آلمانیها از دید آمریکاییها و برعکس!
۱۳۸۶ اردیبهشت ۲۰, پنجشنبهدر آلمان شما را چگونه پذیرفتند؟
لیندا شولته زاسه: با شادی و مهماننوازی تمام و با شعارهایی مثل "SS = US" که روی دیوار غذاخوری دانشگاه نوشته شده بود. این شعار خیلی رویم تاثیر گذاشت. فکر کردم: حتما منظورشان من نیستم. این تفاوت بین برخوردی که آلمانیها با من به عنوان فرد کردند و برخوردی که به مثابه یک آمریکایی با من داشتند، هنوز هم در رابطه من با آنها اثر گذاشته است.
ایون هام: به عنوان آلمانی در آمریکا از من خوب استقبال شد. آمریکاییهایی که در آلمان بودند، از غذای آلمانی و تمیزی و نظم آلمانی خیلی تعریف میکردند. من بعضی اوقات متعجب بودم که خیلی از جوانان آمریکایی، آلمانی یاد میگرفتند. حتی در نواحیای که من اصلا فکرش را هم نمیکردم، مثلا در نیو مکزیکو!
ـ آیا آلمانیها و آمریکاییها برای برقراری ارتباط با دیگران شیوههای متفاوتی دارند؟
لینداشولته زاسه: بله. خیلی. مثلا این فرهنگ سلام رساندن به دیگرانی که اصلا در گفتگو حضور ندارند. در این رابطه اصلا مهم نیست که آدم طرف را میشناسد یا نه! آلمانیها این مورد را "سلام رسانی به ناآشنایان" میگویند.
با همین سلام، مسئله این که طرف گفتگو را "تو" یا "شما" خطاب کنیم، هم باعث مشکلات پیچیدهای میشود. خارجیها با این پرسشها روبرو میشوند که حالا چه کسی صلاحیت دارد، پیشنهاد "تو" یا "شما" گفتن را بکند؟ بعد فکر میکند، تا کی موفق میشوم بدون ضمیر دوم شخص (تو) به گفتگو ادامه بدهم، بدون آن که وقتی مطمئن نیستم، آبرویم نرود! آمریکایی ها خود را در ردیف بچهها، حیوانات خانگی و مستخدمین قرار میدهند، وقتی قرار است مورد مخاطب واقع شوند. بدیهی است که باید آنها را با اسم کوچک خطاب کرد. به تو فورا لیندا یا دیوید میگویند. ولی البته، لطفا خیال نکن که طرف گفتگوی تو هم همینطور میخواهد والترود یا هارالد خطاب شود.
برای آمریکاییها، وقتی مانع سلامگویی و سلامرسانی از میان برداشته شد، تازه مسئله اصلی ظاهر میشود: آلمانیها در گفتگوهای کوتاه و گذرا چندان قوی نیستند. وای به وقتی که تو با آکادمسینهای آلمانی یا کسانی که تحصیلات سطح بالا دارند، سر و کار پیدا کنی! آن وقت باید گفتگو در باره کاندیداهای جایزه اسکار را به عنوان موضوع بحث فراموش کنی! به جای آن باید نام طرف گفتگویت را به جستجوگر اینترنتی گوگل بدهی و در محدودههای ویژه آنها به مطالعات عمیق بپردازی!
ایون هام: آمریکاییها واقعا طور دیگری ارتباط برقرار میکنند. آنها اغلب آلمانیها را، مردمی با روحیهی "قاضی مآبانه" میشناسند. چون آلمانیها دائم در حال قضاوت کردن و ابراز عقیده هستند، بدون ملاحظه حرف خود را رک و راست میزنند. این شیوه ارتباط گیری برای بسیاری از آمریکاییها غریبه و ناخوشآیند است و نمیدانند در برابر آن باید چه واکنشی نشان بدهند. از این رو "صداقت آلمانی" برایشان غیردوستانه و خشن است.
چه موضوعاتی تابو هستند؟
لیندا شولته زاسه: بلاهت دوبلاژ فیلم ها!
ایون هام: بستگی به این دارد که در کدام قسمت از آمریکا باشی. من در جاهایی از آمریکا که بسیاری از مسیحیهای بنیادگرا زندگی میکنند، از گفتگو درباره سکس و همجنسگرایی پرهیز میکنم. در ساحل شرقی آمریکا، حتی بچههای دو ساله هم باید مایو بپوشند. در غیر این صورت ممکن است به پلیس خبر بدهند. برهنه بودن مجاز نیست، حتی برای بچههای کوچک. هم چنین شیر دادن در ملا عام زننده است.
در پوشیدن لباس چه چیزهایی را باید رعایت کرد؟
لیندا شولته زاسه: هیچ چیز! آلمانیها حتی به من اجازه دادند که با مایو به سونای مختلط زنانه و مردانه بروم! چون میدانند که من به عنوان یک آمریکایی رابطهی طبیعیای با بدنم ندارم.
