1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

طرح ماموريت جهاني ناتو ومخالفتهاي درون ناتو با آن

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

ازسال 1999 بدينسو براي نخستين بار ناتو پيش نويس يک طرح ستراتژيک جديد را اعلام مي کند. دراين طرح نه تنها محيط امنيتي تغييريافته بلکه برداشت ازخطرات مختلف را نيز بيان شده است .

https://p.dw.com/p/NQ2k
اندرز فو راسموسن دبیرکل پیمان نظامی اتلانتیک شمالی یا ناتو
اندرز فو راسموسن دبیرکل پیمان نظامی اتلانتیک شمالی یا ناتوعکس: AP

از اعلام آخرين طرح استراتژيک ناتو، فقط 11 سال سپري مي شود، اما انکشافاتي که ازنگاه جيوپولتيکي رونما شده اند ، اوضاع متغيري را درچشمرس قرار مي دهند.

يک دهه پيشتر هنگامي که جنگ سرد پايان يافت وديوار برلين فروريخت هنوز بخوبي روشن نبود که گرايشهاي جهاني براي عصر ديگري به چه نحو شکل خواهند گرفت. حمله بيرحمانه يازدهم سپتمبر سال 2001 در ايالات متحده امريکا به اين فاصله زماني پايان داد وعصر تروريسم اسلامگرايانه، خطرات غيرمتناظر ، جنگهاي ضد شورشگري و دولتهاي ناکام ( يا درحال ازهم پاشيدن) درمباحثات بين المللي روي امنيت جهاني، به سرعت سکهء جديدي را به دوران انداخت.

ناتو مکرراً مباحثه مي کرد که اين چشم انداز تغييريافته جيوپولتيکي چه معنايي براي نهادهاي آسيب پذيردارد. اما تاکنون کدام پاسخ رسميت يافتهء اين اتحاديه نظامي را به اين چالشها دريک طرح آيين وار( دکتوريني ) چهارچوب بندي نکرده بود. براي تدوين چنين طرحي وبراي تهيه يک طرح ستراتژيک جديد به خانم مادلين البرايت وزيرخارجه اسبق ايالات متحده امريکا و يک گروه کارشناسان بين المللي وظيفه داده شده بود.

مگر چنين نيست که جهان پس از آخرين طرحي که ناتو درسال 1999 اعلام کرده بود، تغييرخورد است.« ايويس رونيس» وزيرخارجه لتويا که تا زمان استعفايش دراوايل ماه مي امسال، جزء گروه کارشناسان بود وپس ازآن مقام وزارت خارجه کشورش را قبول کرد مي گويد که ناتو خود تغييرخورده است.

اعضاي جديد

رونيس براين نظراست که :

«ازآنجايي که بسياري کشورهاي اروپاي مرکزي وشرقي به شمول کشورهاي حوزه بالتيک درسال 2004 به ناتو پيوستند والبته درتدوين طرح ستراتژي سال 1990 ناتو شرکت نداشتند، براي نخستين بار سمينارها وکنفرانسهاي باز دراروپاي مرکزي وشرقي در ارتباط با اهدف مشترک ناتوو کشورهاي دوسوي اوقيانس اطلس درمورد خطرات وچالشها وتغييرات جهاني توانست کمک بکند». رونيس مي افزايد: «اين يک تجربه جهاني براي کشورهاي اروپاي مرکزي وشرقي وبه ويژه دولتهاي حوزهء بالتيک مي باشد».

«باتوجه به تجارب تاريخي اخير وقرابت با روسيه بسياري ازاين کشورهاي جديد نسبت به متحدان قبلي واعضاي بزرگترناتونسبت به اولويتهاي ناتو ديدگاههاي متفاوتي دارند.ا ين ستراتژي بايد با ترسهايي که در بدو امر با توجه به روسيه وجود دارد، مقابله کند. ماده پنجم ( دفاع دستجمعي) ». فرد تينر، مدير « مرکز ژنف براي سياست امنيتي» که خود به حيث گزارشگر سمينارهايي که توسط اين گروه کارشناسان به راه افتاد بود مي گويد:

ازجانب ديگر «البته شما کشورهايي را مي بينيد که مانند فرانسه ، بريتانياي کبيرو ايالات متحده امريکا بيشترعلاقه به استفاده از ناتو درخارج ازحوزه ناتوي کنوني مي باشند».

