آشتیکنان دایی و کریمی • گفتوگو با ناصر ابراهیمی
۱۳۸۷ آبان ۷, سهشنبهدویچهوله: آقای ابراهیمی آنطور که به نظر میآید الان وقت آشتیکنان در فوتبال ملی کشورهاست. میشائیل بلاک دارد با آقای یواخیم لوو، سرمربی تیم ملی آلمان، مجددا آشتی میکند و عذرخواهی کرده بهخاطر رفتاری که انجام داده است. و همچنین در فوتبال ملی ایران هم علی کریمی و علی دایی پس از مدتها مجددا با همدیگر حرف زده و آشتی کردهاند. پیامد این آشتی آیا میتواند بازگشت فوری علی کریمی به تیم فوتبال ملی ایران باشد؟
ناصر ابراهیمی: بالاخره همانطور که الان شما گفتید، (قطعا) در کشورها گاهی اوقات چنین اتفاقهایی میافتد، اختلاف سلیقه میافتد میان بازیکنها و مربیها وکادرشان، چه در باشگاهها چه در سطح ملی. بههر صورت هست. گاهی اوقات یک چنین برنامههایی میشود که فکر نمیکنند در آینده امکان دارد که مثلا همان همبازیهای خودشان سرمربی تیم ملی بشوند. این است که در تیم ایران هم این مسئله رخ داده است. خب اینها همبازی بودند در جام جهانی و سالها در کنارهم بازی کردند و اختلافات کوچکی هم باهم داشتند. الان همه فکر میکنند که همان اختلافاتها تا الان کشیده شده. نه، فکر نمیکنم که چنین چیزی باشد. علی کریمی که مدتها در اروپا و در تیمهای بوندس لیگا توپ میزده، برای کشورهای عربی، دوباره برگشت به فوتبال ایران، خودش اظهار کرده که یک خستگی بخصوصی در بدنم هست، الان آمادگی کامل را ندارم در تیم ملی بازی بکنم. و در تمام مصاحبههایش اخیرا، که همین بازیای که جدیدا انجام داده، در مصاحبههایش همین را اعلام کرده و گفته است بین من و علی دایی هیچ چیزی نیست، ولی الان آمادگی ندارم در تیم ملی بازی بکنم. این است که بگذارید کمی وضعام بهتر بشود و بعد انشااله اگر فرصت شد در تیم ملی صددرصد افتخار میکنم که بازی بکنم.
علی کریمی چندی پیش با ارسال یک نامه رسمی به فدراسیون فوتبال ایران، خداحافظیاش را از تیم ملی اعلام کرد! آیا به نظر شما این مسئله دیگر الان منتفی شده است؟
- این دور از دسترس نیست، کریم باقری در بهترین شرایط حدود چهار سال پیش خودش را از تیم ملی کنار کشید. در صورتی که در همان زمان خیلیها او را میخواستند. برانکو میخواست، بلازویچ میخواست. خیلیها میخواستنش و حتی این اواخر که قلعهنویی و خود بنده، ایشان سرمربی بودند و من مشاور تیم ملی بودم و کریم باقری بازیکن خود من بوده و اولین کسی که در تیم ملی دعوتش کرده من بودم، با او تماس گرفتم که بیاید در تیم ملی بازی کند. ایشان هم همان حرف را زد. گفت، من آمادگی برای تیم ملی ندارم. در صورتی که الان در سن سیوشش سالگی درحال حاضر بهترین بازیکن فوتبال ایران، چه از نظر فنی چه از نظر اخلاقی است. الان علی دایی هم با ایشان در حال مذاکره است. در حال صحبت کردن است که کریم باقری بیاید بازی کند. حالا، همین حالت با علی کریمی پیش آمده. باید فرصت داد. و صد در صد همانطور که شما گفتید بالاک با مربی آلمان، او هم صددرصد چند وقت دیگر به تیم ملی برخواهد گشت. چون باعث افتخارش است، و باعث پیشرفت در کارش است. به هرصورت علی کریمی سنی ندارد. بیست و هفت سال یا بیست و هشت سال بیشتر نیست. و حالا حالاها میتواند فوتبال بازی کند و در تیم ملی باشد. باید بهشان فرصت داد.
