواع ِ مخاطرات ـ که با هزار دریغ و درد، جامعهء ایران مولّد و بازتولید کنندهء آنهاست ـ برَهد و چند سالی دوام بیاورد، موسیقی نو ومعاصر کشور ما را در میان مردم جهان ـ به ویژه درمیان جوانان مغرب زمین ـ از موقعیت و جایگاه بایسته و زیبایی برخوردار خواهد ساخت.“
آسیبپذیری هنرمندان و اندیشمندان ایران
به نظر میرسد که مخاطراتی که م. سحر از آن سخن گفت، سرانجام دامنگیر محسن نامجو شد. محمد جلالی در مصاحبه با دویچه وله از نظام و سیاستی سخن گفت که هنرمندان و اندیشمندان ایران را از سوی جاهلان و زورگویان آسیبپذیر میسازد. وی گفت:
“متاسفانه یکی از شیوههای خیلی خطرناک و ویرانگری که به طور حسابشده و برنامهریزی شده، توسط باصطلاح دستگاه عدالت اسلامی حکومت جاری اعمال میشود، عبارت از این است که عوامالناس را در برابر نیروی آفرینشگر و خلاقه هنرمندان و اهل فکر و اندیشه قرار بدهند. در چنین موقعیتی است که به هر کسی، هر عوامالناسی حق داده میشود که به عنوان شاکی خصوصی از هر هنرمند و آفرینشگری، چه نویسنده باشد، چه شاعر، فیلمساز، نقاش یا موسیقیدان باشد، به دستگاه عدالت کشور شکایت بکند و بهانه به دست سرکوبگران حکومتی بدهد که زور و تهدید و فشار را بر اهل اندیشه و قلم و هنر اعمال بکند، آن هم در لباس عدالت و دادخواهی. میدانیم که در چنین صورتی سنگ هم روی سنگ بند نمیشود، برای اینکه هر آدم جاهلی حتی تشویق میشود که از هر هنرمند و آفرینشگری در هر زمینهای طلبکار باشد، چون حاصل هنری و اثر این هنرمند به مذاقش سازگار نیامده است. متاسفانه این یک روش سرکوب است که در ایران اعمال میشود و قصدش تحمیل خودسانسوری به اهل هنر و خلاقیت و فکر است. میبینیم که با چنین بهانهای هنرمندان و اندیشمندان را به زندان میاندازند و وثیقههای چند میلیونی بر آنها میبندند و از این طریق نه تنها خود هنرمند یا نویسنده را، بلکه خانواده او را هم به گروگان میگیرند. این چیزی نیست، به جز تعرض به وجدان انسان آفرینشگر، که بسیار برنامه ضدانسانی و تزویرگرانه و ضدفرهنگی است و هدف آن تهدید اهل فکر و تحمیل خودسانسوری بر جامعه است.“
قلع و قمع شخصیتی افراد
همچنین شاهین نجفی، ترانهساز و خواننده ترانههای اجتماعی-سیاسی که خود سه سالی است در آلمان به سر میبرد، نسبت به ورود نظام حکومتی ایران به مرحلهای جدید در مبارزه با هنرمندان نوآور هشدار داد که در آن هدف “قلع و قمع شخصیتی افراد“ است. نجفی از محسن نامجو به عنوان یکی از قربانیان این سیاست نام برد و افزود: “با این ندامتنامهای که آقای نامجو، جبرا یا به هر صورتی، نوشته است، از یک طرف سیستم داخل ایران را تایید کرده و از طرف دیگر به صورت ضمنی به تمام مخالفان جمهوری اسلامی و نظام داخل ایران توهین کرده است. چه این دیدگاه خود آقای نامجو باشد، چه به او تحمیل شده باشد، بسیار حرکت وقیحانهای است. چون ایشان در این نامه تمام مخالفان این سیستم را که در آن فضا نفس نمیکشند و نخواستهاند که نفس بکشند و تاییدگر آن سیستم نبودهاند را بیبته خوانده است. من، به عنوان هنرمند، فقط میتوانم اظهار تاسف بکنم، چه ایشان جبرا این کار را کرده باشد، چه اعتقاد داشته باشد به آن چیزی که نوشته است.“
محمد جلالی نیز گفت که انتظار جامعه فرهنگی ایرانیان این بوده که محسن نامجو از هنر و حقوق خود دفاع کند. وی در این باره گفت: “این دوست ما در خارج به سر میبرد و دانشجو است خوشبختانه و تهدید عاجلی در برابرش نبوده است و این حداقل انتظار از هنرمندان هست که از حقوق و آزادی خودشان دفاع بکنند و نگذارند که به گوهر وجودی و به وجدان آنها این گونه تعرض بشود و دفاع از شخصیت فرهنگی و وجود هنری نامجو در واقع دفاع از هنر و فرهنگ است و مطمئن باشد که با ایستادگی ایشان، همه هنرمندان و اهل اندیشه با ایشان همراه هستند، چون در واقع دفاع ایشان از خودشان دفاع از هنر است و دفاع از فرهنگ و نیز ایستادگی در برابر سانسور و سرکوب.“
کنسرت در آمریکا
با وجود همه فشــارهایی که در چند هفته اخیر بر محسن نامجـــو وارد آمده، او در روز شنبـــه (۲۴ شهریور / ۱۳ سپتامبر) نخستین کنسرت خود را در امریکا اجرا کرد. آنچه در مورد محسن نامجو پیش آمد، به نظر میرسد که هنوز چندان قابل هضم نیست. آیا همیشه فاصله بدعت، که لازمهی آن شجاعت است، تا ندامت اینقدر کوتاه بوده است؟