۴۰ سال پس از کودتای هفت ثور؛ دردها و آلامی که التیام نیافت
۱۳۹۷ اردیبهشت ۷, جمعهساعت ده صبح روز هفتم ثور، ارگ ریاست جمهوری توسط نیروهای طرفدار حزب دموکراتیک خلق مورد حمله قرار گرفت که در نتیجه آن محمد داوود رئیس جمهور وقت افغانستان کشته شد. داوود خان همراه ۳۰ تن از اعضای خانوادهاش تیرباران شدند.
با کشته شدن داوود خان، حزب دموکراتیک خلق به رهبری نور محمد ترکی به قدرت رسید. این حزب در ابتدا شعارهای جذاب و گیرای را در حمایت از دهقانان و کارگران سر میداد و به مردم خانه، لباس و نان وعده میکرد اما دیری نگذشت که موجی از کشتار و حذف آغاز شد.
حزب دموکراتیک خلق بازداشتهای گستردهای را به راه انداخت و تمام افرادی که به نحوی در فعالیتهای سیاسی دخیل بودند، به شمول روشنفکران، استادان دانشگاهها، معلمین، تاجران و حتا دهقانان و کسبه کاران را بازداشت، شکنجه و تیرباران میکرد.
سید علی شاه هژیر، یک تن از قربانیان دوران حفیظ الله امین مدعی است که به جرم محصل بودن بازداشت شد و شکنجههای غیرقابل تحمل را سپری کرد: «ساعت دوازده شب بود که مرا از خانه بازداشت کردند و به خاد (استخبارات) در منطقه شش درک انتقال دادند. در آنجا دهلیز درازی بود. مرا آنجا نشاندند.» آقای هژیر لحظههای دشوار شکنجه را هنوز به یاد دارد: «بسیار بیخبر در همان دقیقه اول یک لگد بسیار محکم با بوت عسکری که در پای شان بود به کمرم زد و من ضعف کردم.»
او میگوید شکنجهها و لت و کوبهای زندان چنان شدید بود که سبب درد کمر شد و تاهنوز از آن رنج میبرد. به گفته او، روش شکنجه در زندانهای حزب خلق بسیار ماهرانه انجام میشد، چنانچه پس از خسته شدن یک دسته از شکنجهگران، دسته جدید وارد زندان میشد و به شکنجه آغاز میکرد: «اینها گروپهای شکنجه را تبدیل میکردند. زمانی که این گروپ خسته میشد گروپ دوم شکنجه که سه نفر بود میآمدند. شکنجه به صورت متواتر ادامه مییافت و با استفاده از این شیوه قربانی را وادار به اعتراف میکردند که با گروههای مخالف پیوند دارد.»
شیوه دیگر فشار وارد کردن بر قربانیان شکنجه روانی بوده است. چنانچه برخی از قربانیان میگویند زندانیان به صورت دسته جمعی به پولیگونهای پلچرخی برده میشدند و تعدادی از زندانی در پیش چشم زندانیان دیگر تیرباران میشدند تا قربانیان تحت فشار شدید روانی قرار گیرند.
کودتای هفت ثور ناآرامیهای دیگری را در پی داشت که سرانجام منجر به مداخله نظامی شوروی سابق در افغانستان شد که در نتیجه ده سال جنگ، انسانهای زیادی که شمار دقیق شان مشخص نیست کشته شدند و ۵ میلیون افغان به کشورهای همسایه فرار کردند. این جنگ بیش از یک میلیون نفر معلول برجا گذاشت.
کوچهجنگیهای سازمانهای تنظیمی
به دنبال خروج قشون سرخ شوروی و تضعیف حکومت داکتر نجیب، گروههای مجاهدین در سال ۱۹۹۲ مطابق با ۱۳۷۱ خورشیدی کابل را تصرف کردند و به این ترتیب حکومت حزب دموکراتیک خلق به پایان رسید. از هشتم ثور به عنوان سالروز پیروزی مجاهدین تجلیل میشود.
