1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

آلمان و مشكل پير شدن جامعه

۱۳۸۴ مهر ۱۶, شنبه

اگر هفتاد درصد مردم ايران سن‌شان زير ۳۰ سال است، از هر چهار آلمانى يكى سنى بيش از ۶۰ سال دارد. بسيارى از مردم اين كشور نگران پير شدن جامعه خود هستند و در مبارزات انتخاباتىچند هفته پيش، حتى صحبت از بارى بود كه سالمندان بر گردن جامعه نهاده اند.

https://p.dw.com/p/A7W1
هرمان دورنه مان، پيرترين مرد آلمان با ۱۱۰ سال سن
هرمان دورنه مان، پيرترين مرد آلمان با ۱۱۰ سال سنعکس: dpa

سازمان ملل متحد روز اول اكتبر را روز جهانى سالمندان تعيين كرده است. به همين جهت اين روزها در آلمان بحث بر سر اين كه جامعه با سالمندانش چگونه برخوردى بايد داشته باشد و چه راهكارهايى براى بهبود شرايط آنها در نظر گرفته شود، همچنان جريان دارد.

در مبارزات انتخاباتى شانزدهمين دوره مجلس نمايندگان آلمان، كه در روز هجدهم سپتامبر (بيست و هفتم شهريور ماه) سال جارى برگزار شد، موضوع هاى بسيارى مطرح شدند كه به گونه اى با موقعيت سالمندان جامعه مربوط مى شد.

بيشتر اين موضوع ها به يك نكته ى عميق‌تر مى پرداخت و آن اين بود: سالمندان در روند توليد شركتى ندارند و از درآمد عمومى دولت زندگى مى كنند. و در چنين شرايطى با افزايش هر چه بيشتر سن آنها، خرجشان براى اقشار جوانترى كه در توليد نقش دارند، سنگين تر خواهد شد. سوالاتى ديگر: آيا دولت مى تواند همچنان مخارج سرسام آور بيمارستان ها، مراكز نگهدارى شبانه روزى سالمندان، آسايشگاه هاى مخصوص آنها، مراكز توانبخشى و هزينه هاى افرادى كه در اين مراكز كار مى كنند را بپردازد؟

همه ى اين سوالات نشان مى دهند كه در آلمان بسيارند شمار كسانى كه به افزيش رشد جمعيت سالمندان كشورشان به عنوان خطرى براى جامعه مى نگرند و بر اين نظرند كه هر چه تعدا د افراد مسن در جامعه افزايش يابد، جوانان بايد بخش بيشترى از درآمد خود را به عنوان ماليات هاى مستقيم و غير مستقيم براى نگهدارى آنها اختصاص دهند. اين سوالات در حالى مطرح مى شوند كه هيچ يك از احزاب بزرگ اين كشور جواب مشخص، دقيق و قابل قبولى براى اين معضل اجتماعى ندارد.

مسئله ى سن و روند پيرتر شدن جوامع بشرى امري‌ست جهاني. اگر سن متوسط انسان‌ها در سال ۱۹۵۰ ميلادي، فقط ۴۶ سال بود، امروزه اين سن به ۶۶ سال رسيده است. بخش جمعيت شناسى سازمان ملل متحد در آمارهاى اخيرش يادآور مى شود كه امروزه در سطح جهان از هر ده نفر، يكى بيش از ۶۰ سال سن دارد. بر مبناى همين آمار ، در سال ۲۰۵۰ ميلادي، يك پنجم مردم جهان بالاى ۶۰ سال خواهند داشت و در اين سال، نيمى از جمعيت سالمند جهان در شهرها زندگى خواهند كرد. گفتنى ست كه اين آمارها فقط مختص كشورهاى صنعتى پيشرفته نيست. اين روند در بعضى از كشورهاى در حال توسعه شدت بيشترى را نشان مى دهد.

آن چه در اين آمارها جلب توجه بسيار مى كند برخورد مثبت تر مردم كشورهاى در حال توسعه، نسبت به روند پيرتر شدن جامعه‌شان است. مسئوليت پذيرى افراد مسن در اين جوامع، مثلا در زمينه نگهدارى از نوه‌ها و نتيجه‌هاى خود، يكى از نمونه هاى بارزى ست كه در كشورهاى صنعتى كمتر ديده مى شود. بايد خاطر نشان كرد كه در جوامع صنعتى ِ پيشرفته اى چون آلمان، توانايى ها، تجارب و موقعيت هاى افراد مسن دست كم گرفته مى شود و آنها در بسيارى موارد چون بارى هستند بر دوش نسل جوان جامعه. آنها در واقع از اجتماع طرد شده اند و اين در حالى ست كه بسيارى از افراد مسن در دوران بازنشستگى آماده اند تا تجارب چندين ساله خود را به گونه اى در اختيار نسل جوان‌تر قرار دهند.

