"آزادی در ایران، صد برابر آمریکا"
۱۳۸۷ مهر ۵, جمعهحضور محمود احمدینژاد در سازمان ملل متحد و گفتوگوی او با رسانهها، باعث شد ایران یکبار دیگر با رفتار و سخنان وی مورد قضاوت جهانیان قرار گیرد. معیارهای کسانی که سفرهای خارجی آقای احمدینژاد، بویژه در مجامعی نظیر سازمان ملل را دنبال میکنند، قطعا یکی نیست. برخی معتقدند گذشته از قبول داشتن یا نداشتن سیاستهای دولت نهم، بههرحال احمدینژاد به نمایندگی از مردم ایران در یک نشست پراهمیت بینالمللی حضور مییابد و این میتواند نتایج ناگواری داشته باشد. روزنامه اعتماد ملی در سرمقالهی خود در این رابطه، به این مسئله توجه داده است که به محض رفتن آقای احمدینژاد به پشت تریبون، گروهی از سیاستمداران اجلاس را ترک میکنند. این روزنامه به آقای احمدینژاد ایراد میگیرد که چرا با وجود چنین رفتاری باز هم اصرار بر سفرهایی از این دست دارد و با این کار خود عملا موجبات تحقیر ایران را فراهم میکند.
خوشمزگیاش هم تکراری شده!
برخی دیگر به محتوای سخنان محمود احمدینژاد انتقاد میکنند. «آزادی»، «عدالت»، «مبارزه با تبعیض» و «برای صلح و دوستی»، اینها نکاتی بودند که محمود احمدینژاد در سخنرانی نیمساعتهی خود در سازمان ملل و سپس در مصاحبه با رسانههای آمریکایی، بطور ویژه بر آنها تاکید کرد. به نظر برخی اشکال کار احمدینژاد هم درست همین است که بر موضوعاتی انگشت میگذارد که تکراری، خلاف واقع، و درعین حال تهاجمی هستند؛ کاری که احمدینژاد در سفر قبلی خود نیز انجام داد و مورد انتقاد شدید در داخل و خارج از ایران قرار گرفت.
گروه دیگر میگویند که دغدغه مردم ایران سخنرانی آقای احمدینژاد نیست. مردم چنان درگیر مشکلات کار و معیشت و در آوردن یک لقمه نان هستند که حوصله پیگرفتن این حرفها را ندارند؛ بخصوص که صحبتهای آقای احمدینژاد هیچ نکتهی تازهای ندارد و چهار سال است که به همان شکل و روال تکرار میشود. مردی میگوید: «والله منصفانه بخواهیم بگوییم، الان در ایران مردم دیگر گوششان بدهکار این حرفها نیست. بخصوص که اظهارات آقای احمدینژاد در (مجامع) بینالمللی هم تازگیاش را از دست داده، هم خوشمزگیاش را. یعنی اگر قرار بود به خوشمزگی سابق هم باشد، تکراری بود. ضمن این که دیگر نیست. یعنی این دفعه ایشان اصلا حرف عجیب و غریبی متاسفانه نزدند.»
زن میانسالی در مورد سخنان آقای احمدینژاد درباره آزادی در ایران، آنهم صد برابر آمریکا میگوید: «من که از آزادی و غیر آزادی هیچ اطلاعی ندارم. چون من تو خونه نشستهام. نه آزادی را دیدم، نه غیر آزادی را. بنابراین هیچ اظهارنظری نمیتوانم بکنم. نه اینکاره هستیم، نه شغلی داریم، نه هیچی میفهمیم.» او سپس با خنده اضافه میکند: «از بس آزادیم، کنترل میشیم. میدونید چی میخوام بگم؟»
عادت کردهایم
بعضیها میگویند، اگر هم دردسرهای زندگی مجال دهد و پای رادیو و تلویزیون بنشینند، احساس نارضایتی و کسالت بیشتری میکنند، زنی جوان که معلم موسیقی است میگوید: «من با توجه به وضع ایران و وضع برخوردهای آقای احمدینژاد از وقتی که آمده، اصلا تعجب نمیکنم. چون ایشان عادت دارند که ماجراها را نه تنها کاملا برعکس نشان بدهند، بلکه خیلی از اونوری نشان بدهند. این اصلا عجیب نیست که آقای احمدینژاد، اگر روز باشد، بگویند شب است، هیچ کسی تعجب نمیکند. وضع در ایران به این شکل است.»