کارشناسان مانند وزيرخارجه لتويا، بدين موافق اند که ضرورت به همآهنگي درجهت دفاع ازقلمرو و تقويت ثبات وامنيت درخارج ازساحه نفوذ متعارف ناتومي باشد.

خطرات جديد و قديمي

اما کارل کيسر، مدير «برنامه مناسبات دوسوي اوقيانوس اطلس» در « مرکز ويترهيد براي مناسبات بين المللي » در دانشگاه هاروارد مدعي است که دفاع دستجمعي اي که در ماده پنجم قرار داد ناتو بدان اشاره شده است ، خود دليل موجهي براي موجوديت چنين چيزي مي باشد. کيسر که درسال گذشته دربرابر گروه کارشناسان اظهار نظرکرد، مي گويد:« ماده 5 نبايد ازبين برود». او مي گويد:

« البته همينکه کشوري مورد حمله قرار مي گيرد، ديگران به کمک وي مي آيند ، اما امروز اين دليل عمده موجوديت ناتو نيست. دليل عمده درجاي ديگراست. ازاينرو ما اين دو را بايد با هم آشتي دهيم . اما چنانکه اين کشورها مي خواهند، ما نبايد ماده 5 را که ازآن تجاوز بالقوه روسيه مستفاد مي شود درصدر قرار دهيم».

تنگنايي که بين ناتو وگروه کارشناسان وجود دارد، عبارت است از فقدان درک مشترک ازخطر درناتوي جديد و بزرگ. اين خلاي ارزيابي ازخطر نه تنها بين اعضاي جديد وقديم وجود دار، بلکه همچنان چنين خلايي دربين اعضاي اروپايي ناتو وايالات متحده امريکا نيز وجود دارد. درحالي که ايالات متحده امريکا مي خواهد ناتوخود را بيشتر به تلاشهاي ضد تروريستي دربيرون از ساحه نفوذ ناتو متمرکز سازد، بسياري از اعضاي اروپايي ناتو درمورد نقش جهاني نظامي ناتوچنانکه در ماموريت افغانستان مورد بحث قرار دارد،عميقاً دچارشک وترديد اند.

نرمش پذيري لازم است

براي ناتو وگروه کارشناسان اين بدان مفهوم است که طرح جديد بايد بکوشد که برمشکل غلبه کند. تينر براين نظراست که « اين ستراتژي بايد نرمش پذيرباشد».اين ستراتژي بايد هم برداشتهاي مختلف ازخطر ، وهم پيشامدهاي احتمالي در درون ساحه نفوذ متعارف دوسوي اوقيانوس اطلس ناتو وهم خطرات واحتمالهاي فراسوي قلمرو نفوذ ناتو را به حساب گيرد. انجام دادن چنين کاري و اطمينان دادن که ناتو مي تواند همزمان هم با اسلوب کلاسيک نظامي عليه تجاوزگرخارجي اقدام کند وهم در جنگ ضد شورشگري و اقدامات دولت سازي درآسيا وافريقا مشغول باشد، چيزي است که در روي کاغذ آسان است ، نه درعمل .به ويژه درزماني که بودجه ها درمضيقه گرفتار اند وکشورهاي عضو ناتو مانند يونان با بحران مالي سر دچاراند.

با همه ء اين چالشهاي غرق سازنده کارشناسان متعقد اند که ناتو غيرقابل انصراف مي باشد. رونيس مي گويد:« ناتو براي امنيت مردم، دفاع از دموکراسي ما و گسترش صلح وثبات دراين جهان نا امن وبسيارپيچيده ضروري است». تينر مي گويد:« امتياز بزرگ ناتو امروز توانايي اش براي عمل کردن درمحيط دشوارمي باشد». او مي گويد درصورتي که ضرورت باشد از نيروي نظامي استفاده مي کند. .. ناتو تنها سازماني است که دربين چندين مرکز قدرت جهاني داراي چنين قابليتي مي باشد». کيسر براين نظر است که تقويت چنين قدرت منحصر به فردي ، تدوين يک ستراتژي جديد که توسط کارشناسان به عمل آمده است آغاز خوبي خواهد بود. او مي گويد:

اين ستراتژي « نبايد بسيارطولاني باشد. بايد بسيارنو و مخرج مشترک فشرده باشد. درتعريف ازخطراتي که جامعه هاي مدرن را تهديد مي کنند واينکه جامعه هاي مدرن دربرابرآنها چه بکند، بايد صراحت داشته باشد».

ميشايل کنيگه / رسول رحيم

ويراستار: رتبيل شامل آهنگ