در اين كشور كه تأمين اجتماعى در دوران پيرى يكى از اركان سياسى كشور است، حدود ٢٥ درصد جمعيت، از افراد ٦٠ ساله يا مسن‌تر تشكيل مي‌شود و بر طبق آمار در سال ٢٠٥٠ ميلادى اين رقم به ٣٦ درصد خواهد رسيد. تعداد افراد بسيار پير نيز هم‌چنان رو به افزايش است، در آيندۀ نزديك داشتن سنى بالاى ٨٠ سال نه استثنا، بلكه قاعده خواهد بود. در آلمان سن متوسط مردان ۷۹ سال و سن متوسط زنان پنج سال بيشتر ، يعنى ۸۴ سال است.

اما انتقاد به پيرتر شدن جامعه و سرنوشت جامعه ى آلمان با در نظر گرفتن اين روند در آينده، اگرچه مورد بررسى احزاب و گروه هاى بسيارى قرار گرفته، اما هنوز راهكار مشخص و دقيقى براى اين معضل مشخص نشده است. بسيارند افرادى كه در آلمان سالمندان را براى نسل جوان اجتماع غير قابل تحمل مى دانند و و دليل مى آورند كه در آينده با افزايش شمار سالمندانى كه كه از عرصه ى چرخه ى توليد خارج مى شوند، به تدريج ميزان افرادى كه بايد كار كنند و خرج سالمندان را با پرداخت ماليات هاى شان بپردازند كمتر و كمتر مى شود و ضرورتا فشار مالى به آنها دائما افزايش مى يابد.

اما در آلمان شمار كسانى كه حامى سالمندان‌اند كم نيستند. آنها دليل مى آورند كه حتى اگر مسئله ى مالى نيز به عنوان فاكتور تعيين كننده مورد بررسى قرار گيرد، سالمندان امروز در طول زندگى خود، به شدت كار كرده اند و شرايط كاري‌شان نيز بسيار سخت تر از نسل جوانان امروز بوده، زيرا آنها دوران پس از جنگ جهانى دوم را تجربه كرده اند، دورانى كه از اين كشور جز ويرانه اى باقى نمانده بود و همين سالمندان امروزى بوده اند كه آلمان را تا به اين حد پيشرفت و افتخار صنعتى رسانده اند و مهم‌تر اين كه آنها كه با كوشش دائمى

خود مال و منالى اندوخته اند و اين سرمايه آنها چه در دوران بازنشستگى و چه بعد از مرگ آنها به بازماندگان جوان‌شان به ارث مى رسد.

پس سالمندان از نظر مالى نيز كمكى براى نسل جوان هستند، نه بارى بر دوش‌شان. اين در حالى ست كه كم نيستند سالمندانى كه با كمك هاى مالى خود فرزندان و نوه هاى خود را يارى مى رسانند. تحقيقات به دست آمده در آلمان نشاندهنده ى آن است كه سالمندان اين كشور قشرى ثروتمند در جامعه ى آلمان محسوب مى شوند.

پرفسور آندرآس كروزه، كه سال‌هاست مسائل سالمندان را در آلمان بررسى مى كند، در اين مورد مى گويد:

”ما در جامعه شاهد روند جارى شدن كمك هاى مالى اى هستيم كه از طرف نسل سالمند به نسل جوانتر در جريان است. در ضمن بايد بگويم كه نسل سالمند ما در حال حاضر از چنان بنيه مالى پر قدرتى برخوردار است كه در تاريخ آلمان سابقه نداشته. حتى بسيارى از جامعه شناسان بر اين باورند كه در آينده هم نسل سالمندى را نمى توان يافت كه در رابطه با وضعيت مالى مناسب شان، با نسل كنونى قابل مقايسه باشد. درصد بالايى از سالمندان كنونى آلمان صاحب خانه شخصى اند، ذخيره مالى نستا بالايى دارند و به همين جهت در شرايطى هستند كه مى توانند به كمك نسل جوان‌تر نيز بيايند.”

سالمندان اين امكان را نيز دارند تا تجربيات گرانبهاى دوران زندگى كارى خود را در اختيار جوانترها قرار دهند و به كمك آنها و در اين راستا به كمك اجتماع بيايند. طرح هاى دولتى و غير دولتى متفاوتى در سراسر آلمان در جريان است تا هر چه بيشتر از تجربيات سالمندان استفاده شود.

اما نكته اى كه مهم تر از برخورد مالي‌ست، برخورد انسانى با سالمندان است. آنها اگرچه چندان نيازى به كمك مالى جوان‌ترها ندارند، اما به مراقبت هاى انسانى وابسته اند و محيطى مى طلبند كه در آن چون گذشته، مورد احترام قرار گيرند و شئونات انسانى در موردشان رعايت شود.