ادامه خشونت در حومه پاریس <br>(نظرات دو ایرانی مقیم فرانسه)
۱۳۸۴ آبان ۱۴, شنبهشرارهای كه نه شب پيش در حومه پاريس و در محلات فقير نشين در ميان جوانان عاصى افتاد، حال مبدل به آتشى شده كه مهارش درايت و برنامه مىخواهد. پنجشنبه گذشته بود كه در منطقهی "كليشى سوبوا" واقع در حومه پاريس، دو جوان خارجى از ترس تعقيب پليس، خود را در محفظه برق فشار قوى پنهان كرده و دچار برق گرفتگی شدند. مرگ آنها شورشى را در ميان جوانان عاصى كليشى سوبوا دامن زد که در روزهاى بعد گسترش يافت و اينك از حومه پاريس به حومه مارسى كشيده شده است.
محلات آشوبزده، مردمى فقير و مهاجر دارند كه نرخ بيكارى در آنها بسيار بالاست. مهاجرانى كه عموما اهل مستعمرههاى سابق فرانسه در شمال آفريقا هستند و از دهه ٦٠ ميلادى در اين محلهها اسكان داده شدهاند. آقاى على كشتگر از جمله صاحبنظران ايرانى ساكن پاريس در باره جوانان اين محلات و آتشى كه روشن شده میگويد:
"الان در فرانسه روز به روز جوانان حاشيه شهرهاى بزرگ نوميدتر میشوند. در فرانسه بيكارى و فقر رو به افزايش است و فشار سياستهاى دولت راستگراى فرانسه در جهت كاهش ماليات از ثروتها و سرمايههاى بزرگ، عملا روى لايههاى كم در آمد است. اين علت اصلى است. البته كار بسيار ماجراجويانهی وزير كشور فرانسه كه چندين بار رفت جلوى تلويزيون و با سخنان خود جوانان را تحريك كرد هم خیلی تاثیر داشت. او آتشى روشن كرد كه معلوم نيست كى خاموش شود. ايشان به جوانان كلمهای گفت که معنای پسماندههای اجتماعی میدهد و گفت من قول میدهم كه حساب اينها را برسم. در واقع شيوه حرف زدن ايشان شيوه حرف زدن يك وزير كشور آن هم براى كشوری كه جمهورى و دمکراتیک است، نبود."
بيكارى ممتد در فرانسه به ويژه ميان جوانان و مهاجران ، منجر به حركتهای افراطى، اعمال خشونتآميز، تشكيل باندهاى تبهكار، بىخانمانى و بىسرپناهى و اعتياد به مواد مخدر شده است. اينك نه شب است كه حاشيه پاريس در آتش عصيان كور اين جوانان میسوزد. بسيارى بيشترين علت را در دامن زدن اين عصبانيت، سخنان تحقير آميز و موضع نيكلا سركوزى وزير كشور فرانسه میدانند. آقاى اميرخسروى ديگر صاحبنظر ايرانى مقيم پاريس میگويد:
”وزير كشور آمد با تغيّر و با كلمات خيلى تحقيرآميزى در مورد اين جوانها حرف زد كه واماندهها و پسماندههاى جامعهاند و اين خيلی عصبانيت ايجاد كرد. البته كار عصيانىها هم غيرقابل دفاع است. اتوبوسها را آتش میزنند، ماشينهاى معمولى را آتش میزنند. اتوبوسى كه حامل زن و پچه و كودك بوده بنزين ريختند و آتش زدند كه خوشبختانه به سرعت مردم را پياده كردند. اين كارها هيچ توجيه عقلى و سياسى ندارد.“
بايد گفت به استثناى دولت سوسياليست ”ژوسپن“ كه از سال ۹۷ تا ۲۰۰۲ در فرانسه روى كار بود، فرانسه هيچ طرحى براى حل مشكلات نسل سوم مهاجران ارائه نداده است. ژاك شيراك در سال ۹۵ با اين وعده رييس جمهور شد كه گفت بر شكاف اجتماعى غلبه میكند، حال آن كه از آن روز تا بحال شكافهاى اجتماعى در اين كشور عميقتر شدهاند. سركوزى وزير كشور فرانسه كه خود فرزند يك مهاجر است و قصد دارد در سال ۲۰۰۷ هم كانديد رياست جمهورى شود، با تهديد و خشونت میخواست بحران را مهار كند ، اما اكنون موقعيت خودش تضعيف و به خطر افتاده است ، چنانكه در ميان كابينه فرانسه اختلاف افتاده كه وزير كشور بماند يا برود. آقاى كشتگر در همين زمينه مىافزايد:
”بحث در همه جاى فرانسه الان بسيار داغ است اما شورش فقط در حومه پاريس است که از جمعه شب به حومه مارسى هم كشيده شده و همه ابراز نگرانى میكنند که اگر گسترش پيدا كند معلوم نيست چه میشود. من فكر میكنم در ميان كابينه راستگراى فرانسه هم اختلاف افتاده و بر سر اينكه وزير كشور بماند با برود بحث است. عدهای معتقدند بايست هر چه قاطعتر برخورد كرد. با دستگيرىهاى شديدتر و از طريق قاطعيت موضوع را حل كرد. دولت سوسياليست فرانسه قبلاً پليسهايى را كه با جوانها و مردم از طريق رابطه دوستانه حرف میزدند يا از طريق كارهاى سوسيال با مردم ارتباط برقرار میكردند، گذاشته بود و دولت جدید اينها را حذف كرده و فقط از طريق سركوب میخواهد مشكلات را حل كند. اين سياست در حال حاضر در فرانسه زير سئوال است و تمام روزنامهنگاران فرانسوى الان اين را به بحث و نقد گذاشتهاند.“
برخى با نگاه يا تعبيرى شتابزده از سال ٦٨ ديگرى در فرانسه سخن میگويند. همان سالی كه جنبش دانشجويى فرانسه خيابانها را بست، خواستار سرنگونى دوگل شد و ماه مهای تاريخى را رقم زد. آيا درگيرى با پليس يا آتش زدن اتوبوسها و تخريب كور اموال عمومى را میتوان حركتى اجتماعى دانست؟ با چه هدف و با چه برنامهاى؟
علی کشتگر این قیاس را بی مناسبت میداند و در توضیح می گوید:
"اين تنها يك حركت عصبى جوانان نوميد و فقير حاشيههاى پاريس است كه ايده مشخصى هم ندارند كه چه میخواهند. فقط چون ناراحت اند وبا سركوزى مخالفاند که او به آنها توهين كرده و میخواهند از او انتقام بگيرند، میگويند بازى سرخپوستها و كابوىها راه انداختهاند. يعنى پليس كابوى است و آنها سرخپوست كه آتش میزنند و همه چيز را خراب میكنند. يك چنين بازىای شروع شده كه هر شب از ساعت ده و نيم يا يازده به راه می افتد، دو سه ساعت طول میكشد و هر بار چند صد نفر دستگير میشوند. اما اين جنبشى نيست كه آيندهای داشته باشد و تنها اعتراض جوانان نوميد و سرخورده و بيكار است.“