1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

محسن کدیور:چگونگی سازگاری اسلام و دموکراسی

۱۳۸۴ شهریور ۱۱, جمعه

من فکرمیکنم دربدو امر، قرائت مانرا ازاسلام مشخص گردانیم، بدین معنا که کدام قرائت اسلام با دموکراسی سازگاراست وکدام قرائت آن با دموکراسی سازگارناپذیراست؟

https://p.dw.com/p/DF0Q
دکترکدیور: اسلام سنتی بادموکراسی سازگارنیست.
دکترکدیور: اسلام سنتی بادموکراسی سازگارنیست.عکس: DW

محسن کدیور روحانی ودانشمند اسلامی 45 ساله ایرانی ، همراه با پیشاهنگ بزرگش عبدالکریم سروش ، ازجمله اندیشمندان برجسته سمت وسو یابیهای جدید میان دین ودولت درایران میباشند.

برای وی چقدر خطرناک بوده است که درسال 1999 با مضر وضاله خوانده شدن دیدگاه هایش به یک ونیم سال زندان محکوم گردید.برای خود کدیورنیزعجیب است که پس ازرهایی اش اززندان دیگرآثارش درایران اجازه چاپ شدن ندارند، اما دوباره دردانشگاهی تدریس می نماید وبرای سخنرانیهایش بخارج سفرمیکند وواپس به ایران برمیگردد. بدیهیست که امنیت وی همیشه مورد سوال قراردارد.با اینهم وی برآن نیست تا دیدگاه هایش را تغییردهد.

اندکی پیش ازاین کدیورازدویچه ویله دربن دیدارنمود. همکارمان پیترفلیپ ضمن بازدید این روحانی شیعه، سوالهایی را درمورد اینکه تاکجا اسلام ودموکراسی میتوانند باهم سازگارباشند مطرح ساخته است.

کدیورمیگوید:

" من فکرمیکنم دربدو امر، قرائت مانرا ازاسلام مشخص گردانیم، بدین معنا که کدام قرائت اسلام با دموکراسی سازگاراست وکدام قرائت آن با دموکراسی سازگارناپریراست؟

فکرمیکنم دراسلام معاصر دست کم ما دونوع قرائت ازاسلام داریم؛ ما میتوانیم نخستین را " اسلام سنتی " یا " قرائت تاریخی " ازاسلام بخوانیم .ودومین آن قرائت روشنفکرانه ازاسلام است.

برداشت من اینست که قرائت روشنفکرانه ازاسلام ، با دموکراسی سازگاراست، اما بین اسلام سنتی وتاریخی ودموکراسی سازگاری ای وجود ندارد"

محسن کدیور، روحانی ودانشمند دینی ایرانی معتقد است که سه معیاربرای ارزیابی این دونوع قرائت ازاسلام مهم اند:

معیارنخستین، برابری شهروندان درجامعه است، مانند برابری مذهبی، برابری جنس زن ومرد وبرابری بصورت عام. این عالم دینی واصلاح طلب شیعه میگوید : درقرائت تاریخی ازاسلام چنین برابری ای وجود ندارد.بنابراین مردان بیشتراززنان حق دارند. مسلمانان از حقوق دینی بیشتری نسبت به غیرمسلمانان برخورداراند. دربین مسلمانان نیزتفاوتهایی وجود دارد؛ یک " مجتهد " یا فقیه مسلمان، حقوق بیشتری از یک مسلمان ساده دارد. نظربه این دلایل ، یک قرائت تاریخی ازاسلام با دموکراسی سازگارنیست، درحالیکه یک تفسیرمدرن ولبرال ازدین با دموکراسی انطباق دارد.

درمعیاردوم ، درهردونوع تفسیرازاسلام کدام مشکلی وجود ندارد. درینجا کنترول حکومت توسط مردم مطرح میباشد. ازآنجائیکه دراکثرکشورهای اسلامی این اصل تحقق نیافته است، درنظریهء دینی کدام مخالفتی نسبت به آن وجود ندارد، برعکس قرانکریم مومنان را به امربالمعروف ونهی ازمنکرفرامیخواند.