آقای ابراهیمی برای این که این پرانتزی که باز کردیم در اینجا ببندیم، یک پرسش آخر باید بکنیم و آن هم این است که چرا این نوع کدورتها در فوتبال ملی ایران خیلی زیاد دیده میشود؟ به محض اینکه یک بازیکن جهانی میشود، محبوب میشود و در سطح فوقالعاده بالایی قرار میگیرد، یک نوع نیروهای بزرگی هستند که میخواهند این افتخار ملی را مجددا دوباره بیاورندش پایین و با ناکامی روبهروش کنند. چرا فوتبال ایران دچار چنین دردسرهایی همیشه میشود؟
- ببینید، من نمیگویم که اختلاف نیست. اینها در جام جهانی با همدیگر اختلاف کوچکی پیدا کردند. ولی الان میگویم که هیچ ربطی به آن ندارد. چون آن در زمان بازیگریشان بوده و الان دو سه سال از آن مسئله میگذرد. و بعد، خب اینها هم زیاد با هم تماسی نداشتند. و چون مرتبهی اول... شاید هم این باشد، مرتبهی اول که دعوت کردند اعضای تیم ملی را، علی کریمی را دعوت نکردند و گفتند ایشان آمادگی لازم را ندارد، امکان دارد که به علی کریمی برخورده باشد. حالا او هم میگوید که خب حالا به من فرصت بدهید که من آمادهتر بشوم و من افتخار میکنم که بتوانم در تیم ملی بازی بکنم. از این اتفاقات هست، حتا در کشورآلمان یا کشورهای دیگر هم از این اتفاقات میافتد که بازیکنی که آماده است مثل زیدان. شما میدانید زیدان میتواند بازهم فوتبال بازی بکند، چهار سال. ولی خیلی راحت کشید کنار. حتا در تیم ملی فرانسه هم خواستنش، ولی خب بازی نکرد. بنابراین گاهی اوقات قهرمانان به این فکرند که تا وقتی قهرمان هستند و تا جایی که کنارشان نگذاشتند، کنار بروند تا پرافتخار بمانند. گاهی اوقات قهرمانها و ورزشکارها با این فکر میروند جلو که بگذارید ما همیشه قهرمان بمانیم و طوری نشود که به «هو» کشیده بشود یا برکناری انجام بشود.
در مورد کریم باقری هم صحبت کردید آقای ابراهیمی. تولد مجدد این فوتبالیست با استعداد ایران را در این سن و سال چهطور میشود توضیح داد؟
- من در زندگی واقعی کریم باقری، از پیش از ازدواجش تا پس از آن و همینطور در حال حاضر هستم. این بازیکن بسیار خوب زندگی میکند. خیلی خوب زندگی میکند و از همه نظر اصول رعایت بدنیاش را اجرا میکند. حتا در مسایل جنسیاش، در مسایل خورد و خوراکش، در مسایل تمرینش. خیلی خوش تمرین است. این است که وقتی یک بازیکنی این کارها را بکند، میتواند حتا تا چهلسالگی هم بازی بکند و ما داشتیم در ایران: قاسمپور داشتیم، علی پروین داشتیم که تا چهل سالگی بازی کردند؛ دینوزوف در ایتالیا بوده. میتوانستند و میتوانند بازی کنند. کریم باقری هم یکی از آن افرادیست که تمام مسایل جانبی یک بازیکن حرفهای را، که پیشه گرفته، دارد اجرا میکند و سی و شش سالگی سنی نیست به نظر من که ما تا بازیکن به سی میرسد بگوییم پیر شده! در صورتی که نه، بازیکن تا چهلسالگی میتواند فوتبال بازی بکند، در صورتی که همین شرایط کریم باقری را انجام بدهد. کریم باقری یکی از آنهاست که حتا خوشاخلاقترین و کم اخطارترین بازیکن ایران حساب میشود.
پاشنه آشیلی که الان در فوتبال ملی، در تیم ملی فوتبال ایران دیده میشود وضعیت خط حمله است پس از کناررفتن علی دایی و هم چنین مصدومیتهای پیدرپی وحید هاشمیان، یک خلاء در خط حمله وجود دارد. آیندهی کوتاه یا درازمدت خط حملهی تیم ملی را چطور میبینید و آیا بازگشت آرش برهانی، که الان دارد به دوران اوج خودش دوباره نزدیک میشود، میتواند یک نکتهی امیدوارکنندهیی باشد؟
- ببینید، فوتبال مثل آوازهخوان میماند. میگویم آوازهخوان نه آواز. هیچ مربی نمیتواند بگوید من الان میخواهم یک علی دایی بسازم. یا مثلا در مورد آرژانتین بگویم که آرژانتین بعد از مارادونا نتوانست مارادونای دیگری بسازد، اینها ذات خداییست. یعنی در وجود یک شخصی، یک گلزن بهوجود میآید. الان در فوتبال ایران به نظر من دو چیز کم است، این یک واقعیت است. یکی خط دفاع است. دفاعهای پوششی خوبی نداریم. دفاعهای کاملی نداریم که بتوانند پوشش به همدیگر بدهند. این مشخص است که تیمهای درجهیک و چهار جانبهی ایران، یعنی تیم پرسپولیس، استقلال، همانطور که گل میزنند گل هم میخورند. ولی در خط فوروارد بله، کمبودهایی به چشم میخورد. بهخصوص فوتبال ایران که همیشه در آسیا معروف به "هِد زدن" بوده و توپهای ارسالی بلند میداده به دروازهها، الان بعد از علی دایی و هاشمیان که به اروپا آمد، دیگر آن هِد زن در فوتبال ایران بهوجود نیامده تا انشااله ببینیم در آینده مربیها و یا بازیکنهایی بهوجود میآیند که این خلاء را پر کنند. ولی الان بازیکنهای سرعتی داریم، مثلا آرش. آرش یک مدت افسردگی پیدا کرده بود، یک مقداری از خودباوری کنار رفته بود. ولی الان به خودش آمده و اگر این روند به پیش برود، فکر کنم یکی از کسانی که باز مجددا دعوت بشود در تیم ملی آرش برهانی خواهد بود.