رویای خوردن قابلی پلو، پای مربی رقص تانگو را به اردوگاه پناهجویان کشانید
غذا های منحصر به هرکشور خاص، مرز ها را از هم شکسته وسبب نزدیکی افراد درجوامع مختلف می شوند. بیرگیتا کراگ استاد رقض تانگو با خوردن یک لقمه قابلی پلو از گروه جوانان افغانستان خواست تا از او در خوردن دست پخت شان دعوت کنند.
قابلی پلو ازبیکی
امید و بشیر دو جوان پناهجویی اند که در پخت و پز قابلی پلو ازبیکی در میان دیگران شهرت خاص دارند. برای میزبانی از مهانان خارجی خود در آشپزخانه این اردوگاه آمادگی می گیرند.
قابلی پلو آماده انتقال به سفره می باشد
پس از گذشت یک ساعت قابل پلو آماده شده و این جوان با سرازیر ساختن کشمش و خلال زردک و مخلوط کردن آن با پلو، آن را به اتاق طعام خوری انتقال می دهد.
انتظار بی صبرانه برای صرف طعام
قابلی پلو، قورمه و ترکاری تهیه شده به روش سنتی روی سفره گذاشته شده اند. بوی طعم خوش قابلی پلو در فضای اتاق پیچیده و برای مهمانان آلمانی احساسی عجیبی رخ داده بود.
انتظار به پایان رسید
لحظه تناول قابلی پلو فرا رسیده و با نخستین لقمه امید و بشیر مورد تحسین مهمانان قرار گرفتند. در افغانستان معمول است در یک بشقاب چند نفر با هم غذا می خورند. مهمانان نیز از این شیوه استفاده می کنند.
تقاضای دور بعدی چنین یک دیداری صورت می گیرد
در جریان این مهمانی از تهیه کنندگان قابلی پلو خواسته می شود که روش پخت و پز را تشریح کنند. بیرگیتا کراگ استاد رقص تانگو با پسرش موگنس بینامین کراگ در تلاش اند تا حد ممکن بتوانند شیوه آشپزی افغانستان را بیاموزند.
لحظه وداع فرا می رسد
مهمانان آلمانی از این ضیافت لذت خاص برده و تقاضا می کنند که دور بعدی این گروه پناهجویان به منزل آنان بروند. ازپناهجویان خواستند که فردای آن روز در یک محفلی که در دفتر آنان برگزار می شود نیز شرکت کنند. هدف از برگزاری برنامه بعدی شناسایی مهارت های پناهجویان بوده تا آنان بتوانند مطابق به توانایی های خود به کار گماشته شوند.