کدیوربراین نظراست که:

" اما سومین معیاربیشترمسئله سازوبیشترمهم است. یکی ازوجوه مهم دموکراسی آنست که هرگاه مردم یا اکثریت جامعه بخواهند قوانین جامعه را تغییربدهند، وچنین چیزی ممکن باشد، ایشان مجازاند وممانعتی وجود ندارد.درینجا سوالی به میان می آید که آیا درجامعهء اسلامی متیوان همه چیزرا براساس ارادهء عامه تغییرداد ویاخیر؟"

درقرائت سنتی ازاسلام ، پاسخ واضح وآشکار"نه" است. درصورتیکه این ارادهء عامه مخالف با اسلام باشد، قرائت سنتی ازاسلام اصولاً به این تغییراجازت نمیدهد.اما ازنگاه قرائت مدرن ازاسلام این حق شهروندان است که قوانین جامعهء شانرا تغییربدهند. دراینجا کدیوربا خویشتنداری واحتیاط صحبت نموده ، اما به مکلفیتهای مراجع اسلامی

درزمینه اذعان می نماید:

اومیگوید:

" درچنین اوضاعی علما یا دانشمندان اسلامی باید به آنان ارشاد نمایند ویا ازایشان انتقادکنند. وهرگاه پس ازانتقاد ایشان عامه ء مردم این توصیه ها را بپذیرند، امکان آن وجود دارد که تجدید نظرنمایند، ودرصورتیکه نپذیرند، علما درکارخود قصورداشته اند"

وی شخصاً معتقد است که اسلام ودموکراسی کاملاً باهم سازگاراست

،بدون آنکه انسان مجبورباشد که ازارزشهای سنتی اسلام ویا ازایمان به خداوند، پیامبران ویا قرآن دست بردارد.

کدیوربه پاسخ این سوال که آیا چنین قرائت لبرال ازاسلام، گاهی درجایی معمول بوده است؟، چنین میافزاید:

" دراجتماعات اسلامی ، آری، اما درکشورهای اسلامی نه. من فکرمیکنم اکثریت مسلمانان تحصیلکرده درهمه کشورهای اسلامی ویاخارج ازآن بدین عقیده اند."

پیرامون مباحثات قانون اساسی درعراق واینکه گفته میشود، اسلام به مثابهء "یگانه" منبع قانون اساسی باشد، کدیورمیگوید:

مسئله اینطورمطرح میگردد که چگونه سمت وسویابی اسلام ویا چگونه مکتب اسلامی مدنظراست. برای این منظورایجاب می نماید تاروحانیون مدرن ولبرالی وجود داشته باشند، که دین را بصورت جزمی و محافظه کارانهء آن تفسیرنکنند. چنین یک برداشت مدرن ازاسلام میتواند دین را " منبع " قانونگذاری گرداند. اما تازمانیکه دین صرفاً بصورت سنتی مورد تفسیرقرارمیگیرد، چنین چیزی باید به پیچیدگیها ومعضلات بیانجامد.

بلاخره دیدگاههای کدیوردرمورد رفتارمسلمانان دراروپا که شکل اقلیتهای درحال انکشاف را بخود گرفته اند، اینطوربیان میگردد:

" من فکر میکنم درآلمان به جامعهء اسلامی ای مانند انگلستان نیازداریم، زیرا درانگلستان وسایل ارتباطی اسلامی بسیارنیرومند داریم.

هرگاه ماچنان جامعه ای دراینجا داشته باشیم ، درآنصورت ما میتوانیم تفسیرخوبی ازدین مان رابرای افراد غیرمسلمان ارائه نماییم. ما باید ایشانرمتقاعد گردانیم که درهردینی ، تفسیرهای مهاجم، خشونتباروهمچنان تفسیرهای پرمداراومدرن میتواند وجود داشته باشد.

من فکرمیکنم اکثریت مسلمانان جهان دراسلام معاصرمعتقد به یک قرائت پرمدارا ومدرن ازاسلام بوده ، ومخالف تفسیرخشونتبارازاسلام اند. وهرگاه ما بتوانیم دیگران را قناعت بدهیم که پیرو چنین تفسیری ازاسلام هستیم؛ کدام مشکلی بین ما وایشان بوجود نخواهد آمد."