آمار بالاى بيسوادى و شمار اندك كتابخوانان در مصر
۱۳۸۴ بهمن ۱۵, شنبهد دليل آن چيست؟ چيزى نيست غير از آمار بالای بیسوادی در این کشور. .
هر چند در مصر مدتهاست رفتن به مدرسه، وظيفهای قانونى است، با اينهمه بيسوادى مشكلى بسيار گسترده در اين كشور است. مسئولان مصری قرار گذاشتهاند تا سال ۲۰۱۵ به هدف اجباری شدن دبستان براى كليه كودكان مصرى جامه عمل بپوشانند. اما آيا اين هدف قابل وصول است؟ اصلا شرايطى كه موجب میشود مصر بعنوان مهد تمدن و فرهنگ عربى، با چنين آمار وسيعى از بيسوادى مواجه باشد، چيست؟
آمار چنيناند: يك سوم مردان و نيمى از زنان مصرى قادر به خواندن و نوشتن نيستند. طبق برنامه اصلاحات در نظام آموزشى مصر كه تحت رياست خانم سوزان مبارك، همسر حسنى مبارك رييس جمهور اين كشور اداره میشود، قرار است با بيسوادى در مصر مبارزه شود اما امکانات بسیار اندک اند.
دولت مصر در سال ۸۱ ميلادى، قانون عمومى بودن مدرسه براى كودكان بين شش تا دوازده ساله را تصويب كرد. طبق اين قانون بچههاى شش الى دوازده ساله موظفاند به مدرسه رفته، خواندن، نوشتن و جمع و تفريق را فرابگيرند. با اين همه بايد گفت غالب مدارس اين كشور، از امكانات كافى و اوليه تشكيل كلاس بهرهمند نيستند. بسيارى بچهها حتى كتاب درسى ندارند و در كلاسها گاه تنها يك تخته سياه از كل لوازم مورد نياز يك كلاس درس وجود دارد.
آموزش براى فرزندان خانوادههاى فقير و ثروتمند كاملا متفاوت است. در حالى كه در مدارس دولتى و شهرستانها ، بچهها در هم میلولند و جا براى نشستن ندارند و آموزگاران شان هم هيچگونه دورهای نديده و علاقه و انگيزهای به تدريس ندارند، وضع در مدرسههاى شهريهای قاهره و اسكندريه فرق میكند. در اين مدارس حتى برخى معلمها از خارج میآيند. اما آموزگاران در مدارس دولتى با صحنه كلاسهاى مملو از شاگرد با اختلاف سنى زياد مواجهند كه توانشان را براى آموختن به شاگردان به شدت كاهش میدهد.
پيتر ورتسر معلمى كه پنج سال مدير مدرسه آلمانى قاهره بوده در همين زمينه میگويد:
”درآمد معلمان مصرى بسيار كم است و كفاف زندگىشان را نمیدهد. در بعضى كلاسها تا ۸۰ دانش آموز نشستهاند. معلم نمیتواند به آنها رسيدگى كند. تنها در مدارس خصوصى قاهره است كه میتوان چيزى آموخت.“
اما براى اكثر والدين مصرى فرستادن بچهها به مدارس ملی امكانپذير نيست. مدارس خصوصى آمريكايی يا انگليسى هم سالانه گاه تا ۲۰ هزار دلار شهريه طلب میكنند. ورنر روشه، يك آلمانى ديگر كه ۷ سال است در دبيرستان آلمانى پروتستانى در قاهره تدريس میكند میگويد مدارس خصوصى در اين شهر ظرف سالهاى گذشته رو به افزايش بودهاند. علت چه میتواند باشد؟
روشه: ”اين يك سرمايهگذارى و يك نوع كسب براى كسانى شده كه میخواهد هم آموزش بدهند و هم پول درآورند. اما اين تنها به درد بچههاى خانوادههاى متوسط و بالاى متوسط میخورد. فرزندان خانوادههاى كارگر و كم درآمد چه بايد بكنند. آيا جز اين است كه آنها به اين ترتيب بيسواد میمانند؟“
دولت مصر اينك دست به اقدامهاى همه جانبهای براى مقابله با بيسوادى زده از جمله اينكه سربازان و دانشجويان و كارمندان دولت، بايد به آموزگاران در امر تدريس كمك كنند. اما اين كافى نيست. يك پدر مصرى بنام شريف القندى میگويد مشكل اصلى اينست كه ما فضاى آموزشى كافى در كشور نداريم.
