سوفی کینسیلا: آفرینش هرکتابی با یک مفکوره کوچکی آغاز می شود
۱۳۹۵ تیر ۱, سهشنبهسوفی کینسیلا در رشته ژورنالیسم اقتصاد آغاز به کار نمود و در کنار شغل خویش همچنان به نوشتن رمان شروع کرد و به زودی به بلندیهای موفقیت رسیده، میلیونها جلد ازکتابهایش به فروش رسیدند. علاوه براین آثار او به 40 زبان دیگر جهان به شمول فارسی برگردان شده و به طور منظم اکثر کتابهای او از جمله پرفروش ترین کتابها در جهان بوده اند.
سال گذشته رمان "یافته های آدرای" در مورد یک دختر نوجوان کمرو و پس رفته منتشر شد. اکنون کتاب جدید داستانهای دنباله دار او با قهرمانی به نام ربیکا بلوم وود، زیر عنوان "معتاد به خریداری و خانواده اش" منتشر شده است.
گفتگو با دویچه وله
دویچه وله: چگونه به نویسندگی رو آوردید؟
سوفی کینسیلا: من در گذشته ها خیلی سفر می کردم و در راه سفر رمان های زیادی را مطالعه می کردم.عاشق کتاب خواندن بودم و اما در یکی از لحظات به زندگی خود فکر کرده و به سرعت تصمیم گرفتم: «منهم می خواهم همینگونه خودم کتاب بنویسم.» همین تصمیم سبب شد که آغاز به نویسندگی نمایم.
دویچه وله: شما با کتابهای دنباله دار زیر عنوان "معتاد به خریداری" به شهرت جهانی رسیدید، میلیونها جلد کتاب شما به فروش رسیده و حتی در فهرست پرفروش ترین کتابها بوده اند. در مورد زندگی قهرمان آثار تان که معتاد به خریداری است، یعنی ربیکا بلوم وود، چه چیزی برای خواننده های کتابهای تان جالب است و آنان را اینگونه جذب می کند؟
سوفی کینسیلا: جالب اینست که در این کتابها موضوع تنها "خریداری" نیست. اکثر خواننده ها نزد من می آیند و می گویند: که موضوعات کتاب هایم برایشان خنده دار و جالب است. طور مثال از بیکی (ربیکا) قهرمان رمان می گویند که او نه تنها خیلی با نشاط است، بلکه به مشکلات انسانهای دیگر نیز توجه دارد. درکل او نقش یک انسان فوق العاده را دارد که فقط به همین یک خلای «اعتیاد به خرید» مبتلاست.
دویچه وله: شما در کنار کتابهای دنباله دار "معتاد به خریداری" همچنان شمار زیاد رمانهای دیگری را نیز نوشته اید، که قبل از این جلد مجموعه رمانهای شما، همچنان رمان "یافته های آدری" منتشر شد، که موضوع آن دختر پس رفته و کمروی نوجوان بود. از چه الهام می گیرید وقتی اینگونه رمانها را می نویسید؟
سوفی کینسیلا: خوب، هرکتابی با یک فکر کوچکی آغاز می شود. همین فکر را انکشاف می دهم و بعد به برنامه ریزی رمان آغاز می کنم. برای نوشتن اکثراً به یک قهوه خانه می روم، این مکان بهترین منبع برای الهام گرفتن من است. در آنجا لحظات طولانی می نشینم. زمانیکه قصه، قهرمانها و مشکلات را خوب دقیق شناسایی کردم، بعد شروع می کنم به نوشتن رمان.
دویچه وله: شما از سال 2000 زیر نام مستعار "سوفی کینسیلا" می نویسید و قبلاً به نام اصلی تان مدلینه ویکهم می نوشتید، اکنون این دو نام چه تفاوتی میان هردو نویسنده خلق کرده است، میان ویکهم و کینسیلا؟
سوفی کینسیلا: سوفی کینسیلا نامیست متشکل از نام دوم من و نام خانوادگی قبلی ام. من در رابطه به این دو نام نویسنده کمی روان گسیختگی یا شیزوفرن دارم. اما می دانید، هرگاهیکه آدم بخواهد کتابی بنویسد، همیشه یک صدا و یا یک کرکتر الهام بخش می شود و دیدگاه نویسنده را تعیین می کند.
فکر می کنم که آثار مدلینه ویکهم یک مقدار شخصیت جدی و دراماتیک دارند. شاید آنها نیز لحن خنده دار منحصر به خود را داشته باشند. اما کتابهای او بر محور خنده و نشاط نیستند. برخلاف کتابهای سوفی کینسیلا کتابهای نشاط بخش اند. خنده دار از سر تا آخر. گاهی رویدادها یک کمی زننده نیز می باشند. بنابرین هردو نویسنده جایگاه خاص خود را دارند و هرگاهی که برای نوشتن یکی از این دو نام را برمی گزینم، می کوشم از چشم آنها بنویسم.
دویچه وله:
برای شما شخصاً یک کتاب خوب، چگونه کتابیست؟
سوفی کینسیلا: یک کتاب خوب باید بر خواننده همانقدر اثر کند که او تمام مسایل اطراف خودرا فراموش کند. من می خواهم با قصه پرواز کنم. می خواهم از کتاب لذت ببرم و همزمان تعجب کنم. بگیریم و یا بخندم. خیلی دوست دارم که با کتابی اشک بریزم. در پایان می خواهم اینگونه احساس کنم که گویا در یک محل دیگری هستم و آهسته آهسته به سمت زندگی واقعی بر می گردم.
سوفی کینسیلا در کنار آفرینش آثار ادبی همچنان مادر پنج فرزند است.