همزمان با تصرف شهر کابل توسط گروههای مجاهدین، افغانها به پیروزی اسلام بر کمونیسم افتخار میکردند و به این باور بودند که چون گروههای مجاهدین متشکل از مردم افغانستان اند، بر سر یک حکومت اسلامی و سراسری و همهشمول به توافق میرسد.
اما خلاف انتظار، گروههای مجاهدین نه تنها موفق به تشکیل حکومت مورد توافق برای همه نشدند، بلکه جنگهای خونینی بین گروههای مختلف آغاز شد که نتیجه آن ویران شدن کابل پایتخت و کشته شدن تعداد زیادی گردید که شمار شان هنوز مشخص نیست. ساکنان کابل خاطرات بسیار تلخی از گروههای جهادی دارند و میگویند عملکردهای این گروهها سبب شد تا مردم جنایات شوروی و حزب دموکراتیک خلق را از یاد ببرند.
تمیم، باشنده شهر کابل شاهد روزهای سخت جنگ در این شهر بوده است و میگوید از هر سو گلوله میبارید، مردم توسط راکتها کشته میشدند و بر هیچ کسی رحم نمیشد: «من شاهد روزهایی بودم که جنازهها زیر ویرانه میکشیدند. فامیلشهای شان چیغ میزدند که خدایا چطور کنیم، نانآور ما را از ما گرفتید، طفلهایم چگونه کلان شوند و چه بخورند؛ اما در آن روزها این سرنوشت صدها و هزاران انسان بود.»
کشتار طالبان
پس از چهار سال جنگ خونین و ویرانیهای گسترده در کابل، گروه طالبان پس از تسلط بر ولایات جنوبی، کابل پایتخت را تصرف کردند و بر سلطه گروههای مجاهدین پایان دادند. طالبان که با شعار صلح و آرامش از مدارس پاکستان وارد افغانستان شده بودند، به نام کبوتران سفید صلح مشهور شدند و مردم افغانستان برای رهایی از جنگ میان گروههای مجاهدین و تامین صلح سراسری، یا به این گروه خوش آمدید گفتند و یا حداقل در برابر آن مقاومت نکردند.
گروه طالبان پس از تصرف کابل جنگهای خونینی را با شورای نظار و ایتلاف شمال به راهانداخت، دهها هزار تن از باشندگان ولایات شمال کابل در نتیجه جنگ آواره شدند و این گروه تاکستانهای شمال کابل را آتش زدند. طالبان با تسلط بر شهر مزار دست به کشتار دسته جمعی زدند.
محمد سردار یک شهروند افغانستان میگوید همه مردم افغانستان در اولین روزها از طالبان استقبال کردند و برای رسیدن این گروه لحظهشماری میکردند، ولی زمانی که طالبان کابل را تصرف کردند، به همان «جنایاتی» ادامه دادند که گروههای مجاهدین انجام میدادند: «موجودیت ما را ارتجاع در ساحه تحمل نداشت. آنها توطیه کردند و پدرم را شهید کردند، خانه ما را آتش زدند و مال و دارایی ما را به تاراج بردند.»
گروه طالبان در سال ۲۰۰۱ شکست خورد و مردم افغانستان امیدوار بودند که با حمایت جامعه جهانی صلح و آرامش در این کشور برخواهد گشت. هرچند در نخستین سالهای پس از طالبان مردم شاهد آرامی، امنیت و بازسازی بودند، ولی دیری نگذشت که طالبان دوباره به فعالیت آغاز کردند.
در حال حاضر نیز مردم این کشور قربانی جنگی است که از سوی حکومت، ناتو و طالبان به پیش برده میشود. در جریان سالهای اخیر هزاران تن کشته شده و یا مجبور به کوچ اجباری از مناطق اصلی شان شدهاند.
۴۰ سال پس از کودتای هفت ثور، امیدواری مردم افغانستان به صلح و امنیت با گذشت هر روز کمرنگتر میشود و جنگ همچنان از افغانها قربانی میگیرد.
ح. همراز، کابل