زندگی گونترگراس در تصویر
گونتر گراس نویسنده آلمانی برنده جایزه نوبل در 13 اپریل پدرود زندگی گفت. دویچه وله نگاهی به زندگی پرحادثه او در قالب آلبوم عکس می پردازد.
در سوگ گونترگراس
برنده جایزه نوبل ادبیات در 13 اپریل به عمر 87 سالگی وفات کرد. او یکی از مهمترین نویسندگان بعد از جنگ آلمان بود. او مانند یک روشنفکر سیاسی فعال مایل به دامن زدن به مباحثاتی در مورد تقصیر آلمان در ارتباط با نازیسم و مسائل حاد سیاسی بود.
بزرگ شدن در پروس شرقی
گراس در 16 اکتوبر 1927 در پروس شرقی به دنیا آمد. او در یک محیط ساده و بی آلایش در دانزیک (حالا کدانسک در پولند) بزرگ شد. در کودکی مانند پسر بزرگی کار کرد و عضو جوانان هیتلر شد. او نخستین قصه هایش را در مجله شان به نام "جوانان هیتلر" به نشر سپرد.
دوران نازی
گراس برای فرار از مضیقه خانوادگی داوطلبانه داخل خدمت نظامی شد. در سال 1944، هنگامی که 17 سال داشت به واحد ویژه نیروهای نازی جذب گردید که به نام "اس اس مسلح" یاد می شد. در نزدیکی پایان جنگ به مثابه اسیر جنگی نزد امریکاییان زندانی شد.
گراس هنرمند
بعد از جنگ او به آموختن پیکر تراشی شروع کرد و در دوسلدورف در رشته گرافیک و مجسمه سازی تحصیل کرد. همچنان مدتی را در برلین و پاریس گذراند. مجسمه ها و گرافیک های او در برخی نمایشگاه به نمایش گذاشته شدند. او کار هنرمندانه اش را در سرتاسر زندگی ادامه داد و روی جلد کتاب هایش را خود طراحی می کرد.
پیوستن به جمع نویسندگان
در سال های 1950 گراس هرچه بیشتر به ادبیات روی آورد. در سال 1955 "گروه 47" که یکی از گروه های با نفوذ نویسندگان بود، متوجه آثار او شدند. در یکی از نشست های این محفل نویسندگان او دو فصل رمان تا هنوز چاپ نشده اش به نام "طبل حلبی" را خواند.
شهرت به حیث نویسنده
شهرت بین المللی وی در سال 1959 به دنبال انتشار "طبل حلبی" حاصل شد. در سال 1979 توسط فولکر شلوین دورف از آن فیلم ساخته شد. با "موش و گربه" در سال 1961 و "سال های سگی" در سال 1963، گراس آثار سه گانه اش به نام "تریلوژی گدنسک" را تکمیل کرد و متمرکز به تقصیر آلمان و رایش سوم گردید. او هرگز از تقاضایش از آلمانی ها برای گلاویز شدن با جرایم ناسیونال سوسیالیسم باز نیاستاد.
فعالیت سیاسی
گراس از لحاظ سیاسی نیز فعال بود و یکی از طرفداران جدی آشتی آلمان و پولند بود. در سال های 1960 او در کار زار انتخاباتی حزب سوسیال دموکرات آلمان کار کرد، با آنکه فقط از سال های 1982 تا 1992 عضو این حزب بود. او در تمام زندگی به حمایتش از حزب سوسیال دموکرات آلمان ادامه داد.
انتقاد از گراس
در سال 1995، مارسل رایخ رانیکی، منتقد ادبی نهایت مشهور و مناقشه برانگیز آلمان رمان گراس به نام "کشتزار بسیار دور" را سخت مورد انتقاد قرار داد. این رمان سیاسی که تصویری از تاریخ آلمان بین 1848 تا سقوط دیوار برلین را ترسیم می کند، مباحثات داغی را برانگیخت و گراس متهم به مغالطه برانگیختن در تاریخ شد.
جایزه نوبل
چهار سال بعد به گراس جایزه نوبل ادبیات اهدا شد. به گفته کمیته اهدای جایزه او مفتخر به استحقاق این جایزه به دلیل «به تصویر کشیدن یک وجه فراموش شده تاریخ در قالب حکایات تند و نیز سیاه و به خاطر "طبل حلبی" می باشد که برای همیشه یکی از از مهمترین آثار ادبی قرن بیستم باقی می ماند».
موفقیت هیجان انگیز با تاریخ آلمان
در سال 2002 گراس بار دیگر با موفقیت رو به رو شد. رمان وی به نام "با گام خرچنگ" که سقوط "ویلهلم گوستلوف" را در سال 1945 به تصویر می کشد و بیرون راندن آلمانی تباران را از شرق نشان می دهد، یک پیروزی هیجان انگیز بود. منتقدان از گراس به خاطر پرداختش به چنین موضوع دشوار و صحنه های تکاندهنده ای که در رومانش وجود دارند، ستایش کردند.
از دست دادن اعتبار؟
زندگی نامه ای با عنوان "پوست کندن پیاز" که خودش در مورد خود نوشته است، در سال 2006 در آلمان مباحثاتی را برانگیخت. در این کتاب گراس برای نخستین بار اعتراف کرده است که او به واحد ویژه نازی به نام "اس اس مسلح" در سال 1944 پیوسته بود. منتقدان سلامت اخلاقی و اعتبار او را مورد سوال قرار دادند.
انتقاد از اسرائیل
گراس در سال 2007 در هشتادمین روز تولدش یک بار دیگر به حیث یک نویسنده بزرگ شناخته شد. اما به زودی یک شعرش در انتقاد از اسرائیل که در ماه اپریل 2012 در نشریه "زود دویچه سایتونگ" انتشار یافت، توفانی از انتقادها را برانگیخت. منتقدان مدعی بودند که این شعر سبک خراب دارد و گراس متهم به فراموشی سیاسی و سامی ستیزی گردید.
اهل جدل و آتشی مزاج
گراس در سال 2013 یکی از 562 امضا کننده اعلامیه "نویسندگاه علیه جاسوسی توده وار" بود که خواهان حفاظت مردم در برابر اعمال جاسوسی سازمان استخبارات ایالات می شد. گراس تا زمان مرگش یک روشنفکر جذباتی باقی ماند.