۳۲ سالگی فاجعه چرنوبیل: آنهایی که برگشتند و ماندند
بیش از سه دهه بعد از فاجعه اتومی در چرنوبیل، هنوز هم یک ساحه ۳۰ کیلومتری محوطه آن «غیرقابل سکونت» درجه بندی شده است. اما برخیها ترک کردن خانههای خود را رد کرده اند. الینا رودایا وضعیت را به تصویر کشیده است.
مهربانترین
بابه گانیه (سمت چپ) ۸۶ سال سن دارد. شوهرش یک دهه قبل وفات کرده بود. از ۲۵ سال به این سو او از خواهرش سونیا (راست) که بیماری روانی دراد، مواظبت میکند. او میگوید: «من از تشعشعات (رادیو اکتیف) هراسی ندارم. سمارق را آنقدر میجوشانم که تشعشعات گم شوند.» الینا رودایا، عکاس اوکرائینی که او را در سالهای گذشته چندین بار ملاقات کرده است میگوید: «او مهربانترین شخصی است که من میشناسم.»
خانههای متروکه در ساحه ممنوعه
گانیا و خواهرش در قریه کوپووات در داخل ساحه ۳۰ کیلومتری اطراف نیروگاه ویران شده چرنوبیل زندگی میکنند. بعد از فاجعه اتومی سال ۱۹۸۶، صدها هزار نفر از باشندگان محل خانههای خود را سراسیمه ترک کردند. اکثریت خانهها در قریه کوپووات متروکه اند.
بازگشت مردهها
قبرستان کوپووات مانند قبرستان هر قریه دیگر اوکرایین است. الینا رودایای عکاس میگوید: «اکثر کسانی که اینجا دفن شده اند، قبلا اینجا را ترک کرده بودند و در خارج از ساحه تشعشعات اتومی زندگی می کردند؛ اما بعد از مرگ در این قبرستان دفن شده اند.»
آخرین آرزو
بازگشتکنندهها از بقایای فامیل مراقبت میکنند، مانند بابه ماروسیه که برای پاک کردن گور مادرش به اینجا آمده است. دختر او در شهر کیف، همراه با شوهر و دو کودکاش در یک آپارتمان یک اتاقه زندگی میکند. او میگوید: «خوشحالم که اینجا ماندم. این زادگاه من است. به این خاطر میخواهم در همین جا دفن شوم. کنار مادرم، نه شوهرم.»
ساموسلی، کسانی که برای ماندن برگشته اند
گالینا ایوانیونا شخص دیگری است که به دلخواه خود به زون غیرقابل سکونت موسوم به «ساموسلی» برگشته است. او میگوید: «زندگی به یک چشم به هم زدن میگذرد. من حالا ۸۲ ساله ام و گذر عمر اصلاَ معلوم نشد. وقتی جوان بودم، میخواستم اطراف جهان را بگردم. به یادم میآید که آرزوی داشتن تکت سفر به اطراف جهان را داشتم. اما هرگز نتوانستم دورتر از کیف بروم.»
زندگی در دنیای خود
ایوان ایوانوویچ یکی از صدها کسانی است که همراه با خانماش در دهه ۸۰ تصمیم گرفت به محوطه آلوده با مواد رادیو اکتیف برگردند. ایوان به یک ستاره محلی برای توریستهایی تبدیل شده است که از این ناحیه دیدار میکنند. خانماش چند سال قبل وفات کرد. عکاس میگوید: «اما هر باری که او را ملاقات میکنم، از واقعه «سال گذشته» قصه میکند. او کتابی از قصههاست، از داستانهای واقعی گرفته تا مسایل خیالی.»
شاهدان گذشته
الینا رودایا عکاس یک هفته پیش از سی و دومین سالروز فاجعه چرنوبیل در اپریل ۲۶، از قریه اوپاچیچی دیدار کرد. او یک خانم کهنسالی را یافت که هنوز هم در این قریه زندگی میکند، اما تقریباَ اکثر کسانی که به این منطقه بازگشته بودند وفات کرده اند. اتاقهای متروک با تصاویر، نامهها و وسایل خانه باقی مانده اند.
خداحافظی آهسته
ماروسیه به شوهرش ایوان نگاه میکند که اخیراَ دچار سکته شد و از بیماری زوال عقل رنج میبرد. او میگوید: «او (شوهر) گاهی وقتها شب از خواب بلند میشود و دنبال تراکتور خود میگردد. او ۴۲ سال با یک تراکتور کار کرده بود.» او خودش از مرگ تدریجی و آهسته نگران است: «نمیخواهم باری بر دوش فرزندان و نواسههایم باشم.»
آمادگی مرگ
ایوان پیش از این که مریض شود دو تابوت را برای خود و خانماش ساخته بود. این تابوتها در انباری خانه شان گذاشته شده اند. ماروسیه میگوید: «پایینی از من است و بالایی از شوهر پیرم.»
آخرین برگشتهها
شمار محدودی از باشندگان ساموسلی هنوز هم در این محل زندگی میکنند. الینا رودایا که خودش در نزدیکی چرنوبیل زاده شده است، چندین بار از این محل و مردم آن دیدار کرده است. او در نظر دارد در این رابطه کتابی بنویسد. او میگوید: «هر باری که قریههای متروک را میبینم، غمبار است. هرباری که برمیگردم، کسی مرده است، چونکه تقریباَ همه کسانی که به دلخواه خود به این منطقه برگشته اند، بالای ۷۰ ساله اند.»