القندى: ” بايد مدرسههاى زيادى در شهرهاى ديگر و نه فقط در قاهره كه پانزده ميليون جمعيت دارد، بسازند. شهرهاى جديدالتاسيس كه در بيست سال گذشته ساخته شدهاند، به كلى فاقد امكانات آموزشی هستند. در غير اينصورت بچهها بيسواد میمانند“.
در بسيارى مناطق مصر سوادآموزى در مساجد انجام میگيرد چرا كه كلاس كافى در مدرسهها نيست يا اگر هم باشد براى انبوه بچهها كوچك و تنگ است. از ديگر تدابير دولت، بالا بردن سطح آموزش آموزگاران است. براى همين قرار شده دورههايى در دانشگاهها براى معلمها جهت آموزش مجدد آنها برقرار شود. آموزگاران بايد بتوانند دانش بچهها را ارتقاء دهند. به آنها بياموزند تا مستقلا فكر كنند، خلاق بار بيايند و از همه مهمتر مسير شغل درستى را كه در آينده میخواهند داشته باشند، پيدا كنند. دولت مصر ضمنا ترتيب تغييرات لازم در متون كتابهاى درسى را داده تا مطابق نيازها و واقعيات روز جامعه باشند. دولت مصر علاوه بر اين تلاش میكند دانشآموزانی را كه درس خود را در مدارس خصوصى تمام كردهاند به ادامه زندگى در شهر خود ترغيب كند تا آنها هم نسل ديگرى در همان شهر را آموزش دهند.
* * *
به موضوع كتاب و فرهنگ كتابخوانى بازگرديم. روشن است كه سواد شرط لازم خواندن است اما شرط كافى، عادت كردن به كتاب و تشخيص ضرورت كتابخوانى است. ميل به خواندن كتاب را بايد از بچگى در خانواده يا مدرسه تقويت كرد. چنين سنتى در كشورهاى عربى و از جمله در مصر وجود ندارد. كتاب خواندن تنها معناى درس خواندن دارد و از سوى ديگر حمايتهاى كافى براى ايجاد كتابخانههاى عمومى و در اختيار گذاشتن كتاب به كسانى كه بضاعت خريد كتاب براى شخص خود را دارا نيستند، وجود ندارد. كتاب در يك كلام چيزى غيرضرورى يا لوكس محسوب میشود. البته نان، سرپناه يا كار مهمتر از همه چيز هستند اما نبايد فراموش كرد كه خودآگاهى، تفكر، اكتساف، اختراع، توليد فنى، ادبى، هنرى، فرهنگى زيرزمينههاى اصلىشان مطالعه و پيوند با جهان معرفت و كتاب است.
از سوى ديگر كودكان كشورهاى عربى نيز مانند ساير كشورهاى دنيا از اين عادت بىنصيب نماندهاند كه بيشتر اوقات فراغت خود را بجاى بازى، مطالعه يا گفتگو با ديگران پشت تلويزيونها بگذرانند. مثلا طبق آمار هر كودك مصرى در خانوادهای متوسط بيش از سه ساعت و نيم از وقت روزانه خود را پاى تلويزيون میگذراند. اين آمار در مورد خانوادههاى مرفهتر كه دسترسى به كامپيوتر نيز دارند همراه با وقت كشى پاى اينترنت هم هست.