خانمی که دربخش انفرماتیک یک شرکت ساختمانی کار میکند میگوید: «به نظر من، ما اینجا اصلا هیچگونه آزادی نداریم. مثل همهی حرفهای دیگه. مگه قبلا نگفته بودند که ما اصلا توی ایران نه شکنجه داریم، نه زندان داریم...ما عادت کردیم، برای ما این چیزها خیلی طبیعیست. خیلی طبیعی.»
چراغ سبز به آمریکا
البته این خانم مخالف این نظر است که کسی به حضور آقای احمدینژاد در سازمان ملل و سخنان او در آنجا توجهی نکرده است و اضافه میکند: «همه گوش کرده بودند. رانندهی تاکسی به من گفت که مثلا چراغ سبز نشون دادن به آمریکا.»
«چراغ سبز به آمریکا» هم، اگرچه به عقیدهی بسیاری مخاطبان دیگر، نکته جدیدی درحرفهای آقای احمدینژاد نیست، ولی اینبار خیلی صریحتر از همیشه زده شد به عقیده یک شهروند: «حرفهای آقای احمدینژاد برای محافل سیاسی خب جالب بود. این دفعه که آقای احمدینژاد رفته بود آمریکا، به نظر من رویکردش اساسا رویکرد برقراری رابطه بود و آشتیجویانه. خب آنهایی که مثلا به رسانههای خارجی گوش میدهند، آن گروه از جامعه که بالاخره به رسانهها گوش میدهد، یا مثلا روزنامههای مستقل داخلی را میخوانند، به رسانههای بینالمللی توجه میکند، آنها بهخاطر این که این رویکرد مورد توجه رسانهها قرار گرفت، الآن در واقع این مطلب را گرفتهاند. اما برای بقیهی مردم، این سفر هیچ نکته و حرف جدیدی نبود.»
سایر بخشهای سخنان آقای احمدینژاد دربارهی فلسطین، اسراییل و برقراری عدالت و صلح در دنیا، کمتر مورد توجه قرار گرفت. گروهی که با این سخنان موافق بودند، نسبت به تکراری بودن این مواضع هم ایرادی ندیدند، چرا که به نظر این گروه، حرفهای سیاستمداران تقریبا همیشه تکراری است. آنها به نمونهی سخنرانیهای جرج بوش اشاره میکنند که هشتسال تمام از مبارزه با ترور حرف زده و هنوز هم شعار میدهد، پس چرا رییسجمهور ایران، شعارهای تکراریاش را تکرار نکند؟
ولی بیشتر از سخنان آقای احمدینژاد در سازمان ملل، پاسخهای او به شبکه nrc نیویورک بود که جلب توجه کرد. او به پرسش این شبکه در مورد آزادی در ایران گفت: «من فکر می کنم که انتخابات در ایران جزو آزادترین انتخابات است و حداقل ۱۰۰ برابر آمریکا در ایران آزادی هست.»
یکی از شهروندان این مقایسه را «کمی بیانصافی» میداند و میگوید: «بالاخره این هم بخشی از در واقع کاراکتر ذاتی آقای احمدینژاد و استراتژی تهاجمیاش است که هم یک خرده عصبانی میکند، هم یک خرده میخنداند. خب طبیعتا کسی هم باور نمیکند... صد برابر هم آخر یک خرده بیانصافیست.»