ایون هام: در آمریکا نظم لباسپوشیدن خیلی سخت تر از آلمان است. در ادارهها ولی کارمندان به لباس زمستانی و تابستانی در این فصول احتیاج ندارند! چون در تابستان دستگاه تهویهی مطبوع چنان سرد است که کارمندان از سرما یخ میزنند و در زمستان، اطاقها زیادی گرم است. در بحبوحهی تابستان، در گرمای ۳۵ درجه زنها باید جوراب نایلون بپوشند. در خیلی از دفاتر پوشیدن کفش باز ممنوع است. چون به نظرشان، سندل خیلی سکسی میآید! بیشتر دوستان زن آمریکایی من، زمستان و تابستان شلوار میپوشند، چون نمیخواهند جوراب نایلون به پا کنند.
برخی از خانمها در تابستان، چیزی شبیه کیسهی آب گرم همراه میآورند. چون اطاقها خیلی سردند. واقعا قصه نمیگویم! هر کسی می تواند چنین احساسی داشته باشد. چون بانکها یا سوپرها در تابستان مثل یخچال سردند. در زمستان ولی آدم خانمهایی را میبیند که کت ودامن تابستانی پوشیدهاند. در ساعات غیرکاری آمریکاییها شلوار کوتاه و بلوز سبک می پوشند و کفش ورزشی به پا میکنند.
مهمترین نکاتی که برای تاسیس یک شرکت در آلمان باید در نظر گرفت، کدامند؟
لیندا شولته زاسه: وقتی در بارهی سلامتی، مخصوصا گردش خون شریک احتمالیات پرسوجو کنی، حسابی میتوانی دلش را به دست آوری!
و وقتی آدم بخواهد در آمریکا وارد معاملهای بشود؟
ایون هام: رمز موفقیت در این است: "من میتوانم به همه چیز دست یابم، وقتی واقعا اراده کنم." در آمریکا آدم نباید به ضعفهایش اعتراف کند و باید همیشه اتکا به نفس قویای داشته باشد، حتی زمانی که گاهی این واقعیت نداشته باشد.
برای آمریکاییها در آلمان چه توصیههایی دارید؟
لیندا شولته زاسه: اول؛ از پیشداوریهای آلمانیها به سود خودت استفاده کن. مثلا اگر آنها فکر میکنند که تو به عنوان آمریکایی خنگ هستی، حسابی سعی کن همین تاثیر را رویشان بگذاری؛ البته وقتی کمی آلمانی بلدی، کمی جغرافیا سرت میشود و یا حتی وقتی میدانی که صدام باعث ۱۱ سپتامبر نبوده.
دوم؛ باید برایت واضح باشد که تو "آمریکایی" هستی و باقی میمانی. در نتیجه چاره دیگری نداری که از مزایای این "موقعیت ویژه" استفاده ببری!
چه توصیههایی برای آلمانیها در آمریکا دارید؟
ایون هام: همیشه به صف بایستید. اگر به اداره پست میروی یا منتظر اتوبوس هستی یا به مستراح عمومی میروی، مهم این است که همیشه صف را رعایت کنی!
در رستوران من میتوانم "دستورهای ویژه" بدهم، بدون این که به عنوان "مشتری پیچیده" (مثل آلمان) به حساب بیایم. یعنی خیلی عادی است که یک کاپوچینوی بدون کافئین با شیر بیچربی یا خشک با دارچین سفارش بدهی! (چیزی که در آلمان تقریبا غیرممکن است!)
از آن گذشته من میبایست به عنوان آلمانی به این رسم عادت میکردم که از توی بشقاب پلاستیکی و با قاشق و چنگال پلاستیکی غذا بخورم، حتی وقتی در خانه ای مهمان بودم. متاسفانه آمریکاییها زیاد به حفظ محیط زیست اهمیت نمیدهند و همه چیز باید خیلی راحت باشد.
لیندا شولته زاسه Linda Schulte-Sasse سالها در فرایبورگ وبوخوم و فرانکفورت تحصیل و کار کرده است. این پروفسور ادبیات آلمانی که در کالج ماکالستر مینسوتا Macalester College Minnesota تدریس میکند، در سال ۱۹۹۹ به عنوان استاد میهمان در دانشگاه بن مشغول به کار بود.
ایون هام Yvonne Hammاز سال ۱۹۸۸ در ساحل شرقی آمریکا، ابتدا در نیویورک و اکنون در واشنگتن زندگی میکند. او به عنوان مربی تربیتی رقص، از American University درجهی استادی گرفته است و در حال حاضر در Nova Community College به تدریس در رشتهی رقص مشغول است.
* این گفتگو که در مجله DAAD (موسسهی تبادلات دانشگاهی آلمان) منتشر شده، با اجازهی مسئولان این نشریه به فارسی برگردانده شده است.
مصاحبهگر: کاتیا شپروس Katja Spross
برگردان: امید